• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
سه شنبه 1 خرداد 1397
کد مطلب : 17199
+
-

در مقابل دیگران مسئولیم


 تارا ذکایی / خبرنگار
این چرخه را درنظر بگیرید: کارخانه‌داری برای اینکه قیمت محصولاتش کمتر در بیاید و سود بیشتری ببرد از محصول تازه‌ای در ترکیبات خوراکی‌اش استفاده می‌کند که او را به درآمد بیشتر می‌رساند. کارخانه‌دار محترم ممکن است بدون تحقیق و دانستن اینکه این ماده جدید چه مضراتی دارد دست به این انتخاب زده باشد یا در حالت بی‌وجدانی تمام به‌رغم اینکه می‌داند این ماده مشکوک است از آن استفاده کرده باشد. به هر نحوی هم این محصول را به‌دست خریدار برساند. خریدار هم که بی‌خبر از همه جاست از این محصول استفاده کند.

راننده‌ای که مدت‌هاست ماشینش خراب شده و دود می‌کند را درنظر بگیرید. می‌داند که دود سیاهی از لوله اگزوزش بیرون می‌زند و می‌داند که اگر از فلان مسیر برود احتمالا جریمه نمی‌شود و ماشینش را نمی‌خوابانند. فکر می‌کند زرنگی کرده. فکر می‌کند قسر در رفته. دور می‌زند و از قانون فرار می‌کند و همچنان دود را توی هوا می‌دمد. سرویس مدرسه بچه‌ها از کنار ماشین رد می‌شود و دود توی ریه‌های تک‌تکشان می‌پیچد.

مادری را درنظر بیاورید که حوصله آشپزی‌کردن ندارد. شاید هم حوصله‌اش را دارد و وقتش را ندارد. جای اینکه برود دستور پخت چند تا غذای سالم و فوری را یاد بگیرد راه آسان را برای خودش و بچه‌هایش انتخاب می‌کند و از 14وعده ناهار و شام در هفته 10وعده فست فود به خورد خودش و بچه‌هایش می‌دهد و 4وعده باقی‌مانده را نیمرو و غذای کنسروی.

پزشکی را درنظر بگیرید که نحوه استفاده درست از داروها را به بیمارش نمی‌گوید و حتی به هر قیمتی که شده و با ساده‌ترین درد هم بیشترین میزان دارو را تجویز می‌کند. بیمار هم بی‌خبر از همه‌جا و به امید بهبودی و درمان از تمام داروها استفاده می‌کند.

مهندسی را جلوی چشم بیاورید که برای اینکه سود بیشتری توی جیبش برود ارزان‌قیمت‌ترین مصالح ساختمانی را خریداری می‌کند و ساختمان را به سُست‌ترین حالت ممکن بالا می‌برد. آخر سر هم با خوشحالی تمام ته‌دلش قند آب می‌کند که زرنگی کردم!

خوار و بار فروشی را به‌خاطر بیاورید که از شرکت‌های نامعتبر خرید می‌کند و با تعریف و تمجید زیاد محصولاتی که بی‌کیفیت هستند را به مشتریانش «می‌اندازد». مشتریان هم یا به‌خاطر قدرت خرید پایین یا سادگی و عدم‌داشتن آگاهی، محصول را می‌خرند و سود را به جیب فروشنده سرازیر می‌کنند.

روز که تمام می‌شود شاید کودکی بر اثر یکی از همین اشتباهات روی تخت بیمارستان از دل درد ضجه بزند. زنی که شاید دلیل بیماری‌اش را هرگز نفهمد گلوله‌گلوله اشک می‌ریزد که ریه‌های من که مشکلی نداشتند! پیرمردی که آرزو داشت روزهای پیری‌اش را در آرامش بگذراند حالا بالای تخت همسرش نشسته و تسبیح به‌دست ذکر می‌گوید و شفا می‌طلبد و کابوس هر شبه مردی جوان زلزله‌ای است که می‌آید و آواری است که روی سینه‌اش سنگینی می‌کند.

هر جا که باشیم و هر پست یا مقامی که داشته باشیم مسئولیت فکر، عقیده و جان آدم‌هایی با ماست. هرجا که باشیم و هرکسی که باشیم در مقابل خودمان و دیگران مسئول هستیم. شاید دلیل بعضی از بیماری‌ها هرگز کشف نشوند اما کافی است لحظه‌ای، فقط لحظه‌ای به آه و ناله و حتی نفرینی فکر کنیم که شاید به کارهای اشتباه ما برگردد. به‌خودخواهی‌های ما. به انتخاب‌های اشتباه ما.

در هرکاری که هستیم با هر قدرت و توانی بهترین باشیم. خریدار هستیم؟ آگاهی به‌دست بیاوریم. دانش کسب کنیم. قدرت تشخیص خوب از بد را به‌دست بیاوریم. فروشنده هستیم؟ فکر سلامت مشتری‌هایمان باشیم. پزشک هستیم؟ فکر نکنیم مراجع ما به اندازه ما علم دارد و همه‌‌چیز را می‌داند؛ برایش توضیح بدهیم و راهنمایی‌اش کنیم. کارخانه دار هستیم؟ سود بلندمدت را درنظر بگیریم؛ اعتباری که برای نسل‌های بعدمان هم باقی می‌ماند و از آنها مشتریانی سالم و بالقوه می‌سازد. از ترکیباتی که ممکن است به مشتری‌هایمان آسیب برسانند استفاده نکنیم.
بهترین را انجام دهیم. خداگونه‌ترین را. آنگونه که هم خودش راضی باشد و هم بنده‌هایش. آنگونه که شبی از شب‌ها اگر سر به بالش گذاشتیم و با خودمان دو دو تا چهارتا کردیم بدانیم چند چندیم. بدانیم دلیل خنده و آرامش خلق‌الله بوده‌ایم نه اشک و گریه‌و زاری‌شان.تا مطمئن نشده‌ایم حرف نزنیم، نخریم، نفروشیم، انتخاب نکنیم. این انتخاب‌ها گریبان همه را می‌گیرند و نه فقط ما را که تمام دنیا را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند.

این خبر را به اشتراک بگذارید