ابوالحسن حسینزاده-مدرس دانشگاه
نهادها در هر کشوری معرف هویت و شخصیت آن کشور هستند. نهادها به واسطه مشروعیت و ضرورتی که در جامعه دارند، صاحب قدرت هستند و بر حوزه عمومی جامعه تأثیرگذارند.
نهادها دارای مختصات معنایی خاصی هستند که در سپهر گفتمان سیاسی هر کشوری معنای ویژه خود را افاده میکنند و با تأثیرگذاری بر شیوه اجرای سیاست، زمینهسازی لازم را برای رفتار سیاسی انجام میدهند. نهادها به شیوه نگرش ما شکل میدهند و تعیین میکنند که ما چه چیزی را ارزشمند و دارای اهمیت بدانیم! جامعه همیشه نسبت به نهادزدایی حساس است و واکنش نشان میدهد. مردم یک نهاد را پدیده محوری در زندگی خود میبینند و دارای مشروعیتی میدانند که همانند هنجارها و ارزشها به فعالیت انسان معنا میبخشد. درواقع نهادها شکلدهنده هنجارها و ارزشهایی هستند که در زندگی مردم جایگاه محوری دارند و بهراحتی از جامعه، منفصل نمیشوند و تغییر نمییابند. ایران در منطقه آشوبزده غرب آسیا همواره دستخوش تحولات و دگرگونیهای تاریخی بوده که یکی از سکانسهای مهم آن انقلاب اسلامی ۱۳۵۷است. هویت و ماهیت فرهنگی ایران اسلامی، این کشور را به سمت نهادگرایی ترکیبی سوق داده که اتکا به این راهبرد، متضمن ثبات و پایداری جمهوری اسلامی بوده است! نهادهای مستقر در ایران متاثر از سابقه تاریخی و تمدنی از یکسو و نهادسازی جامعهمحور و دینگرا از سوی دیگر است که با ایجاد نظام جمهوری اسلامی جنبه رسمی بهخود گرفت و همواره در طول تاریخ حدود ۴۴ساله انقلاب در مواجهه با راهبردهای گوناگون دشمنان ایران اسلامی اعم از جنگ، آشوب، کودتا، تحریم، تهدید، فشار و... از عوامل اصلی پدافندی و امنیتساز برای حفظ مرزهای سرزمینی ایران و کیان فرهنگی میهن اسلامی بوده است. مهمترین نهادهای جمهوری اسلامی اعم از نهاد خانواده، نهاد حجاب، نهاد دانشگاه، نهاد روحانیت، نهاد زیارت، نهاد پلیس و بسیج مردمی که بهترتیب متضمن تامین آرامش و زایش اجتماعی، عفاف و تربیت جنسی، آموزش و علمورزی، دین و هویت، امنیت و اقتدار نظامی و سرمایه اجتماعی است، زنجیره مستحکمی را شکل داده است. این زنجیرههای نهادی از نقاط قوت نظام ایران و عامل ثبات و قوام و بستر ایران قوی و کارآمد قرار گرفته است. طبیعی است که این نقطهقوت، یکی از کانونهای طراحی دشمنان دیرین این مرز و بوم قرار گرفته است. بهنظر میرسد مطالعات اتاق فکرهای جریان سلطه در طول سالهای اخیر بهمنظور تغییر ساختار و رفتار جمهوری اسلامی با اتکا به نهادزدایی است. وقایع و اغتشاشات اخیر که بیشتر شبیه به «ناجنبشهای اجتماعی» است معطوف به شکستن حرمت خانواده و کشف حجاب با شعار دفاع از حقوق زنان و آزادی از یکسو و پرداختن دانشگاه و دانشجویان به حواشی و تعطیلی کلاسها و دور کردن نسل جوان از مطالعه، پژوهش و شور و نشاط علمی بهعنوان موتور محرکه پیشرفت کشور از سوی دیگر است. از طرفی شعارهای ضدروحانیت و فحش و ناسزاهای بیسابقه و عمامهپرانی برای هتک حرمت و اعتبارزدایی جریان مذهبی روحانیت که در طول تاریخ جایگاه والایی در میان مردم ایران و نظام اجتماعی و سیاسی داشته است و حمله تروریستی به اماکن مذهبی ازجمله حرم شاهچراغ علیهالسلام برای ایجاد رعب و وحشت و دور کردن مردم از اماکن مذهبی و مناسک آیینی در همین راستا قابل تحلیل است. حمله به نیروهای حافظ امنیت و آرامش کشور و پلیس و بسیج مردمی که نهاد نظم و اقتدار کشور است با آگاهی از خویشتنداری انسانی، اخلاقی و قانونی این نیروی خدوم که از متن مردم شریف ایران است و بهدنبال اعتبارزدایی و اقتدارزدایی از نهاد امنیت و نظمی است که ملجا دادخواهی و آرامش جامعه است برای سرخورده کردن نیروهای حامی نظام از حفظ امنیت و ثبات و جریتر شدن اپوزیسیون آشوبگر برای روشن نگه داشتن آتش ناآرامیها در کشور است. در این شرایط که نهادزدایی در دستور کار دشمنان قرار گرفته تا زمینه تضعیف و حتی تجزیه ایران فراهم شود راه مقابله با آن تقویت نهادگرایی ترکیبی متکی بر مردم و فلسفه وجودی آن و همچنین مطالبات اجتماعی است. نباید عملیاتهای ایذایی و مخرب نهادزدا باعث خارج شدن جریان نهادی از مسیر و جایگاه خود شود و تلاش برای استحکام نهادی با مشارکت مردم باید مورد توجه قرار گیرد.
نهادزدایی آشوبگرانه و ناآرامیهای ۱۴۰۱ در ایران
در همینه زمینه :