میثم قاسمی _ روزنامهنگار
در روزها و هفتههای گذشته اتفاقاتی در مدیریت فوتبال ایران رخ داده که قانع شدن درباره آنها سخت است؛ اما متأسفانه یک جریان ترجیح میدهد هرطور دوست دارد عمل کند و بعد هم به بهانه منافع ملی، جلوی انتقادها را بگیرد.
من نه بهعنوان کسی که از کودکی فوتبال را دنبال میکند بلکه بهعنوان یک عضو از جامعه ایران و کسی که مالیات میدهد و سهمی از پول نفت دارد محق هستم نسبت به تصمیماتی که برای کشور هزینه دارد، حساس باشم و از مدیران ارشد بخواهم پاسخهای قانعکننده درباره عملکرد خود ارائه دهند.
انتخابات پرحاشیه فدراسیون فوتبال که با ابهامهای زیادی انجام شد، یکی از این رخدادهاست که گرچه تلاش شده پاسخهایی درباره آن ارائه شود؛ اما نتوانسته است بسیاری از شهروندان را قانع کند. این ماجرا 2 جنبه حقوقی و مدیریتی دارد. اظهارنظر درباره بخش حقوق در صلاحیت متخصصان فن است؛ اما درباره مدیریت میتوان پرسید چطور کسی که با یک تصمیم و انعقاد یک قرارداد اشتباه، میلیاردها تومان به کشور ضرر زد، باز هم در همان جایگاه قرار میگیرد؟ امروز میدانیم قراردادی که با سرمربی اسبق تیم ملی فوتبال ایران بسته شده بود بسیار گرانتر از حد معمول بود و آن مربی پس از کسب نتایج فاجعهبار و اخراج از تیم ملی ایران، قراردادهایی بهمراتب ارزانتر با تیمهای کوچکتر بست. این حتی جدا از مشکلاتی است که بر سر انتقال دستمزد او و جریمه پس از آن ایجاد شد.
در ادامه ماجرا، انتخاب مربیای که از همان ابتدا بسیاری عنوان میکردند در حد و اندازههای سرمربیگری تیم ملی فوتبال ایران نیست، حاشیههای فراوانی ایجاد کرد؛ اما پس از آنکه او توانست تیم ملی را با کمترین دردسر به جامجهانی برساند، ناگهان دوباره حاشیهها آغاز شدند و در نهایت او اخراج شد و به جایش کسی برکرسی نشست که نتوانسته است تیم ملی مصر را به جامجهانی برساند. این عجیب نیست که ما مربیای را که توانسته است به جامجهانی برود چند ماه مانده به این رقابتها برکنار میکنیم و سپس مربیای را که به جامجهانی نرفته برمیگزینیم؟ آن هم کسی که بارها و بارها از رفتار زشتش با مدیران، رسانهها و بازیکنان شکایت داشتهایم و میدانیم خود را نه طرف قرارداد با فدراسیون فوتبال ایران که مالک ما میداند؟
شاید بد نباشد روانشناسان اجتماعی در اینباره اظهارنظر کنند که چه میشود عدهای اینقدر علاقه دارند مورد توهین و تحقیر قرار گیرند و کسی را دوباره بر سر کار آورند که افتخاراتش در حد صعود به جامجهانی است. کاری که مربیان داخلی و خارجی دیگر بدون توهین و تحقیر انجام دادهاند و اتفاقا بابت همین دستاوردها اخراج شدهاند.
بدتر از همه این تصمیمات، این است که مدیران ورزشی تلاش دارند منتقدان را به بهانه «شرایط حساس کنونی» و «دفاع از تیم ملی» و ...، ساکت کنند. میگویند کسی چیزی نگوید، چون تیم ملی در آستانه جامجهانی نیاز به انسجام دارد و همه باید از این تیم حمایت کنیم. لابد بعد هم مردم باید مانند ۴سال پیش، بابت باخت در جامجهانی به خیابانها بیایند و خوشحالی کنند و سرمربیای که دستاورد درخشانی نداشته بهعنوان قهرمان ملی، معرفی شود.
من از تیم ملی کشور - در هر رشته ورزشی - حمایت میکنم و از عمق جان خواستار پیروزی این تیم در تمام مسابقات هستم؛ اما همچنان حق خود میدانم از این رخدادها و توجیحاتی که درباره آن عنوان میشود، قانع نشوم. آیا اجازه چنین کاری را دارم؟
اجازه دارم قانع نشوم؟
در همینه زمینه :