استاد علی صفایی حائری:
آدمی گاهی در خودش گرفتار حالتها و تناقضهایی است و بنا دارد اینها را با تجربهخودش حل و فصل کند و با تجربهخودش از آنها عبور کند. او چیزی را میخواهد، اما آنجا که او هست آن چیز حضور ندارد و آنجایی که آن چیز هست او نمیتواند یک دل برود. ریشه و اساس این تناقض، در خواستههای آدمی است که باعث میشود او به این تجربهها روبیاورد ولی انعکاس و عکسالعمل بعد از تجربه نشان میدهد که ما با تجربه کردن نمیتوانیم از این حائل عبور کنیم یا این تناقض را سامان داده و حل کنیم. تا وقتی که آدمی تناقض دین و دنیا و یا خدا و خرما را برای خودش حل نکرده باشد، نمیتواند یک دل و یکسره باشد بلکه مشکل دارد و راهحل و توجیه او هم این است که میخواهم تجربه کنم ولی این، مشکل او را حل نمیکند.
من خواهرزادهای داشتم، میرفت کنار جوی آب، از لب جوی راه میرفت تا شاید در آب چیزی پیدا کند اما گاهی میافتاد توی آب و گلآلود و زخمی و صورت خراشیده میشد ولی باز هم این عمل را تکرار میکرد. آدمی بعد از این همه تجربه باز این درد و مرض را دارد که میخواهد دوباره تجربه کند، درحالیکه اگر بداند آن چیزی را که میخواهد در جای دیگری است؛ یعنی هم بداند چه میخواهد و هم بداند کجا باید برود، دیگر کنار جوی آب دنبال قران و شاهی نمیگردد. مادام که در دنیا بهرهای ببینم، همه دلم را برای صفای خدا نخواهم گذاشت، میگویم بگذار بروم اینجا را هم ببینم. این همه، حکایت از تناقضها و تشتتهای درونی انسان دارد؛ چه در حوزه معارف و چه در حوزه عاطفه و چه در حوزه کارهایی که دارد.
این مجموعه باعث میشود که آدمی در رفتار خود مشکل پیدا کند و حل مشکل را در تجربههای جدید ببیند ولی همیشه نمیتواند عبور کند؛ چرا که ممکن است زیر پا بماند و به حل مشکل نرسد.
پ.ن: برگرفته از کتاب مشکلات حکومت دینی- ص ۵۶
دو شنبه 18 مهر 1401
کد مطلب :
173406
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/oY2WY
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved