شأن زبان
محمود توسلیان
شب گذشته داشتم از اینستاگرام بازی 2 تیم داخلی را نگاه میکردم. دیدم و شنیدم که گزارشگر بازی افزون بر پافشاریاش نسبت به کاربرد واژههای انگلیسی، بینندگان را تشویق میکرد به کانال یوتیوب باشگاه(یکی از طرفین آن بازی) بروند و پای گزارش یا گزارشهای آن کانال، یادداشت - به قول گزارشگر محترم کامنت- بگذارند. این گزارهها به نوعی بازتابدهنده موضوع مهمی در ساماندهی وضعیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است که به «شآن زبان» میگویند.اجازه بدهید سادهتر بگویم. از آنجا که زبان ارتباط مستقیمی با نحوه تفکر و هویت -فردی و اجتماعی- دارد، پس برنامهریزی برای توسعه زبان در هر فرهنگ از مهمترین موضوعاتی است که باید به آن پرداخته شود. در واقع بخشی از توسعه در هر کشوری به چگونگی بسط و گسترش زبان و مقولات زبانی مربوط میشود.اگرچه برنامهریزی زبان برای رهیافتهای تازه زبان طراحی میشود، اما اهدافی که در پی این برنامهریزی قابل دسترسی است، بیشتر غیرزبانیاند.
با توجه به آنچه گفته شد، در برنامهریزی زبان 3 مولفه وجود دارد که باید آنها را درنظر گرفت تا قدرت زبان به جایی برسد که دیگر لازم نباشد برای بهبود و پیشرفت دست به دامن زبان بیگانه شد.آن 3 مولفه عبارتند از: برنامهریزی برایشآن زبان، برنامهریزی برای پیکره زبان و برنامهریزی برای آموزش زبان. اگر چه تفاوت قائل شدن برایشان و پیکره زبان تا حدودی مشکل است، اما شکی نیست که ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند. چرا که اگر پیکره متناسب با شرایط اجتماعی و کاربردی در میان مردم شکل بگیرد، بهطور طبیعیشان آن زبان هم مراعات میشود.
حتماً دیدهاید خانوادههایی که تلاش میکنند فرزندانشان را به محض اجتماعی شدن به سراغ آموزش زبان انگلیسی یا فرانسوی و... میفرستند. این یعنیشان زبان فارسی به نسبت آن زبانها کمتر است که افراد، پیش از آنکه فرزندانشان، زبان مادری خود را بیاموزند، سراغ زبان بیگانه میروند. حال اینکه اگر زبان سرزمین خودمان را شان میبخشیدند، شاید جایی بودیم که این رویداد غمانگیز وارونه میشد. موقعیتشان یک زبان عمدتاً به تصمیمهای سیاسی وابسته است. تحمیل زبان، گسترش زبان، سیاست زبان، و مواردی از این دست، اموری هستند که دولتمردان ما باید در کنار ادیبان و دانشوران، بیشتر به آن بپردازند که مبادا روزی روزگاری ایران مانند هند، زبانی از هم گسیخته و بیدر و پیکر داشته باشد که در واقع یک شترگاوپلنگ است.