انتقام انتقام
شیخ علی مهدیان؛ استاد حوزه و دانشگاه
نام شیعه گرهخورده به مفهومی به نام انتقام. انتقام برای کسی مطرح است که خود را متصل به گذشته میبیند. شیعه همواره خود را در اتصال نسبت به جبهه تاریخی حق میبیند. جبههای که در آن خدا هم حاضر است، وقتی میگوید:«أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَکمْ». به قول علامه طباطبایی این معیت در این آیه معنایش هم جبههای است، این غیر از «هو معکم اینما کنتم» است که معیت نسبت به همه مخلوقات است. او در جبهه شما است و سنت او مدد به این جبهه است بهگونهای که گامبهگام تاریخ که پیش میرود، انتقام از دشمن گرفته میشود؛«فَانْتَقَمْنَا مِنَالَّذِینَ أَجْرَمُوا وَ کانَ حَقًّا عَلَینَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ».
وقتی انتقام اینگونه دیده شد، جرأت پیدا میشود، جسارت پیدا میشود اما به همان اندازه نیز تلاش خواهی کرد طرح ولیخدا را بفهمی تا خود را محل ظهور انتقام الهی قرار دهی. جسارت و شجاعت بدون فهم طرح تاریخی ولیخدا، تو را از مدار انتقام خارج میکند، عزت بدون حکمت بدون مصلحت، تخیل عزت است نه عزتخواهی حقیقی.
انتقام برای شیعه یک «دل خنک کردن» نیست بلکه یک فعالیت پر از عقلانیت برای نصرت است. آن را عاطفی و احساسی قلمداد نباید کرد انتقام ناظر به طرح امام و اراده و طرح دشمن است. باید بدانیم امام در هر زمان چه طرح کلانی را پیش میبرد که مدد کنی او را. و الا در مدار انتقام نخواهی بود.
انتقام برای شیعه گرهخورده به داستان ظهور، او که ظهور میکند فریاد انتقام سرمیدهد فریاد یالثاراتالحسین(ع) و «طالب بدم المقتول بکربلا». در کافی شریف میخوانیم بعد از شهادت امامحسین(ع) خدا سایه قائم را در افق به ملائکه نشان داد و این یعنی چه؟ این شیعه را گره میزند به مفاهیم بسیاری که درس مهم ظهور برای او بناست به ارمغان آورد. اولیناش چیست؟ رشد مردم.
کسی که رشد مردم را ملاحظه نمیکند، فهمی از انتقام هم ندارد. باید مردم همراه باشند.
رشد مردم چگونه است؟ با قیام لله، تنها موعظه الهی که همه موعظهها در آن جمع است. قیام لله همان انقلاب است. نتیجه این رشد معرفت امام است که در روایات ما وظیفه منتظران است. این رشد منشا قدرت است که در روایات ما نبود آن یکی از فلسفههای غیبت بیان شده. همه سنت تمحیص یعنی امتحان برای رشد و خالصسازی انسانها برای کمک به چنین واقعهای است، رشدی که اولا درون جان انسانها رخ میدهد و انسان عوض میشود، حالا چشم او گامبهگام بینا و بیناتر میشود؛«فبصرک الیوم حدید».
آری، از خاک بیرون کشیدن فلانی و فلانی در واقع از بین بردن آن هویت و اراده است در عالم. معنای لعن هم همین است؛ نابودی آن هویت. و لعن بناست در زندگیمان جاری شود و سبک حیات ما باشد. این گونه زندگی ما پر از تبری خواهد شد. انتقام ما را در یک حرکت و سلوک از جنس انقلاب و قیام قرار میدهد. آنکه جلوی حرکت مردم را میگیرد با دلسرد کردن مردم، در فکر انتقام نیست. او از مدار انتقام خارج است.
پس واژه انتقام برای شیعه هویتساز است، رشددهنده است. عقلانیت افزاست. بصیرتبخش است. اگر این را دریابیم قبول میکنیم با انقلاب ایران در «دوران انتقام» هستیم. خیلیها متوجه نیستند که اصلا انقلاب ایران و مقاومتش و توسعه و فراگیریاش «زمانه انتقام» را ساخته است. شکست هیمنه جهانی آمریکای مستکبر یک ظهور آن، پیروزی اراده مردم با شکست پهلوی و در دفاع مقدس 8ساله و بر تحریمهای اقتصادی بروزهای دیگرش بود، حماسه 33روزه بروز دیگرش بود، تفوق یمن بر عربستان چهره دیگرش بود، نابودی داعش چهره دیگرش، جنگ تاریخساز غزه نیز چهره امروز آن است. انسان دیگری ظهور کرده در مستوایی برتر از حیث صبر و قدرت و حماسه. اینگونه شیطان در کنج افتاده و قدمبهقدم در حال رسوا شدن است. تازه البته در طلیعه دوران انتقامیم. باش تا صبح دولتش بدمد. این انقلاب ایران است که اصلا «دوران» انتقام را ساخته، برخی چطور بهخود اجازه میدهند این حقیقت مشعشع را متهم به انفعال کنند؟
فریاد انتقامانتقام مردم و مطالبه آن در این دوران را نه با سبک توابین پر از احساس و دور از عقلانیت و دور از طرح امام، مقایسه کنید و نه حتی با سبک مختار و زید و که و که، همه عزیزند اما دوران فهم و اتصال به طرح امام است. ما در وضعیت ضعف نیستیم امروز. صحنه در دست ماست. کل صحنه، صحنه انتقام است. دشمن منفعل شده. برخی قصه را خیلی ساده تصور کردهاند، بله، انتقام بگیریم اما اراده دشمن چیست که با انتقام خود میخواهی خرابش کنی؟ اگر هدف او وارد کردن شما در رویارویی مستقیم و فشار بیشتر به مردم است، باید بهگونهای عمل کنی که کمک به طرح او نکنی. صحنه مبارزه را نباید یکخطی و ساده قلمداد کرد اگر او طرحش احساس تحقیر و ناامیدی است نیز باید بهگونهای رفتار کنی و حتی مطالبه انتقام کنی که به طرح او کمک نکنی.