توقع از خواص؛ پرهیز از قضاوتهای عجولانه
مردم توقع بیشتری از طبقه خواص و نخبه جامعه دارند تا از عدهای تازه به دوران رسیده مجازی
صفیه رضایی-روزنامهنگار
آشوبهای پیش آمده هر چند تلخ بود، اما درسهای بزرگی را در حوزههای گوناگون برای آنهایی که میتوانند کاری انجام دهند، داشت. رویدادهای اخیر مصداق واقعی جنگ مجازی و تهاجم نرمی بود که گستره آن به حدی شد که بسیاری از تحلیلگران سخن از جنگ نرم در ایران مجازی کردند. به این معنا که آشوبها به جایی کف خیابان در عرصه سایبری تا جایی تقویت شده بود که بسیاری از افراد مؤثر نیز انعکاس نظرات خود را از این بستر ارسال و دریافت میکردند. بمباران خبری، هشتگسازیها توسط دشمن، تغییر لایهای مرجعیتهای مجازی و دروغپردازیها کار را به جایی کشاند تا همگان واقف شدند که تمامی این آشوبها نقشه از پیش طراحی شده خوبی برای پیشبرد یک کلان پروژه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران با رمز تجزیه است. اما در ابتدا بسیاری نمیدانستند که این روندها و رویدادها به چه خاطر است؛ ازاینرو بازار سخنپراکنی و بیانیهگردانی در باب اتفاقات اولیه همچون مرگ مرحومه امینی بسیار بود. اینگونه بود که زود قضاوت و بدون تحلیل آتش را شعلهورتر کردند. اما بیانات ناب رهبر معظم انقلاب فصلالخطابی بود که هم چهره روندها را روشن کرد و هم تکلیف آن افراد را. ایشان فرمودهاند: «. . . در اول کار برخی خواص بدون تحقیق و احتمالاً ناشی از دلسوزی، اطلاعیه و بیانیه دادند و اظهارنظر کردند. برخی از آنها اتهام را به سمت سازمان انتظامی بردند و برخی هم مجموعه نظام را متهم کردند. اکنون که دیدند قضیه چیست و نتیجه حرفهای آنان با برنامهریزی دشمن چه اتفاقاتی را در خیابانها رقم زده است، باید کار خود را جبران و صریحاً اعلام کنند با آنچه اتفاق افتاده و با برنامه دشمن خارجی، مخالفند... .» درواقع رهبر انقلاب تکلیف افرادی که در قامت نخبگان و خواص جامعه اقدام زودهنگام کرده بودند را روشن کردند؛ ضمن اینکه سکوت را نیز جایز ندانستند. به باور حسین صابری، فعال سیاسی «رهبر معظم انقلاب بهخوبی در این شرایط وظایف خواص را تبیین کردند و انتظار میرود خواص و نخبگان تا فرصت هست قضاوت خود را اصلاح یا سکوت خود را بشکنند که فردا دیر است.» درواقع حتی سکوت در جایی که دشمن با نقاب از رو کشیده حملهور شده است، جایز نیست. سیدمحمد حسینی، معاون امور مجلس رئیسجمهور گفته است: «متأسفانه در جریان اغتشاشات، برخی از سیاسیون آتش بیار معرکه شده و با ادعاهای خود به تحریک افکار عمومی پرداختند و حتی در تلویزیون اتهامات نادرستی به نظام وارد کردند که نباید بهسادگی از کنار آنها عبور کرد.» وی گفته است: «در جایی که دشمن با صراحت و با تمام امکانات وارد میدان شده و موضع خود را در رابطه با ناامن کردن کشور بیپروا بیان میکند، بیان حرفهای دوپهلو و سکوت در مقابل توطئه دشمن معنایی ندارد.»
مردم از نخبگان توقع دارند
در بستر رشد شبکههای مجازی و گسترش فضای سایبر تغییرمرجعیتها امری عادی است. به این معنا که در این عصر، سلبریتیها یا افرادی که در فضای مجازی پربازدید هستند، جای طبقه نخبه را میگیرند. این امر زمانی بروز و ظهور پیدا میکند که طبقه خواص و نخبه خود گوشهنشینی کند یا حتی با طبقه سلبریتی تازه به دوران رسیده همصدا شود. اوج ماجرا هم آنجاست که طبقه نخبه تحتتأثیر فضای مجازی و تبلیغات آن قرار گیرد؛ اینجا همان جایی است که بیشترین اشتباهات از سوی برخی خواص رخ داد؛ مثلا در ماجرای مرحومه امینی و بعد از آن آشوبها عدهای زود قضاوت کردند یا حتی بدون تحلیل در فضای مجازی دست به قلم شدند. این در حالی است که مردم توقع بیشتری از طبقه نخبه دارند تا از عدهای تازه به دوران رسیده مجازی، ولی واقعیت این است که برخی در این ماجرا یا خیلی زود اسیر قضاوت شدند و شلوغکاری سیاسی کردند یا کلا سکوت کردند؛ آن هم در زمانی که دشمن بهصورت علنی حملات مجازی میکرد و رسانههای خود را به خط کرده بود؛ روندی که الان هم آن را شاهد هستیم. رهبر انقلاب از تصحیح قضاوتها سخن گفتند یا با اصلاح موضعگیریها از سوی خواص جامعه به اهمیت نقش آنها در جامعه و میان مردم نیز تأکید کردند. مسئلهای که در کلام ایشان مستتر است و قابل تحلیل، اینکه اگر نخبگان و خواص دور بنشینند یا در جای غلط قضاوت کنند یا دستاویز دشمنان میشوند یا از چشم مردم در میانمدت میافتند و در ادامه راه را برای دروغپردازیهای بیشتر مجازی از جانب برخی سلبریتیهای دستنشانده، فریبخورده و هیجانزده بازمیکنند. از نظر جامعهشناسی سیاسی در عصر مجازی و پدیدههای نوظهور آن، تغییر مرجعیتها در جامعه با سرعت اتفاق میافتد. به این معنا که اگر در گذشته طبقه روشنفکر جامعه، دانشگاهی و نخبه و فیلسوف بودند در این فضا جامعه چنان به سطحی میگراید که مرجعیتها عدهای سلبریتی یا افراد پربازدید در عرصه سایبر میشوند. حالا اگر نخبگان و خواص جامعه، خود در ایفای نقش روشنگری کوتاهی کنند، خود را از جامعه دور کنند یا همصدا با عناصر تازه به دوران رسیده شوند، نهتنها جایگاه خود را تضعیف میکنند که مسیر را برای دروغپردازیهای مجازی و وارونگی حقیقت باز میکنند. گل بهخودی تا آنجا پیش میرود که مردم نیز نمیتوانند واقعیت را تشخیص دهند. توسعه جامعه نخبه و حلقههای واسط در جامعه خود موضوع مهمی است که از حوصله این مطلب خارج است، اما آنچه برای مردم مهم میشود اینکه نخبگان سیاسی و فرهنگی نباید قضاوت عجولانه داشته باشند. حداقل از آنها اینطور توقع دارند؛ چراکه مردم دیر یا زود موضوع را میفهمند؛ مثلا در ماجرای مرحومه امینی فهمیدند مسئله فقط حجاب نیست و این همه آشوب به ضرر آنهاست؛ بنابراین نه سکوت جایز است و نه قضاوت عجولانه.