سناریوی دروغین 3طلافروش برای انتقام از مرد صراف
تحقیقات قضایی-پلیسی برای شناسایی دزدان 4شمش گرانقیمت طلا مشخص شد که هیچ سرقتی در کار نبوده و مردان طلافروش برای انتقامجویی از یک صراف اقدام به طرح شکایتی دروغین کردهاند.
به گزارش همشهری، مدتی قبل 3مرد طلافروش راهی اداره پلیس شدند و ادعا کردند که دزدان خشن، 4شمش طلا به ارزش چند میلیارد تومان را از آنها دزدیدهاند. یکی از آنها درباره جزئیات سرقت گفت: ما طلافروش کیفی هستیم و مدتهاست که در زمینه خرید و فروش طلا فعالیت میکنیم. وی ادامه داد: مدتی قبل مردی به نام حسین که صراف است و در زمینه خرید و فروش طلا و جواهر هم فعالیت دارد 4شمش طلا به ما فروخت. ما شمشها را از او خریدیم و چند روز بعد که مشتری برایش پیدا شد، تصمیم به فروش شمشها گرفتیم. وی گفت: فرد خریدار با ما تماس گرفت، بخشی از مبلغ شمشها را واریز کرد و قرار شد مابقی را پس از تحویل گرفتن آنها بپردازد. ما هم شمشها را تحویل پیک موتورسوار که مردی مطمئن و امین ماست قرار دادیم تا آنها را بهدست خریدار برساند. مرد موتورسوار شمشها را تحویل گرفت تا بهدست خریدار برساند اما ساعتی بعد با ما تماس گرفت و درحالیکه وحشت در صدایش موج میزد گفت که در بیمارستان است. او تعریف کرد که در بین راه افراد نقابداری سد راهش شده و او را تا حد مرگ کتک زده و با تهدید تمام شمشها را سرقت کردهاند. شاکی گفت: ما احتمال میدهیم سارقان از سوی حسین، یعنی همان صرافی که شمشها را به ما فروخته بود اجیر شده باشند. چون مدتی بود که با وی دچار اختلافات مالی شده بودیم و حدس میزنیم که او برای انتقامجویی، سارقانی را اجیر کرده تا شمشها را تصاحب کند.
بازداشت در فرودگاه بینالمللی
با شکایت این 3طلافروش، پروندهای در اینباره تشکیل شد و تیمی از مأموران پلیس آگاهی تهران با دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را برای دستگیری سارقان آغاز کردند. از آنجا که شاکیان از مرد صرافی به نام حسین شکایت کرده بودند، نام وی در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت اما او به خارج از کشور سفر کرده بود. بررسیها ادامه داشت تا اینکه مدتی قبل معلوم شد که وی قرار است بهزودی به ایران برگردد. همین کافی بود تا مرد صراف در فرودگاه امام خمینی(ره) بازداشت شود. او اما در بازجوییها منکر سرقت شد و گفت نقشی در ماجرای دزدی ندارد. او گفت: چند ماه قبل شاکیان که طلافروشان کیفی هستند از من 4شمش طلا خریدند. ما سالها بود که با یکدیگر معامله طلا میکردیم و مدتی طول کشید تا شمشها را تحویل آنها بدهم. من حدس میزنم بهدلیل اینکه شمشها را دیرتر از موعد مقرر تحولیشان دادم، آنها ناراحت شده و کینه به دل گرفتهاند و تصور میکنند من نقشه سرقت را طراحی کردهام. درصورتی که من نقشی در ماجرای سرقت ندارم. در ادامه تحقیقات مأموران راهی محلی شدند که شاکیان میگفتند دزدان نقابدار به سمت موتور سوار حمله کرده و با ضرب و شتم وی دست به سرقت زدهاند. پس از بررسی دوربینها مشخص شد که در روز حادثه هرگز چنین اتفاقی رخ نداده و هیچ تصویری که نشان دهد دزدان به یک موتورسوار حمله و شمشهای طلا را سرقت کردهاند ضبط نشده است. در این شرایط بازپرس پرونده دستور احضار موتورسواری که مدعی بود هدف سرقت قرار گرفته را صادر کرد اما شاکیان دستپاچه شده و حاضر نشدند آدرسی از وی در اختیار قاضی قرار دهند. دیگر برای بازپرس پرونده محرز شده بود که شاکیان دروغ میگویند و تیم تحقیق را سرکار گذاشتهاند. به همین دلیل دستور تحقیق دوباره از آنها را صادر کرد تا اینکه هر سه طلافروش به طرح شکایت دروغین اعتراف کردند و گفتند که داستان سرقت، خیالی و دروغ بوده است. یکی از آنها گفت:چند ماه قبل از حسین مرد صراف و طلافروش، 4شمش طلا خریدیم و پولش را به حسابش واریز کردیم. او اما حاضر نمیشد شمشها را تحویل بدهد. او مدام امروز و فردا میکرد و حدود 2ماه طول کشید تا اینکه در نهایت شمشها را تحویلمان داد اما چون قیمت طلا پایین آمده بود ما ضرر کردیم. از او خواستیم یک میلیارد تومان ضرر این معامله را به ما بپردازد اما او زیر بار نمیرفت. برای همین تصمیم گرفتیم از وی انتقام بگیریم و با شکایت دروغین کاری کنیم که به زندان بیفتد. اما نقشهمان آنطور که تصور میکردیم پیش نرفت و در نهایت دستمان رو شد.
با مشخص شدن حقایق و اینکه سرقتی در میان نبوده است، پرونده از لحاظ ماجرای سرقت بسته شد و تحقیقات درباره اختلاف مالی میان آنها ادامه دارد.