• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
شنبه 7 آبان 1401
کد مطلب : 175292
+
-

مروری بر کتاب «هم‌مرز با آتش» ؛ خاطرات حمید قبادی

اسرار خواندنی از عملیات‌های شناسایی

یادداشت
اسرار خواندنی از عملیات‌های شناسایی

علی‌الله سلیمی_ روزنامه‌نگار

با گذشت سال‌ها از پایان 8 سال دفاع‌مقدس ملت مسلمان ایران در مقابل تجاوز ارتش بعثی عراق به پشتیبانی دشمنان قسم‌خورده انقلاب اسلامی، بسیاری از واقعیت‌های آن رویداد بزرگ همچون راز سر به مهری در سینه افرادی نهفته است که روزگاری به‌عنوان رزمنده عاشق آرمان‌های انقلاب اسلامی و آب و خاک میهن خود در میدان‌های نبرد حاضر بودند و لحظه لحظه‌های آن سال‌ها را با گوشت و پوست و خون خود لمس کرده‌اند. 
البته بخشی از این وقایع به‌صورت خاطرات رزمندگان حاضر در میادین نبرد آن ایام در سال‌های بعد از پایان جنگ در قالب کتاب‌های خاطرات رزمندگان چاپ و منتشر شده است. یکی از این آثار، کتاب خاطرات زنده‌یاد سردار حمید قبادی با عنوان «هم‌مرز با آتش» است که در زمان حیات وی توسط انتشارات سوره مهر در تهران چاپ و منتشر شده است. این کتاب پانصدو‌چهاردهمین محصول دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری است که در بخش خاطرات جنگ ایران و عراق، یکصد‌و‌پنجاه‌و‌سومین کتاب محسوب می‌شود. 

در ابتدای کتاب، در بخش اشاره آمده است: حتی آن روزها که نیروهای سپاه ستاره‌ای به دوش خود نداشتند، حمید قبادی برای مردم کوهدشت سرداری فداکار بود. چه رسد به حالا که آوازه قهرمانی و فداکاری او دهان‌به‌دهان در این شهر کوچک گشته است. خاطرات سردار قبادی حکایت یکی از کهنه‌سربازان جنگ تحمیلی است که ما را با تلخ و شیرین آن روزها پیوند می‌دهد؛ روزهایی که هر ثانیه‌اش با حوادثی مهم همراه بود. حمید قبادی در این کتاب علاوه بر راوی خاطرات بودن، نویسنده متن کتاب هم محسوب می‌شود. از این روی، نثر این اثر را می‌توان به قلم وی نسبت داد که در آن صورت هم محدودیت خاصی در کلیت کار دیده نمی‌شود. 
مجموعه خاطراتی که در این کتاب آمده است از نثر ساده و بی‌پیرایه‌ای برخوردار است. راوی در فصل اول، قبل از پرداختن به موضوع اصلی کتاب، نویسنده شرح مختصری از تولد و دوران کودکی و نوجوانی خود ارائه می‌دهد که به روزهای وقوع و سرانجام پیروزی انقلاب اسلامی ختم می‌شود، اما خیلی زود می‌رود سراغ موضوع اصلی که همان دفاع‌مقدس است و روایت خود را از نخستین روزهای آغاز این نبرد هشت ساله شروع می‌کند: «دوم مهر ماه 1359بود که برای اعزام به مناطق مرزی در سپاه کوهدشت همراه پدرم ثبت‌نام کردم. 4 یا 5 روز توسط عده‌ای که سربازی رفته بودند به‌طور فشرده آموزش نظامی دیدیم. 
تمرینات نظامی در زمین خاکی فوتبال، اطراف سپاه کوهدشت و در کنار میدان توحید انجام شد. زمین سفت و سختی بود؛ اما عشق به شرکت در جنگ هر مشکلی را آسان می‌کرد.» راوی در ادامه فصل اول کتاب به روزهای آغازین جنگ اشاره می‌کند که با فراز و نشیب‌هایی همراه است و سرانجام به عملیات فتح‌المبین در منطقه عمومی شوش- دزفول و دشت‌عباس ختم می‌شود. در فصل دوم کتاب، راوی به بازگویی خاطرات خود از عملیات بیت‌المقدس می‌پردازد. دیده و شنیده‌های او از این نبرد نظامی حاوی نکته‌های قابل‌تاملی است که بسیاری از ناگفته‌های جنگ تحمیلی را بازگو می‌کند. 
قبادی در ادامه این فصل، ماجرای مجروح شدن خود در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس را شرح می‌دهد که برای مدتی او را از صحنه‌های نبرد دور نگه‌می‌دارد. فصل سوم کتاب با عنوان «یک عملیات بزرگ» به وقایع جنگ از بهمن ماه 1362به بعد می‌پردازد. فصل چهارم کتاب باعنوان «مریوان» به فعالیت‌های اطلاعاتی حمید قبادی در جبهه‌های استان کردستان می‌پردازد. 
راوی در ادامه این فصل، به‌شرح چندین عملیات شناسایی در خطوط مرزی و خاک عراق می‌پردازد که تمامی آنها در به ثمر رسیدن عملیات‌های رزمندگان نقش تعیین کننده‌ای داشته است. سرانجام در اوایل فروردین 1365حمید قبادی به همراه بقیه اعضای گروه شناسایی، مریوان را به قصد پادگان شهید شفیع‌خانی در حوالی اندیمشک که محل استراحت و اردوگاه تیپ بوده ترک می‌کنند. 
البته بعد از مدتی، آنها به جبهه شمال‌غرب و منطقه حاج‌عمران در مناطق مرزی شهر پیرانشهر اعزام می‌شوند. او همچنین در این فصل موضوع تبدیل سازمان تیپ 57 ابوالفضل سپاه لرستان به لشکر را مطرح می‌کند. 
شرح وقایع عملیات‌های کربلای 4و 5از منظر حمید قبادی هم از اهم بخش‌های فصل پنجم کتاب هم مرز با آتش است. قبادی با شرح کامل دیده و شنیده‌هایش در عملیات کربلای 4، به توصیف وقایع عملیات کربلای 5 می‌پردازد. او در چهاردهمین روز از این عملیات از ناحیه صورت و گوش مورد اصابت ترکش قرار می‌گیرد. حمید قبادی در فصل ششم کتاب به ماموریت‌های سال 1366خود پرداخته است. فصل هفتم و آخر کتاب هم با عنوان «پایان جنگ» به وقایع سال آخر جنگ می‌پردازد که در آن، حمید قبادی به شرح فعالیت‌های اطلاعاتی خود در واپسین ماه‌ها و روزهای جنگ هشت‌ساله عراق علیه ایران می‌پردازد. 
اشاره به اتفاقات عملیات مرصاد، آخرین برگ‌های دفتر خاطرات سردار پاسدار حمید قبادی از حضور هشت ساله خود در میدان‌های نبرد دفاع‌مقدس است. 

 

این خبر را به اشتراک بگذارید