تعارض داریم، نه شکاف بیننسلی
جنس اعتراضات اخیر از نوع سبک زندگی است که میتوان آن را بدیع دانست
برخی بر این باورند نسلی که امروز با آن روبهرو هستیم موفق به برقراری ارتباط با هنجارها، ارزشها و بایستههای انقلاب نشده است. از منظر «سیدحسن موسویچلک» جامعهشناس، برخی جوانان نسل چهارمی که اکنون اعتراضاتی به برخی مسائل دارند برخلاف تبلیغاتی که از شکاف بیننسلی نسل جوان با جمهوری اسلامی میشود، تنها دچار تعارضاتی هستند که بهدرستی به آن پاسخ داده نشده است. در کتاب «ظهور، میلنیالها: نسل بزرگ بعدی» نوشته «ویلیام استراوس» 4نسل شناسایی شده که در مراجع جامعهشناسی مورد استناد قرار میگیرد. بر این اساس نسل چهارمیها آرمانگرا هستند که پرسشگرهستند. سیدحسن موسویچلک معتقد است این نسل پر از سؤال و ابهام است و بهدلیل انباشتگی سؤالاتی که از گذشته باقیمانده مسئله بیپاسخ مانده خود را کف خیابانها مطرح میکنند: «دین ما تأکید دارد باید فرزندان خود را به اقتضای زمانه تربیت کنیم که این اتفاق بعد از 4دهه که شاهد تغییراتی در هنجارها و ساختارها هستیم، رخ نداده است.» او در پاسخ به این سؤال که براساس آمارهای دستگاههای امنیتی بیشتر افراد بازداشتشده در رده سنی پایین قرار دارند که میتوان از آنها بهعنوان نسل چهارم بعد از انقلاب یاد کرد؛ آیا این موضوع را میتوان نشانه شکاف بیننسلی به شمار آورد با رد این موضوع میگوید: «معتقدم شکاف بیننسلی در وقایع اخیر وجود ندارد. آنچه امروز شاهد آن هستیم تعارض بیننسلی است. در شکاف بیننسلی ارتباطی بین نسلها نیست، اما اکنون شواهدی که تأیید کند دچار شکاف بیننسلی شدهایم در دست نیست؛ چراکه بین معترضان افرادی از نسلها و گروههای دیگر نیز حضور دارند.» او در پاسخ به این سؤال که ممکن است بخشی از مطالبات درست مردم با جهتدهی سیاسی و موجسواری رسانهها به محاق رفته و ابعاد دیگری پیدا کند، این مسئله را تأیید میکند و ادامه میدهد: «هنگامی که تعارضات حل نشده باقی بماند و به شبهات و سؤالات بهدرستی پاسخ داده نشود، این مسئله میتواند منجر به ایجاد واکنشهای تندی در جامعه شود. در این میان رسانههای ضدانقلاب نیز سوار بر موج مطالبهگری ایجاد شده به قسمتی از این مطالبات رنگ و جهت خاصی داده و آن را به نفع خود مصادره میکنند.»او راهکار جلوگیری از چنین جهتدهیهایی را ایجاد بستری برای طرح سؤال و اعلام اعتراض میداند و اضافه میکند: «یک سمت اعتراضات اخیر مردم هستند و سمت دیگر دولت بهمعنای عام آن است. آنچه سبب بروز این اتفاقات شد، توجه نکردن به نیازها یا توجه کمتر یا به شکل وسیعتر نبود بستر برای بیان نیازها و خواستهاست. تاکنون بستری برای بیان اعتراض طراحی نشده است؛ گرچه اکنون گفته میشود چند مرکز برای اعلام اعتراض و راهپیمایی در حال طراحی شدن است.»
تحلیلهای غلط را کنار بگذاریم
این استاد دانشگاه، در پاسخ به این سؤال که بهنظر میرسد بخشی از معترضان، اعتراض خاصی ندارند و براساس احساسات دست به این کار میزنند گفت: ممکن است در روزهای نخست اعتراضات چنین افرادی در میان معترضان با نسبت بالا بوده باشند، اما بهنظر میرسد با گذشت زمان بخش زیادی از افرادی که اعتراض دارند هدف مشخصی را برای ماندن در خیابان پیدا کردهاند. وی ادامه داد: «رفتارهای احساسی معمولا برای مدت طولانی باقی نمیمانند. با گذشت مدتی از حضور معترضان در خیابان ارزیابیها نشان داده که افراد احساسی کمتر در تجمعها شرکت کردهاند. نباید افرادی را که در خیابان هستند و اعتراض دارند تحقیر کرد تا خشم آنان دوچندان شود. این افراد را باید در چارچوبهای گفتوگومحور به سمت پیگیری عقلانی و منطقی خواستههایشان هدایت و در این چارچوب برای پیگیری خواستهها و تحقق آن برنامه و زمان مشخصی را تدوین کرد. اگر مسئولان به این سمت حرکت کنند، نهتنها تعارض ایجاد شده به حداقل میرسد، بلکه خطر شکاف بیننسلی که اکنون تازه رخ نمایانده است، برطرف میشود. اگر این تعارضها و سؤالات بیپاسخ بماند ممکن است افراد برای رسیدن به جواب سؤالات خود راهکارهای دیگری را پیگیری کنند.»
جنس اعتراضات امسال بدیع بود
این جامعهشناس در ادامه با اشاره به اینکه در سالهای اخیر تحقیقات متعددی درباره وضعیت سرمایه اجتماعی کشور و نیز موشکافی جنس اعتراضات شکل گرفته انجام شده است، میگوید: «در مقاطع مختلف جنس اعتراضاتی که انجام شده عمدتا اقتصادی و بعضا سیاسی بود. اما جنس اعتراضات اخیر از نوع سبک زندگی است که میتوان آن را بدیع دانست. گرچه در این بین شعارهای اقتصادی و بعضا سیاسی نیز سر داده میشود، اما غالب شعارها نوع دیگری از اعتراض را نشان میدهد که قبلا تجربه آن را نداشتهایم.» موسویچلک، برخی اظهارنظرها و واکنشها به اعتراضات اخیر را تشدیدکننده تنش در جامعه میداند و بر اهمیت تبدیل شدن مسئولان به آتشنشان و نه آتشفشان در شرایط کنونی تأکید میکند: «باید مانع برخی اظهارنظرهای غیرمسئولانه، رفتاهای نادرست و اقداماتی شد که میتواند به احساس مردم خدشه وارد کند. گرچه دولت تلاش میکند با برخی اقدامات مانند افزایش حقوق، پاسخ به برخی مطالبات انباشته اصناف و مانند آن، معترضان را آرام کند، اما نباید انتظار داشت این اقدامات بتواند به سرعت از نارضایتی معترضان کم کند.» این جامعهشناس توصیهای مهم به مسئولان و تصمیمگیرندگان میکند و میگوید: «باید برخی ساختارهایی که منجر به بروز فساد میشود را به سرعت شناسایی و با اصلاح قوانین و سازوکارها آن ساختارهای معیوب را اصلاح کرد و به افراد فرصت داده شود تا حرف خود را در چارچوبهای عقلانی بگویند تا کسی حس نکند حرفش شنیده نمیشود.»