استاد رنگها
تابلوهای شاهنامه، ایوان مدائن و فتح بابل هنوز آنقدر زندهاند که نشان عشق را میشود از خطوط و رنگهایشان خواند؛ نشان عشقی که استاد حسین بهزاد 74سال به دوش کشید. ژان کوکتو -نویسنده و هنرمند معروف فرانسوی- درباره او میگوید: «اگر همیشه مشرق زمین با قصههای هزار و یک شب و کاخهای طلایی برای ما داستانها میگفت، این بار مردی با موهای سفید، چشمان با نفوذ و خطها و رنگهایش، اشکال افسونکنندهای را در مقابل چشمان ما گسترده است. بیشک در مینیاتور قرن ما، یک استاد از جهت قدرت طرح و زنگآمیزی وجود دارد که او حسین بهزاد است.»
حسین بهزاد از 7سالگی در دکان ملاعلی قلمدانساز شاگردی میکرد. همان سالها بود که پدرش و استادش هر دو از وبا مردند. حسین هم رفت پیش شاگرد بزرگ ملاعلی و 12سال با او کار کرد. 18ساله بود که مستقل شد. کارگاه کوچکی در سبزهمیدان باز کرد و شروع کرد به کپیه کردن مینیاتورهای مکتب صفوی، آثار کمال الدین و رضا عباسی. کپیهها با اصل مو نمیزدند اما راضی نبود به این کار. بار و بنهاش را بست و رفت فرانسه تا هنر جدید یاد بگیرد. صبحها کار میکرد تا خرجش را درآورد و بعدازظهرها در موزه لوور به مطالعه آثار نقاشان بزرگ میپرداخت تا 13ماه. خودش میگفت میخواهد سبکی نو و ایرانی خلق کند که با هنر روز بخواند. پیش چشمش روشن بود که هنر مینیاتور تقلیدی رایج در ایران، عمرش زیاد به دنیا نیست.موفق هم شد. عمق و زبان گویای آثارش -بهخصوص آنجا که از اشعار خیام و حافظ و مولانا الهام میگیرد- نشان تلاشی است که به نتیجه رسیده است. کشورهای مختلف مثل فرانسه، چک، لهستان، آلمان، هند، ژاپن و آمریکا استاد را دعوت کردند و او نمایشگاههایی از آثارش ترتیب داد. دریافت دیپلم المپیک، نشان درجه اول بینالمللی موناپولی، جایزه اول تهیه کارتپستال، نشان بوعلی در جشن هزاره بوعلی و نشان درجه اول هنر و دکتری افتخاری از دستاوردهای اوست. بهزاد در ۲۱ مهر ۱۳۴۷ درگذشت. سازمان میراث فرهنگی سال ۱۳۷۱ تصمیم گرفت تا موزهای دائمی از آثار بهزاد بهوجود آورد. به همین جهت یکی از کاخهای واقع در مجموعه سعدآباد بهنام کاخ کرباسی را به این امر اختصاص داد و سپس در توافقی با پسرش پرویز بهزاد، ۲۸۹ عدد از آثار حسین بهزاد را به این ساختمان منتقل کرد.