ملاحظات پساتوافقی
مصطفی قربانی؛ کارشناس مسائل بینالملل
اگرچه هنوز دورنمای واضحی از احیای برجام وجود ندارد و صرفاً براساس برخی علائم و نشانههای تحلیلی میتوان گفت که امکان توافق بیش از امتناع آن است، از هماکنون باید نسبت به مدیریت فضای پس از انعقاد توافق هشیار بود. اهمیت این بحث نیز بدان جهت است که نگاه طرف مقابل به احیای توافق با ایران، در قالب «دربرگیری»(Engagment) قابل تعریف است؛ بدین معنا که آنها به توافق بهعنوان ابزاری برای احاطه ایران بهمنظور هم توقف سرعت پیشرفت برنامه هستهای و هم جلوگیری از توسعه مناسبات ایران با کشورهای شرقی و همسایه و در عین حال، وادار کردن دولت سیزدهم به قدم گذاشتن در مسیر دولت قبل مینگرند؛ بدینترتیب که آنها مایلاند که دولت سیزدهم مسیر درونگرایی در اداره کشور را رها کرده و همانند دولت قبل، راهحل مشکلات کشور را در خارج جستوجو کند. واضح است که این امکان درصورتی بهوقوع میپیوندد که توافقی منعقد شود و درصورت عدمتوافق، دولت سیزدهم همین مسیر کنونی را ادامه خواهد داد.
با توجه به آنچه گفته شد، طرف مقابل به هیچوجه درصدد حل مسئله با جمهوری اسلامی ایران نیست. بهطور طبیعی، الزامات بازیگری راهبردی در این فضا حکم میکند که جمهوری اسلامی ایران در فضای پس از توافق احتمالی به چند نکته مهم توجه داشته باشد:
- وزن دادن به برجام و احیای آن به اندازه آن، نه بیشتر. برجام در منظومه راهبردی و اجرایی کشور باید صرفاً یک کاتالیزور تلقی شود و نه متغیر مستقل. دراین صورت، حتی با احیای برجام، همهچیز منوط به آن نمیشود و با وجود احیای برجام، کلید حل مشکلات کشور در داخل جستوجو میشود. دراین صورت، ابتکارات داخلی معطل لبخندهای خارجی نخواهد ماند.
- همانگونه که در نکته پیشین هم اشاره شد، پیگیری جدی و مستمر اصلاحات اقتصادی در داخل بهمنظور خارج کردن برجام از مرکز ثقل سیاست خارجی و اقتصاد کشور. بهعبارت دقیقتر، دولت سیزدهم حتی درصورت احیای برجام باید با انجام اصلاحات اقتصادی اثبات کند که حل مسائل کشور، منطق درونی دارد.
- دقت در تداوم توسعه مناسبات با کشورهای شرقی و همسایه به 2 منظور؛ استفاده از فرصتهای تعامل با شرقیان و همسایگان و زنده نگهداشتن هراس آمریکا دراین زمینه. قابل ذکر است که آمریکا در قبال ایران از 2 موضوع اصلی بهشدت هراس دارد: نگاه به شرق و همسایگان در سیاستخارجی جمهوری اسلامی و قوت گرفتن نگاه به درون برای حل مشکلات اقتصادی بهعنوان گزینههای بدیل برجام؛ زیرا دراین صورت، برگهای بازیگری آمریکا در قبال ایران بیاعتبار میشود. با بیاعتبار شدن این برگها میتوان به تشدید عطش آمریکا به توافق با ایران و اجرای مفاد آن پرداخت.