گذشتنِ گذشتهها در ایران، هیچوقت از متن ضربالمثلها راهش را به زندگی واقعی پیدا نکرده است. گذشته همیشه در تعقیبمان بوده و انگار راهی برای فرار از آن نداریم. پشت سر گذاشتن آنچه در گذشته تیم ملی اتفاق افتاده هم ساده بهنظر نمیرسد. تیم ملی این اواخر با داستانهایی روبهرو شده که نباید در هیچ تیم فوتبالی اتفاق بیفتد. مشکلات درونی آشکارشده، موضعگیریهای بیرونی ستارهها علیه هم، یک کادر فنی فروپاشیده و در نهایت، تغییری که روی نیمکت تیم اتفاق افتاد. حالا اما زمانی برای پشت سر گذاشتن همه آن ماجراها خواهد بود. دوران جدید تیم ملی با برگزاری نخستین تمرین، رسما آغاز شده است. کارلوس کیروش هم در شروع، بینهایت مصمم نشان میدهد. در نخستین گفتوگوهای او بهعنوان سرمربی جدید تیم ملی ایران، نشانهای از کینههای قدیمی دیده نمیشود. او کارش را با جدیت زیادی آغاز میکند و برای لحظه به لحظه تیم ملی تا رسیدن به جام جهانی قطر، نقشه کشیده است. تیم ملی با استراتژی مشخص کیروش راهی جام جهانی خواهد شد. دیگر مهم نیست که چهکسی روی نیمکت مینشیند، مهم نیست چهکسی به اردو دعوت میشود، مهم نیست که طرفداران تئوریهای رنگی چه فکری درباره تیم ملی میکنند، مهم نیست که آخرین جمله از دعوای هواداران متعصب باشگاهها در مورد تیم ملی چه بوده است. دیگر باید یک نقطه پررنگ در انتهای همه این دعواها گذاشت و به تیم ملی فکر کرد. تیمی که بدون تمرکز، آرامش و انرژی مثبت، شانسی برای نتیجهگرفتن در قطر نخواهد داشت. تیمی که همه اعضا و همه هوادارانش، باید یک رؤیای مشترک را جایگزین دیدگاههای متفاوت کنند.
پیوند دوباره تیم ملی با کارلوس کیروش، داستان سادهای نیست. آنها از پیچوخمهای زیادی عبور کردهاند تا دوباره در کنار هم قرار بگیرند. سرنوشت انگار، این خواب را برای هر دو طرف ماجرا دیده بود. بازگشت سیکیو در حالی اتفاق افتاد که احتمال رقمخوردن چنین بازگشتی در سالهای گذشته اصلا زیاد نبود. تیم ملی ایران با ویلموتس، در یکقدمی حذف از مرحله اول مقدماتی قرار داشت و حتی ممکن بود نتواند به جام جهانی برسد. پس از آن هم ایران با اسکوچیچ نتایج درخشانی گرفت و باز هم بعید بهنظر میرسید که تغییری روی نیمکت تیم اتفاق بیفتد. بهصورت موازی، کیروش با مصر به فینال جام ملتهای آسیا رسیده بود و اگر شاگردانش در ضربات پنالتی شکست نمیخوردند و اگر همین تیم چند ماه بعد در پلیآف صعود به جام جهانی سنگال را شکست میداد، خبری از بازگشت کارلوس کیروش نبود. همهچیز دست بهدست هم داد تا تیم ملی برای سومین جام جهانی متوالی هم روی کیروش حساب کند؛ مردی که حالا آماده شروع یک دوران جدید شده است. مربی مصممی که میخواهد یک دستاورد بزرگ برای فوتبال ایران به ارمغان بیاورد. او کارلوس کیروش است. تئوریسین کمنظیر دفاعی که برای بازکردن دروازه تیمهایش، باید رنج بکشید. چهره محبوب بسیاری از ستارههای تیم ملی. بازیکنانی که برای دوباره کارکردن با این مربی، حاضر بودند زمین و زمان را به هم بدوزند. این مقبولیت در بین شاگردها، نشانه خوبی بهنظر میرسد.
4سال قبل با همین مربی، به فاصله چندسانتیمتری صعود از گروهمان در جام جهانی رسیدیم اما برخورد آخرین توپ به تور اشتباهی، رویایمان را به مشتی خاکستر تبدیل کرد. ایران و کیروش بعد از چند ماجراجویی، دوباره به هم رسیدهاند تا حرکت تازهای را به مقصد یک رؤیای تازه شروع کنند. ایران به هیچ قیمتی نمیخواهد در جام جهانی، یک تیم از پیش بازنده باشد. ایران به هیچ قیمتی نمیخواهد فرصت تاریخسازی را از دست بدهد. به لحاظ جغرافیایی، این نزدیکترین جام جهانی ممکن به ایران است؛ جامی که هواداران ایرانی زیادی را روی سکوهای ورزشگاه مستقر خواهد کرد. شاید این، نخستین صعود تاریخ ایران به مرحله حذفی جام جهانی هم باشد. شاید در قطر، داستانی برای ایران رقم بخورد که هرگز با فراموشی سروکار نداشته باشد. حالا وقت آن است که همه ماجراهای گذشته را از خاطر ببریم و کاری کنیم که مردم هم چیزی به جز فوتبال از این تیم به یاد نیاورند. کیروش هم برای نتیجهگرفتن، باید همان مرد مصممی باشد که در نخستین سالهای ورودش به فوتبال ایران بود؛ بدون تنشها و حواشی اضافه. بدون درگیریهای رسانهای انرژیسوز و مداوم. بدون تراشیدن دشمنهای فرضی در اطراف تیم ملی. تیم ملی، کارلوس کیروش و هواداران پرشمار فوتبال ایران، برای یک نمایش امیدوارکننده آماده میشوند. برای برگرداندن غرور به زمین مسابقه. برای فریادزدن نام ایران در سختترین لحظهها. برای شنیدن جملهای در وصف یک تیم جانسخت: «ایران قصد حذفشدن ندارد!»
جانسخت قسمت دوم!
همهچیز دست بهدست هم داد تا تیم ملی برای سومین جام جهانی متوالی هم روی کیروش حساب کند
در همینه زمینه :