• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
چهار شنبه 27 مهر 1401
کد مطلب : 174466
+
-

یادداشتی بر مجموعه 7 جلدی«دار و دسته دارعلی» نوشته اکبر صحرایی

طنازی در میدان جنگ!

یادداشت
طنازی در میدان جنگ!

علی‌الله سلیمی _ روزنامه‌نگار

داستان دفاع‌مقدس در سال‌های اخیر اوج و فرودهای زیادی را پشت‌سر گذاشته که یکی از این مراحل، ورود برخی از نویسندگان این حوزه به عرصه طنز است که موفقیت‌های قابل توجهی هم در این بخش تا به‎حال حاصل شده است. ازجمله نویسندگان فعال در این زمینه، اکبر صحرایی، داستان‌نویس شیرازی است که تا به حال آثار متعددی در حوزه ادبیات پایداری خلق کرده و یکی از آثار او در این بخش، مجموعه 7 جلدی «دار و دسته دارعلی»است که کار متفاوتی در کارنامه این نویسنده محسوب می‌شود. ویژگی کلی داستان‌های این مجموعه در وهله اول، پررنگ بودن عنصر طنز در روایت‌های داستانی نویسنده است. صحرایی ساختمان اصلی طرح‌های داستانی خود را بر ستون‌هایی از طنز کلامی استوار کرده که همین ویژگی باعث تمایز این آثار با نوشته‌های قبلی وی شده است. هر چند رگه‌های ظریفی از طنز در دیگر آثار صحرایی هم دیده می‌شود اما در اینجا، این ویژگی برجسته‌تر شده و به‌نوعی بر سایر عناصر داستانی سایه انداخته است.
ریشه و خاستگاه اولیه داستان‌های مجموعه اخیر صحرایی را می‌توان در کتاب قبلی او؛ «آنا هنوز می‌خندد» جست‌و‌جو کرد که در آنجا هم شخصیتی به‌نام «دارعلی» خالق ماجراهای طنزی در موقعیت‌های اغلب جنگی بوده است. البته در آنجا این شخصیت به اندازه مجموعه اخیر پرداخته نشده بود و تنها در برخی از داستان‌ها حضور داشت که رفتار و کردارش برای خواننده خنده‌دار و قابل توجه بود. حالا این شخصیت دوست‌داشتنی تقریبا در همه ابعاد شخصیتی گسترش یافته و شعاع شخصیت‌های پیرامونی‌اش هم تا حدودی زیادشده است. در مقدمه این مجموعه، صحرایی با زبانی طنزآلود نوشته است:«اهووی ملت! رد شدن هر نوع خواننده از داستان‌های دار و دسته من قدغنه! شرایط واسه هر دو دسته، خواننده کم‌حوصله و پرحوصله حسابی جفت و جوره. کم حوصله‌ها از هر جای کتاب عشقشون کشید داستانی انتخاب کنن و بخونن. البته پرحوصله‌ها با خواندن کل مجموعه اجازه ورود به ماجراهای تودرتو رو پیدا می‌کنن قربون رفیق جبهه و جنگ شما، دارعلی!» عناوین جلدهای هفت‌گانه به‌ترتیب عبارتند از:«آمبولانس شتری»، «گردان بلدرچین‌ها»، «برانکارد دربستی»، «تویوتای خرگوشی»، «مین سوسکی»، «بمب کلاغی» و «خمپاره‌های نقلی» اگر بخواهیم این مجموعه را در بین آثار مرتبط با موضوع دفاع‌مقدس طبقه‌بندی کنیم، بی‌گمان در ردیف آثاری با ویژگی‌های بومی قرار می‌گیرند که در آن شخصیت‌هایی از اقلیم استان فارس در آن حضور پررنگی دارند. شخصیت دارعلی و اطرافیانش آدم‌های ساده و بی‌آلایشی هستند که بدون هیچ‌گونه ادعا و چشمداشتی راهی جبهه‌های جنگ شده‌اند و در آنجا هم در کنار وظایف رزمی که به‌عهده گرفته‌اند، همان‌سادگی و صمیمیت بومی خود را هم به نمایش می‌گذارند. نویسنده در بیشتر داستان‌های این مجموعه از شیوه طنز کلامی بهره‌برده است؛ شاید برای همین است که در اغلب صحنه‌های جدی و غم‌انگیز هم طنز کلامی خودنمایی می‌کند: اوهوی ملت! نجس شدم. این سگ ماهی‌های بدترکیب چی می‌خوان از جونم، قباحت داره. تا فیس باد می‌آد، همه کون و مکان آدم معلوم می‌شه! (ص 35، ج 3) شیوه بیان داستان‌ها اغلب با قالب خاطره نزدیکی دارد و در مواردی تشخیص این دو دشوار است. در بسیاری از این داستان‌ها زبان انتخابی نویسنده، آن را به قالب نویسنده نزدیک کرده است. البته انتخاب این زبان صمیمیت داستان‌ها را بیشتر کرده است. بهره‌گیری از دیدگاه اول شخص هم در این زمینه به نویسنده کمک زیادی کرده است.
به‌عنوان مثال در بخشی از داستان «شعبده‌باز» می‌خوانیم:
«با زانوهای لق‌لق و صورت عرق نشسته هُل می‌خورم توی سنگر فرمانده گردان.
مرتضی، بر و بر نگاهم می‌کند.
اتفاقی افتاده دارعلی؟!
کلی طول می‌کشد تا دهنم به اندازه یک کلاغ «لافونتن» باز می‌شود:«می‌خواهم شعبده بازی  کنم.»
کله و صورتم را خوب ورانداز می‌کند.
شعبده‌بازی؟! منظورت شیرین کاریه؟
لرزش لب و لوچه‌ام را کنترل می‌کنم و کلمه‌ها، س و سنگین، آویزان زبانم می‌شوند:«قبون ش شیرینکاری م مال ب بچه‌هاست. ش شعبده‌بازم.»پشت کله‌ام، شاپور هل می‌خورد تو سنگر سلام آمرتضی! بُنی اومد اینجا؟ مغزش پارازیت داره! ماسوره و ضامنش شه... چشمش به من که می‌افتد، انگار فنرش تا آخر باز شده باشد، از حرف زدن می‌افتد و صدای قرچ قرچ انگشتانش را در می‌آورد...»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید