کتابخوان شدهایم آنهم از نوع تاریخی
مدیون هستید اگر فکر کنید برای یک کتابخوان حرفهای مهم باشد که روز کتاب و کتابخوانی چه روزی است. اصلا بعضیهایشان نمیدانند چنین روزی وجود دارد! مردم عادی هم بیشتر، ایام نمایشگاه کتاب میروند که کتاب غیردرسی بخرند تا سرانه مطالعه را بالا ببرند، اما این اتفاق هم معمولا خیلی موفقیت آمیز نیست. راستش کتاب و کتابخوانی مثل حقیقت و راستگویی است. یا شاید مثل برنامه و برنامهریزی. همه میگویند خوب است، واجب است، اولویت هم هست اما هیچکس درست انجامش نمیدهد.
در همایشها و نشستها در مورد فواید کتابخوانی صحبت میکنند و مستمعین هم میگویند: بهبه، برویم کتاب بخوانیم! اما یک روز بعد که گرفتار کار و زندگی روزمره میشوند، همهچیز یادشان میرود.
اما کتاببازها کاری به این کارها ندارند، برایشان فرقی ندارد نمایشگاه کتاب است، همایش بالا بردن سرانه مطالعه در جامعه است، یا روزی به اسم کتابخوانی، آنها لای صفحات کتاب زندگی میکنند و دغدغهشان این است که چه کتابهایی را برای خواندن انتخاب کنند. تا پیش از این، ادبیات داستانی جایگاه ویژهای بین کتابخوانها داشت. رمانهای مشهور و داستانهای معروفی که به سرعت به فروش میرفت و مخاطب زیادی هم داشت. کتابهایی با تم روانشناسی هم در بین عامه مقبولیت داشت و خوب فروش میرفت.
امسال اما یک تفاوت آشکار بین انتخابها دیده میشود. انگار اهل مطالعه، کمی از ادبیات داستانی و کتابهای روانشناسی فاصله گرفتهاند و گرایششان به سمت کتابهای تاریخی، بهویژه تاریخ کشورمان و کتابهای جامعهشناسی بیشتر شده است.
البته که آمار رسمی در این زمینه وجود ندارد، اما اگر سری به کتابفروشیها بزنید یا دوست کتابفروش داشته باشید، این روایت را تأیید خواهید کرد که پرفروشهای این روزهای کتابفروشیها، کتابهای متفاوتی نسبت به سالهای گذشتهاند.
این اتفاق خوب است و نشان از بالا رفتن آگاهی مردم دارد. کسانی که به جای غوطهور شدن در دنیای داستانها، میخواهند واقعیت گذشته و جامعه را بدانند.