• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
پنج شنبه 5 آبان 1401
کد مطلب : 175254
+
-

تدارک عقده حقارت!

نگاهی به اهداف پیدا و پنهان جشن‌های 2500ساله

گزارش
تدارک عقده حقارت!

الهام دانایی‌سرشت-روزنامه‌نگار

از سلسله جشن‌های دولتی و درباری، جشن‌های دوهزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران بود که باید آن را از نکبت‌بارترین و خیانت‌آمیزترین جشن‌ها و عیش و نوش‌های رژیم شاه به‌شمار آورد. برای برپایی آن، مدتی طولانی برنامه‌ریزی انجام گرفت و شناخته‌ترین چهره‌های ضد‌اسلامی درون‌مرزی و برون مرزی، برای برپایی آن بسیج شدند. با نگاهی گذرا به شیوه برگزاری و راه‌اندازی جشن دوهزار و پانصد ساله به‌خوبی روشن می‌شود که سردمداران رژیم با برگزاری این مراسم، اندیشه و انگیزه ویژه‌ای را دنبال می‌کردند و روی آن برنامه‌ریزی‌های درازمدت و ریشه‌ای داشتند. در این میان اما، نکته در خور بررسی این است که رژیم شاه و دستیاران او، با به راه انداختن این جشن‌ افسانه‌ای و گزاف - با بیش از 300میلیون دلارهزینه، در کشوری با درآمد سالانه 500میلیون دلار! -  چه اندیشه و انگیزه‌ای داشتند؟ پرسشی که در این نوشتار، مختصرا به‌دنبال پاسخ آن هستیم.

کلید خوردن ماجرا
 برای نخستین بار در 29آذر 1337، وزارت دربار با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد: «به فرمان شاهنشاه ایران، یادبود دو هزار و پانصدمین سال بنیاد شاهنشاهی ایران به‌دست کورش بزرگ، تجلیل خواهد شد.»(1) در همان ایام کمیته‌ای با سرپرستی وزیر دربار، جهت مطالعه طرح‌های لازم تشکیل شد. در 27بهمن همان سال، دبیرخانه مرکزی کمیته تشکیل شد و شاه طی حکمی، شجاع‌الدین شفا، بانی چنین فکری را به‌عنوان دبیر آن منصوب  کرد. تلاش دبیر کمیته مرکزی بعد از آن، معطوف به استخدام نویسندگان خارجی و داخلی برای نوشتن کتاب‌هایی بود که 2500سال شاهنشاهی ایران خصوصاً زندگی کورش را تئوریزه کنند. در این راستا لمپ، نویسنده آمریکایی مشغول نوشتن کتاب (کورش کبیر) شد. همچنین چندین کمیته به‌نام کورش کبیر، در کشورهای مختلف تشکیل شد و دانشگاه تهران موظف به نوشتن دایره‌المعارف تمدن ایران شد. (2) سال 1339تصمیم گرفته شد تا جشن‌های شاهنشاهی برگزار شود، اما پیش از پایان سال 1339وزارت دربار در اطلاعیه خود، زمان برگزاری این جشن را در سال 1342اعلام کرد.(3) با این همه در تاریخ یادشده نیز این جشن برگزار نشد و بعد از سرکوب قیام 15 خرداد و تبعید امام خمینی(ره) از ایران، شاه احساس قدرت بیشتری کرد. وی در 25آبان 1343اعلام کرد: «ما در چند سال دیگر، دوهزار و پانصدمین سال شاهنشاهی کورش بزرگ را جشن خواهیم گرفت»(4) دیری نپایید که وزارت دربار در اطلاعیه دیگری آورد که نظر به اهمیت موضوع و ضرورت برگزاری جشن به‌ترتیبی که در خور تاریخ کهنسال و پرافتخار شاهنشاهی ایران باشد، به فرمان شاهنشاه آریامهر تاریخ برگزاری آن، رسما به آبان‌ماه سال 1346موکول گردید.(5) اما در سال 1348، شورای مرکزی جشن‌های شاهنشاهی ایران به ریاست جواد بوشهری فعال شد و مقدمات کار و برنامه‌ریزی آغاز شد. سرانجام دربار تصمیم گرفت جشن‌های شاهنشاهی را، در سال 1350برقرار کند. به همین جهت طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «به فرمان شاهنشاه آریامهر جشن‌های بیست‌و‌پنجمین سده شاهنشاهی ایران به‌مدت 8روز، از بیستم مهرماه 1350برگزار خواهد شد».(6)
این جابه‌جایی پیاپی و عقب انداختن موسم برگزاری جشن، نمایانگر برنامه گسترده و دامنه‌دار رژیم شاه برای برگزاری آن بود و چون برنامه‌های پیش‌بینی شده تا هنگام تعیین شده، به‌درستی انجام نمی‌گرفت و شرایط لازم به‌دست نمی‌آمد و همچنین به‌دلیل فراهم نشدن پول کافی، ناگزیر می‌شدند که مراسم را عقب اندازند.

انگیزه و اهداف جشن‌های بیست‌و‌پنجمین سده
شاه بعد از تثبیت اقتدار خویش، تصمیم گرفت تا پایه‌های حکومتش را از لحاظ نظری نیز تثبیت کند. عظمت‌خواهی، ریشه‌سازی‌، پیشینه‌یابی و ایدئولوژی‌سازی‌ شاه با برقراری جشن‌های 2500ساله، اهداف زیر را پی می‌گرفت:

1. مشروعیت‌سازی‌ برای حکومت شاهنشاهی
همانطور که ذکر شد، شاه به‌دلیل فقدان مشروعیت، درصدد موجه‌سازی‌ حکومت خویش بود. در همین راستا، درصدد بود تا با پل زدن بین خود و پادشاهان باستانی ایران، به سلطنتش جنبه وراثت بدهد، همانگونه که پدرش هم با برگزیدن نام خانوادگی پهلوی، اینطور وانمود می‌کرد که سلسله‌اش با تبار پادشاهان دوردست تاریخ اتصال دارد.(7) فرح نیز در تبیین هدف شاه، در مصاحبه‌ای با تلویزیون فرانسه گفته بود: «ما در حقیقت دو هزار و پانصدمین سال دوام موجودیت خود را جشن می‌گیریم.»(8)
شاه علاوه بر فقدان مشروعیت، در مقابل روحانیت و مرجعیت شیعی قرار گرفته بود که خود را وارث پیامبر(ص) می‌دانستند و مشروعیت رژیم را، پیوسته به چالش می‌کشیدند. شاه وقتی می‌دید که حکومت دیگری به رهبری آیت‌الله بروجردی و بعداً امام‌خمینی(ره) در ایران برقرار است که بر قلوب مردم حکومت می‌کند و خود را وارث محمد(ص) می‌داند، سخت برآشفته می‌شد! به همین جهت همواره درصدد یافتن یک پیامبر ایرانی بود که او را در مقابل پیامبر اسلام علم کند. او ابتدا سعی در احیای زرتشت  کرد ولی موفقیتی به‌دست نیاورد. از این‌رو شجاع‌الدین شفا، تئوریسین تاریخی حکومت، احیای کورش را مطرح کرد. به همین جهت روزنامه‌های وابسته به رژیم، کورش را «نه به‌عنوان یک فاتح، بلکه به‌عنوان یک آیین‌گذار» معرفی می‌کردند و منظور آنها از آیین، آیین شاهنشاهی بود که آن را به‌عنوان یک دین ترسیم می‌کردند. آنها می‌نوشتند جشن شاهنشاهی، احترام به آیینی است که پاسدار حاکمیت ملی ایران است.(9)  شاه با تکریم و تعظیم کورش به‌عنوان اسوه ایرانی، تلاش کرد خود را وارث وی قلمداد کند. او در نطقی در 25آبان 1343گفته بود: «منظور من آن است که دو هزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران دوام کرده تا به من رسیده، از این روست که دلبستگی به رژیم شاهنشاهی جزء منش و خوی مردم گردید.»(10) شاه در بهمن 1347نیز طی مصاحبه‌ای اعلام کرده بود: «من به‌عنوان وارث و نگهبان یک تاج و تخت 2500ساله، مسئولیت سنگینی در مقابل تاریخ ایران دارم.»(11) بگذریم از اینکه برخلاف تصور شاه و اطرافیانش، بنیانگذاری شاهنشاهی ایران در زمان کورش دوم ملقب به کبیر که خود هفتمین شاه هخامنشی به شمار می‌رفت، نبود، بلکه حداقل تا جایی که حافظه تاریخ یاری می‌دهد، قبل از سلسله هخامنشی، 2سلسله دیگر مادها و عیلامی‌ها نیز، به‌عنوان سلسله‌هایی ایرانی در این کشور حکومت کرده بودند. از سوی دیگر حتی اگر به فرض محال، زمان کورش هخامنشی را هم آغاز پادشاهی ایران بپذیریم، از آن زمان تا دوره سلطنت محمدرضا پهلوی، حداقل چند صد سال در تاریخ ایران، از سلطنت پادشاهان ایرانی، چنان که مدنظر شخص محمدرضا و برگزارکنندگان جشن‌های 2500ساله بود، اثری وجود ندارد! چنان که از ورود اسلام به ایران تا تشکیل حکومت محلی طاهریان در سال 205ه ق، چیزی حدود 180سال فاصله وجود دارد یا سلسله‌های ترک‌تبار و به‌خصوص مغولان و تیموریان را، نمی‌توان جزو میراث و افتخارات شاهنشاهی 2500ساله شاه و اطرافیانش برشمرد!

2. احیای ارزش‌های آریایی، جهت تأیید روش حکومت پادشاهی
هدف دیگر رژیم شاه، احیای ایران قبل از اسلام بود. شاه بیهوده تلاش می‌کرد که ایران قبل از اسلام را، به‌عنوان دارنده بهترین تمدن و فرهنگ‌ها «چه در اصول مذهبی و فلسفی ایران کهن و چه در آیین کشورداری شاهنشاهی» معرفی کند.(12) هرچند مذهب ایرانی با ورود اعراب به ایران، در مقابل اسلام به سرعت رنگ باخت و آیین کشورداری آن هم، همیشه مملو از ظلم و ستم پادشاهان بود و به همین جهت مردم به تنگ آمده از نظام شاهنشاهی ساسانی، در مقابل اعراب مسلمان به سرعت تسلیم شدند و همکاری  کردند. با این حال شاه تلاش می‌کرد چشمان خود را روی مظالم پادشاهان ببندد و آن را بهترین شیوه حکومتداری معرفی کند.
در واقع، شاه با پیوند زدن حکومت شاهنشاهی با نژاد آریایی، درصدد یافتن ریشه‌های تاریخی حکومتش بود. چنان‌که شورای جشن‌های شاهنشاهی ایران ذیل وزارت فرهنگ و هنر، با ارائه برنامه‌های خود، کاملا این هدف رژیم را از برگزاری این جشن‌ها مشخص می‌کرد:
1- شناساندن این اصل که شاهنشاهی، ‌زاده و پرورده اندیشه و زندگانی جامعه ایرانی است.
2- نشان دادن اعتقاد و دلبستگی مردم به نظام شاهنشاهی.
3- نشان دادن کوشش و فداکاری ملت ایران، در راه نگاه‌داری و ادامه شاهنشاهی.
4- شناساندن خدمات شاهنشاهان ایرانی.
5- معرفی تحولات بزرگ جامعه ایرانی، به رهبری شاهنشاه ایران.
6- آثار بزرگ شاهنشاهان ایرانی.
7- نشان دادن کوشش ایرانیان، برای اشاعه آیین پادشاهی. (13)
براین اساس، همه‌‌چیز برای توجیه، تعظیم و تکریم نظام شاهنشاهی صورت می‌گرفت. آنان سخت می‌کوشیدند تا نظام شاهنشاهی را، یک اندیشه ایرانی معرفی کنند. تهیه و انتشار ده‌ها کتاب با موضوع عصر پهلوی، جشن شاهنشاهی، تاریخ شاهنشاهی، تمدن ایران قبل از اسلام و آثار باستانی، همه نشان از این هدف دارد.

3. کسب وجهه بین‌المللی
هدف دیگر شاه از برقراری جشن 2500ساله، خودنمایی، برتری‌جویی و توجیه نظری حکومت پادشاهی در ایران، برای مردم و روسای کشورهای خارجی بود. شاه در برابر هماوردان سرشناس و با شخصیتی که از پایگاه مردمی فراوانی برخوردار بودند، مانند جمال عبدالناصر، سوکارنو، قوام نکرومه، فیدل کاسترو و...، سخت خود را ناتوان و ناچیز می‌دید و هیچ امتیازی نداشت تا در برابر آنان به‌خود ببالد. او دیر زمانی بود که تلاش داشت، تا این «عقده حقارت» خود را به‌گونه‌ای جبران کند. رفرم «انقلاب سفید» و نامیدن خود به‌عنوان رهبر این انقلاب و به یدک کشیدن عنوان «آریامهر» و... نتوانست شخصیت جهانی برای او بیافریند و محبوبیت مردمی برای او به ارمغان آورد. دوران شاه، درواقع دوران انقراض نسل پادشاهان بود و محمدرضا می‌خواست بر این باور غلبه کند. به همین دلیل شاه در پی سالیانی دراز سرخوردگی و درماندگی، بر این امید بود که با گره زدن رژیم خود به کورش و داریوش و راه انداختن جشن‌های دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی، خود را در برابر دید جهانیان، به شکل امپراتوری مقتدر و بی‌همتا به نمایش گذارد و برای خود اعتباری به‌دست آورد. این واقعیت به قلم هویدا، چنین بازگو شده است: « از اوایل دهه 1960(1339)، این فکر بر سر شاه افتاده بود که برای تثبیت پیوندش با سلاطین قبل از اسلام، به برگزاری مراسم پر زرق و برقی نیاز دارد و بعد هم که در تدارک جشن‌های دوهزار و پانصد ساله در تخت جمشید برآمد، احساس می‌کرد که با اجرای این مراسم خواهد توانست تداوم شاهنشاهی در طول تاریخ ایران را، به‌نظر سران دنیا برساند و به تمام پادشاهان، رؤسای جمهور و حکام جهان ـ که توالی نوع حکومت امروزشان، هرگز به دوران باستان نمی‌رسید ـ ثابت کند که پس از دو هزار و پانصد سال، محمدرضا پهلوی وارث بر حق کورش، بنیانگذار شاهنشاهی ایران است...»(14) بنابراین شاه با دعوت سران کشورهای دنیا، با به رخ کشیدن قدرت تاریخی ایران، درصدد جلب «حمایت خارجیان بود و می‌خواست به خارجیان نشان دهد که دنباله‌روی کورش است و این جشن‌های 2500ساله، نشانه دوام و همیشگی بودن استبداد ایرانی است» (15) اقدامات بین‌المللی رژیم شاه در جشن‌های 2500ساله، بیشتر در جهت این هدف خارجی شاه بود.

تلاش بی‌فرجام
با همه تلاشی که شاه برای عظمت جشن‌ها از خود نشان داد اما، بسیاری از رهبران کشورهای بزرگ در این جشن شرکت نکردند. رؤسای جمهور آمریکا، فرانسه و آلمان و نیز ملکه انگلستان، غیبت‌شان در این جشن کاملا مشهود بود. این جشن‌ها تنها مورداستقبال کسانی قرار گرفت که از فراموش شدن و نادیده گرفتن اسلام خوشحال بودند و اینان همان زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان افراطی بودند. شاه با همه هزینه‌ای که در این جشن به‌کار بست، علاوه بر آنکه به نتایجی که می‌خواست نرسید، با یک اشتباه استراتژیک نیز روبه‌رو شد و آن بدبینی بیش از پیش روحانیون شیعه و فراموش کردن مردم ایران بود. چنانچه 7 سال بعد مردم به پیروی از روحانیت شیعی به رهبری امام خمینی‌(ره)، وارث تخت و تاج کورش را به زیر کشیدند و با ذلت آواره فرنگ  کردند و شاه و شاهنشاهی، این آیین کهنسال را از بن برانداختند. تأثیر این جشن‌ها در اذهان مردم چنان بود که حتی بعضی از تحلیل‌گران معتقدند بحران‌های آخرین سال رژیم «از زمان جشن‌های تخت جمشید شروع گردیده است.»(16)

* پی نوشت‌ها در سرویس تاریخ همشهری موجود است.

این خبر را به اشتراک بگذارید