تبعیض را کنار بگذاریم
همهجانبهنگری در اجرای قانون حجاب و عفاف یعنی تبعیض نباشد و همه در مسیر رفتارسازیهای صحیح قرار گیرند
زمانی که سیدابراهیم رئیسی در گفتوگوی تلویزیونی خود با مردم مسئله اصلاح روش اجرای قانون عفاف و حجاب را مطرح کرد حتما این ذهنیت برای همگان شکل گرفت که قطعا در سیاستگذاریهای گذشته عفاف و حجاب، خللها و کاستیهایی بوده که امروز لازم است روش اجرایی آن بهروزرسانی شود یا مورد بازبینی قرار گیرد. حتما این ذهنیت نیز شکل گرفته که ما قانون حجاب را چندین سال است داریم، پس اگر چالشی پیش میآید در چرخه اجرا و ارزیابی است؛ البته اتفاقات و آشوبهای اخیر که مردم را واقعا خسته کرده است نیز این توقع را قطعا از دولت مطالبه میکند که این اصلاحات را انجام دهد یا اگر قرار است سازمانهای دیگری مسئول امر باشند، مشارکت کنند. 32نهاد در قانون عفاف و حجاب مسئول هستند و تنها پلیس و گشت ارشاد، مسئولیت کنترلی در این موضوع را ندارند. باید بدانیم که سیاستگذاری عفاف و حجاب در راستای قانون آن، یک زنجیره است که اگر یک مهره از این زنجیره دچار خلل باشد یا کار خود را بهدرستی انجام ندهد در روند آن مشکل پیش میآید. وقتی هم چالشی پیش میآید ظرفیت سیاسی شدن را پیدا میکند؛ چیزی که ما در ماجراهای اخیر و در ادامه آن آشوبهای متاثر از آن بهخوبی احساس کردیم.
اولین قدم در اصلاح قانون حجاب
از این جهت اگر قرار است اصلاح روش اجرای این قانون صورت پذیرد باید در عین درنظر گرفتن شرایط زمانی، مکانی و چارچوبهای مورد پذیرش، مخاطب فرهنگی که قرار است موردنظر باشد نیز تعیین شود. به این معنا که اگر قرار است گشت ارشاد مقوله درونیسازی و نهادینهسازی باورها و ارزشهای عفاف و حجاب را در جامعه پیگیری کند باید آمادگی رفتاری افراد را بهخوبی پیشبینی کند. همچنین لازم است این روش برای همه افراد و آحاد جامعه بهعنوان گروه هدف انجام شود؛ نه اینکه برخی مواخذه شوند که حجاب را رعایت نکردند و برخی آزادانه رفتارهای نابهنجار در جامعه داشته باشند. عینیترین مثال برای این مسئله ماجرای مهسا امینی بود. ممکن است مردم این سؤال را در ذهن داشته باشند که چرا یک دختر شهرستانی بهخاطر بدحجابی باید مورد مواخذه قرار گیرد، اما بیشتر سلبریتیهایی که اتفاقا همواره خطوط قرمز را زیر پا میگذارند حتی یک تذکر نیز دریافت نمیکنند؛ مگر نه این است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه باید پاسخگو باشد و اصلا چرا در جشنوارههای فیلمی که برگزار میشود و این سلبریتیها مدام شرکت میکنند، رعایت حجاب آنها مورد سؤال قرار نمیگیرد؟ یا این سؤال قطعا برای مردم ایجاد شده که چرا برخی کارمندان بخش خصوصی که دارای فرمهای پوششی هستند که اتفاقا نابهنجار تلقی میشود مورد مواخذه قرار نمیگیرند؟ چرا مراکز طراحی مد که انواع و اقسام لباسهای نابهنجار و خارج از عرف را وارد جامعه میکنند مورد مواخذه قرار نمیگیرند؟ اصلا چرا برخی مرجعیتهای مجازی که تولیدکننده و تبلیغکننده مظاهر بیعفتی و پوششهای نابهنجار هستند از سوی نهادهای مسئول مورد سنجه و تذکر قرار نمیگیرند؟ یعنی تمام نهادها بیکار نشستهاند و بار تمامی کنترلهای رفتار اجتماعی برعهده پلیس و گشت ارشاد است. باید درنظر گرفت که وقتی بار اجرای یک قانون برعهده یک نهاد میافتد طبیعتا وظیفه سنگینی است و از آنجا که مقوله حجاب، ظرفیت سیاسی شدن را دارد به محض وجود یک مسئله برای نظام هزینهساز میشود.
زنجیره حجاب را حفظ کنیم
فرشته روحافزا، استاد دانشگاه در گفتوگو با همشهری میگوید: در اجرای قانون حجاب 32دستگاه متولی هستند و مدیریت کنترلی حجاب آخرین زنجیره و برعهده پلیس است. طبیعی است که اگر آن نهادها کار خود را بهدرستی انجام ندهند همه وظیفهها روی دوش پلیس میافتد.در ادامه صحبتهای روحافزا میتوان این را هم اضافه کرد که وقتی وظیفه پلیس زیاد باشد ممکن است که نتواند آن نگاه جامعنگر را در امر کنترلی بهکار گیرد و جامعه هدف در امر عفاف و حجاب بهخوبی دیده نشود؛ یعنی برخی برای خود در جامعه نابهنجار باشند و قانون را زیر پا بگذارند و برخی به ناگاه در ردیف این سیاست کنترلی قرار گیرند.
به اعتقاد روحافزا مجموعه افراد جامعه ما باید به آن درک برسند که بدحجابی و بیحجابی نتیجهای جز هرج و مرج و بیثباتی ندارد. حالا همین بیثباتی خواسته معاندین نظام ماست. آنها میخواهند امنیت روانی افراد و جامعه را مختل کنند؛ از اینرو تمامی نهادهای فرهنگی باید با ذکاوت بیشتری عمل کنند. از اینرو باید در گام نخست اصلاح قانون عفاف و حجاب، رفع تبعیض صورت گیرد؛ یعنی اگر رفتار کنترلی قرار است انجام شود برای همه بیحجابها و بدحجابها اعم از سلبریتیها، مردم عادی، بالاشهری و پایینشهری اعمال شود؛ نه اینکه بهصورت نمونهوار تذکر داده شود؛ چراکه در این صورت عدهای ناراحت میشوند که چرا کلیت جامعه را رصد نمیکنید و بعد هم چالش و هزینه برای نظام ایجاد میشود. در ماجرای مهسا امینی بهخوبی این انتقاد قابل برداشت بود که چرا این دختر شهرستانی باید مورد تذکر قرار میگرفت؛ درحالیکه در همان ساعتی که آن مرحومه در حال تذکر گرفتن بود، بسیاری بودند که قانون را زیر پا میگذاشتند و طبیعی است که پلیس به تنهایی نمیتواند همه را در مسیر درونیسازی بحث عفاف و حجاب قرار دهد. باید درنظر بگیریم که موضوع حجاب و ناهنجاری در پوشش نیز «وضعیتی اظهارشده» است؛ یعنی وضعیتی که گفته میشود وجود دارد و مردم در مورد آن صحبت میکنند، رسانههای جمعی درباره آن بحث میکنند و نخبگان سیاسی-اجتماعی آن را مورد تحلیل قرار میدهند؛ بنابراین باید همهجانبهنگری در آن لحاظ شود. همهجانبهنگری یعنی تبعیض نباشد و همه در مسیر رفتارسازیهای صحیح در چارچوب عفاف و حجاب قرار گیرند.