رافائلا سیلوا، نخستین زنی که مدال طلای جودوی المپیک را برای برزیلیها گرفت
زاغهنشینی که طلایی شد
حکایت زندگی رافائلا سیلوا، جودوکار معروف برزیلی، از آن داستانهای عجیب و جالب است که میتواند تا سالها برای افراد ناامید و بیانگیزه تعریف شود تا بدانند چطور در عین ناباوری، دختری از یک محله فقیرنشین پایتخت برزیل، به مدال طلای المپیک رسید. نام رافائلا سیلوا حالا بهعنوان نخستین زن برزیلی که مدال طلای المپیک را در رشته جودو گرفته ماندگار شده، اما رمز و راز شهرت او تنها در مدالآوری نیست. مسیری که او طی کرده تا از یک دختر شر و شلوغ به یک قهرمان ورزشی تبدیل شود، جالب و خواندنی است.
دختر سرکش محله
رافائلا سیلوا در سال1992در پایتخت برزیل به دنیا آمد. محله کودکیهای او، گویای شرایط عجیب و نامناسبی است که او در آن رشد کرده و به نوجوانی رسیده است. برای مردم برزیل نام منطقه «شهر خدا» در پایتخت، با شرارت، فقر و خشونت گره خورده است. خبر دزدی، خشونت و قتلی که در این منطقه اتفاق بیفتد برای هیچکس تازگی ندارد؛ چرا که چنین اتفاقاتی سالهاست در این منطقه معمولی شده است. رافائلا در چنین محلهای به دنیا آمد و خودش هم از همان دوران کودکی سرکش بود. والدینش گلایه داشتند که او نهتنها مدام مشغول شیطنت و خرابکاری است بلکه علاقهای به درس و مدرسه هم ندارد. خودش درباره آن دوران گفته: «همیشه از ترس کتکهای مادرم به مدرسه میرفتم. ما در منطقه روسینا، یکی از فقیرترین محلههای ریودوژانیرو زندگی میکردیم که به شهر خدا معروف است. من بیشتر اوقات از مدرسه فرار میکردم و با پسرهای شرور این منطقه گلاویز میشدم.» هیچکس باور نمیکرد که راه انتخابی خواهرش که در واقع از روی ناچاری انتخاب شده بود، سرنوشت رافائلا را عوض کند.
سرنوشتی که عوض شد
رافائلا 13ساله بود که برای نخستین بار پایش به تمرینات جودو باز شد، اما اصلاً فکر نکنید که خانوادهاش بهدنبال ورزشکارشدن و افتخارآفرینی دخترشان بودند. در واقع در آن منطقه فقیرنشین والدین چندان به اینطور موضوعات فکر نمیکردند و همین که بچهها دردسر تازهای برایشان درست نکنند، راضیکننده بود. رافائلا در اینباره گفته: «بعد از شیطنتهایی که در مدسه و محله داشتم، خواهرم مرا در آکادمی جودو که زیرنظر فلاویو کنتو یکی از مدالآوران المپیک اداره میشد، ثبتنام کرد تا انرژی دردسازم را در آنجا خالی کنم و کمتر خرابکاری کنم.» رافائلا 5سال در این آکادمی آموخت و تمرین کرد تا بالاخره به تیم ملی نوجوانان و بعد از آن به تیم ملی بزرگسالان جودوی برزیل دعوت شد. خانواده رافائلا که قصدشان از ورزشکردن رافائلا تنها منظمشدن او و یاد گرفتن آداب اجتماعی بود، کمکم باور کردند که جودو نقش مهمی در زندگی فرزندشان دارد و قرار است آینده او را متحول کند. او از کودکی پرتلاش بود و در سختترین شرایط، رنگ ناامیدی در چشمهایش دیده نمیشد.
یک ناکامی بزرگ
المپیک لندن برای رافائلا خاطرهای سخت و ماندگار ساخت، او با یک حرکت غیرقانونی از دور مسابقات کنار گذاشته شد و این بزرگترین ناکامی او در زندگی حرفهای بود. طرفدارانش ناگهان به دشمنانی بزرگ تبدیل شدند که او را سرزنش میکردند، به او حرفهای زشت میزدند و مسخرهاش میکردند. پدرش درباره خاطرات تلخ آن روزها گفته: «رافائلا ناگهان با هجوم دشنامها مواجه شد. افسرده شده بود و برای 3ماه حتی تمریناتش را کنار گذاشت. چیزی به تسلیمشدنش باقی نمانده بود که ناگهان دوباره از جا بلند شد، انگار نه انگار که چنین اتفاق تلخی برایش افتاده است. او به تمرینهایش برگشت و ثابت کرد دختری مقاوم است که در برابر مشکلات صبوری و تلاش نشان میدهد.»
شکستدادن ناامیدی
پس از ناکامی در المپیک لندن، سیلوا دوره افسردگی سختی را پشتسر گذاشت و بعد توانست دوباره شعله امید را در دلش روشن کند و به حرفهاش برگردد. از سال2013به بعد او در چند مسابقه ملی و جهانی به موفقیتهایی رسید. رافائلا حمایت و دلگرمیهای نیمار و سایر بزرگان ورزش برزیل را در موفقیت در المپیک بعدی تأثیرگذار دانسته و گفته: «وضعیت من پس از حذف از المپیک لندن بسیار دشوار بود چون در 19سالگی برای نخستین بار در المپیک حاضر میشدم و میخواستم رؤیاهایم را تحقق بخشم و احساس فوقالعادهای داشتم. زمانی که بازیهای المپیک لندن را از دست دادم، پیامی از طرف نیمار و بعضی دیگر از اسطورههای برزیلی دریافت کردم که به من میگفتند نباید تسلیم شوم. به همین دلیل من فکر میکنم که مردم برزیل باید به حمایت از ورزشکاران ملت خود برخیزند، حتی زمانی که میبازند، چون آنها زندگی خود را به ورزش اختصاص دادهاند.»
الگوی نسل جوان برزیل
رافائلا سیلوا که حالا دیگر الگوی معروفی برای کودکان و نوجوانان برزیلی است، میخواهد به بچههای منطقه شهر خدا کمک کند تا راهی درست را برای زندگی خود انتخاب کنند. او گفته: «من همیشه دنبال رؤیاهایم بودم. من همیشه برای زندگی هدف داشتم. من میخواستم بهعنوان یک رنگینپوست خودم را ثابت کنم؛ بهخودم، به مردم دور و برم و به کشورم. فکر میکنم میتوانم اینجا به کمک بچههای فقیر بیایم. میتوانم از آنها حمایت کنم؛ بچههایی که بهخاطر رنگ پوستشان و سیاه بودن مورد تمسخر قرار میگیرند و آزار میبینند؛ بچههایی که از رنگینپوست بودن خجالت میکشند. میخواهم به آنها یاد بدهم که امیدوار باشند و هرگز امیدشان را از دست ندهند. میخواهم به آنها مقاومتکردن و سختکوشی را یاد بدهم. میخواهم به آنها بگویم که میتوانند از دل محلهای پر از خشونت، افتخار کشورشان شوند. آنها از 5سالگی برای ورزشکردن به اینجا میآیند و جودو کار میکنند. هدف اصلی سرگرمشدن و ورزش کردن آنهاست تا انسانهایی سالم باشند. اگر علاقه و استعداد و مهمتر از همه پشتکار داشته باشند، میتوانند این مسیر را طی کنند و به آرزوهایشان برسند. میخواهم برای آنها الگوی خوبی باشم تا بتوانند برای رسیدن به رؤیاهایشان در منطقه شهر خدا تلاش کنند.»
افتخارکردن پدر به دختر
برای مردم فقیر و محرومی که چرخ زندگی به سختی میچرخد، رسیدن به آرزوهای دور و دراز چندان در اولویت نیست؛ مردمی که هر روز با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند که آنها را از رؤیاهایشان دور میکند. رافائلا حالا به نماد جنگجویی، سختکوشی و موفقیت اهالی محله و البته همه برزیلیها تبدیل شده است. پدرش درباره دخترش گفته: «دخترم در چنین محله خطرناکی بزرگ شد اما سراغ ورزش رفت، تلاش کرد، غر نزد و با زحمت راهش را ادامه داد. موفقیت او نتیجه زحماتش است. من به دخترم افتخار میکنم، حتی اگر مدال نمیآورد باز هم به او افتخار میکردم و قهرمان من بود، اما ایستادن او روی سکوی قهرمانی احساس خوبی به من داد.» البته که مسیر موفقیت رافائلا خالی از شکست و ناامیدی هم نبوده اما او تلاش کرده به جای برگشتن به فقر، خشونت و خلافکاری، روی هدفش تمرکز کند تا در نهایت زندگی متفاوتی برای خود بسازد.
روی سکوی قهرمانی
رافائلا همیشه یکی از پرتلاشترین اعضای تیم جودوی برزیل بوده و مربیان از سختکوشی او در تمرینها و اهداف بلندپروازانه او تعریف کردهاند. کنتو، مربی رافائلا درباره موفقیتهای او گفته: «بارها گفته بودم که رافائلا میتواند کارهای بزرگ انجام دهد، اگر سخت تمرین کند. او ناکامیاش در المپیک لندن را با قهرمانی در مسابقات قهرمانی جهان در سال2013جبران کرد. او بعد از این قهرمانی بزرگترین کار زندگیاش را با کسب مدال طلای المپیک انجام داد.» رافائلا در مسابقات جهانی جودو در سال2013توانست مدل طلا را برای تیم ملی برزیل کسب کند. وقتی او روی سکوی قهرمانی رفت و مدال طلا را به گردن آویخت، همزمان با اشکهای او میلیونها برزیلی گریه میکردند. رافائلا روزهای سختی را پشتسر گذاشته بود و از پس رنجهای بیشمار بالاخره نتیجه زحمتهایش را گرفت.