تئاتر به اجراهای مکرر زنده است
گپ و گفتی با علی سرابی که پس از «آنسوی آینه»، «خدای کشتار» را از نیمه خرداد به صحنه میآورد
مرتضی کاردر/ خبرنگار
سال گذشته سال پرکاری برای علی سرابی در تئاتر بود. او در ابتدای سال «خدای کشتار» را با کارگردانی و بازی خودش در تماشاخانه پالیز روی صحنه برد. در دی و بهمن در «خشم و هیاهو» به کارگردانی مهرداد رایانی مخصوص بازی کرد و همزمان «آن سوی آینه» را کارگردانی کرد و یکی از بازیگران آن نیز بود؛ اثری که اجرای آن در فروردین و اردیبهشت97 نیز ادامه یافت. حالا پس از پایان اجراهای آن سوی آینه، سرابی میخواهد برای بار سوم «خدای کشتار» را روی صحنه ببرد. گفتوگوی ما را با علیسرابی درباره «خدای کشتار» و «آنسوی آینه» میخوانید.
چرا تصمیم گرفتهاید برای سومین بار خدای کشتار را اجرا کنید؟
آثار بسیاری هستند که در دورههای طولانی و گاه تا سالها در تئاترهای دنیا اجرا میشوند. تئاتر مثل سینما نیست که پس از ساختن فیلم کار کارگردان تمام شود. تئاتر به اجراهای مکرر زنده است. تئاتر موفق تئاتری است که بتواند بارها اجرا شود و همچنان تماشاگر داشته باشد. در ایران امکان اجراهای طولانی یک اثر وجود ندارد؛ برای همین من تصمیم گرفتم که 2 اثر نزدیک به هم را با فاصلههای کوتاهی چندبار روی صحنه ببرم. میخواستم سال گذشته بلافاصله پس از پایان اجراهای «خدای کشتار» تئاتر «آن سوی آینه» را با همان بازیگران به صحنه ببرم اما این اتفاق نیفتاد و اجرای «آن سوی آینه» به تعویق افتاد. برای همین تصمیم گرفتم بعد از «آن سوی آینه» دوباره «خدای کشتار» را برای آخرین بار اجرا کنم. حالا که 3شب است که اجرای آن تمامشده خدای کشتار از نیمه خرداد روی صحنه میرود.
«خدای کشتار» و «آن سوی آینه» چه ویژگیهای مشترکی دارند؟
«خدای کشتار» و «آن سوی آینه» 2متن نزدیک به هم هستند. هر دو زندگی 2زوج را روایت میکنند. هر دو درباره یکی از معضلات انسان امروزند. هر دو کمدی درام هستند. هر دو اثر فرانسوی هستند و 2نویسنده صاحبنام در تئاتر امروز یعنی «یاسمینا رضا» و «فلوریان زلر» آنها را نوشتهاند. هر دو تکلوکیشین هستند و... من هم سعی کردهام تا این دو اثر را با سبک و سیاقی نزدیک به هم اجرا کنم. میزانسنها، بازیها و حرکتها در اجراهای من از این دو نمایشنامه بسیار نزدیک به هم است.
چند سال پیش علیرضا کوشکجلالی خدای کشتار را روی صحنه برد. اجرای او اجرای موفقی بود که با استقبال زیاد تماشاگران تئاتر مواجه شد. اصلا چرا شما تصمیم گرفتید دوباره خدای کشتار را کارگردانی کنید؟
من نخستینبار «خدای کشتار» را با اجرای علیرضا کوشکجلالی در تئاتر شهر دیدم. آن زمان هنوز نمایشنامه خدای کشتار را نخوانده بودم ولی بهعنوان کارگردان در لحظه تماشای کار هم فکر میکردم که اگر من بخواهم این اثر را روی صحنهببرم، قطعا آن را اینطور اجرا نمیکنم و به سبک و سیاق متفاوتی آن را اجرا خواهم کرد تا اینکه نمایشنامه را خواندم و تصمیم گرفتم با سلیقه خودم آن را اجرا کنم.
جنس اجراهای شما و جذابیت کارهایی که روی صحنه میبرید آنقدر هست که شاید نیازی به حضور ستارههای تئاتر یا ستارههای سینما-تئاتر نباشد و کارها بهخودی خود تماشاگر داشته باشد. اما چرا در کار قبلی از پژمان جمشیدی و ریما رامینفر و در کار خدای کشتار از نوید محمدزاده استفاده کردید؟
من 14سال است که بهطور حرفهای تئاتر کار میکنم. طبیعی است که بخواهم با پیشکسوتها و بهترین بازیکنان تئاتر کار کنم. زمانی که من دانشجوی تئاتر بودم ریما رامینفر بازیگر صاحبنام تئاتر بود و هنوز هم یکی از بهترینهای تئاتر است. نوید محمدزاده هم از اجرای اول «خدای کشتار» بازی کرده بود. بار اولی که کار را اجرا میکردیم نوید هنوز آنقدرها در سینما ستاره نشده بود و بیشتر بهعنوان بازیگر تئاتر شناخته میشد. نقش مارال بنیآدم در «آن سوی آینه» را بهتر بود که یک بازیگر بیستویکی، دو ساله بازی کند. از بازیگران زیادی هم تست گرفتیم و 5نفر را انتخاب کردیم اما هیچکدام نتوانستند در کار بازی کنند. ستاره پسیانی که قرار است در خدای کشتار بازی کند هم اساسا بازیگر تئاتر است و از یک خانواده تئاتری میآید.
چرا باز هم یک تماشاخانه خصوصی را برای اجرا انتخاب کردهاید و تئاتر را در تئاتر شهر به صحنه نمیبرید؟
اگر میخواستم کار را در تئاتر شهر اجرا کنم باید آن را در سالن اصلی به صحنه میبردم. آنوقت باید به مخاطب حق میدادم که بگوید کارگردان برای منفعت مالی این کار را کرده است. برای همین بهتر دیدم که در یک تماشاخانه خصوصی کار را اجرا کنم. جنس کار هم بهگونهای است که باید در یک سالن بلکباکس اجرا شود و فاصله مخاطب با صحنه کم باشد؛ برای همین پردیس تئاتر شهرزاد را انتخاب کردم.
پژمان جمشیدی در تئاتر جاافتاده است
با پژمان جمشیدی به شکل اتفاقی آشنا شدم. سال گذشته قرار بود که کاری را با 46بازیگر برای تئاتر شهر اجرا کنم. یک هفته مانده به اجرای کار یکی از بازیگران نتوانست حاضر شود. دستیار من پژمان جمشیدی را معرفی کرد. او در آن یک هفته خیلی خوب تمرین و یک نقش تراژیک را عالی بازی کرد. من هم برای قدردانی از کار او قول دادم حتما در نخستین اجرایم نقشی به او بدهم. در «آن سوی آینه» هم خیلی خوب بازی کرد. پژمان جمشیدی، با وجود همه مخالفتهایی که اهالی تئاتر با او میکنند، بازیگری بسیار خوب و جاافتاده است.