جوزف بویدن
زمانی که به دنیا آمدم سفیدپوستان در همه امور به ما محتاج بودند و مانند بچهها از ما اعانه جمع میکردند. وقتی زمستان سرد آمد، برای محافظت در مقابل سرما و گرسنگی به آنان پوست و گوشت گوزن دادیم. زمانی که بهار آمد به آنان یاد دادیم که چگونه با سوزاندن شاخههای صنوبر سیاه در آتش، پشهها را از خود دور کنند. به آنان یاد دادیم که ماهیها با افزایش گرما در تابستان در کجای رودخانه پنهان میشوند و چگونه سگ آبی شکار کنند بدون اینکه آنها را فراری دهند. مردمان قبیله کری بسیار بخشنده بودند. مردمان سفیدپوست همچون ساسهای جنگلی به ما چسبیدند، چاق و پروار شدند تا آن جا که روزی آمد که ما باید به آنان جواب پس میدادیم.
جاده سهروزه
در همینه زمینه :
بوک مارک
طب ایرانی
سبک زندگی