3 اصل پایداری در توسعه شهرها
محمد کاموس؛ دبیر گروه استانها
افزایش جمعیت شهری در گذر زمان و گسترش شهرها امری اجتنابناپذیر است، اما موضوع به همین سادگی نیست. پیرامون گسترش افقی شهرها مسائل مختلفی شکل میگیرد؛ اتفاقات گاه خوشایند و اغلب ناخوشایندی که برشمردن و بازنگری آنها فاصله توسعه پایدار تا سراب ترقی را معنا میبخشد.
در گذشته نهچندان دور برای حفظ امنیت و کنترل شهرها، دور آنها حصار میکشیدند و دروازه میگذاشتند. اما با بهبود وضع اقتصادی شهرها بهواسطه سود حاصل از منابع طبیعی انرژی مانند نفت و گاز و...، احداث کارخانهها، افزایش جمعیت، ساختمانسازیها و بهدنبال آن گسترش شهرها سرعت گرفت.
از سوی دیگر با توسعه اقتصادی، میل به شهرنشینی در روستاها هم افزایش یافت و پدیده الحاق روستاها به شهرها ظهور کرد. این الحاقات از مناطق حاشیه شهرها آغاز شد و سپس به روستاهای اطراف رسید و زمینهای کشاورزی فدای ساختمانها شدند. این فرایند غیراصولی در بسیاری از موارد به توسعه بیقواره شهرها منجر شد.
شکی نیست که یکی از رایجترین شیوههای گسترش شهرها، پیوست نقاط حاشیهای سکونتگاهی به شهرهاست. اما برای رسیدن به توسعه متوازن باید مطالعاتی صورت گیرد. بنابراین هر الحاقی باید هدفمند، توجیهپذیر و در راستای برطرفکردن نیازهای ساکنان باشد تا کیفیت زندگی افراد را بهبود بخشد. یعنی توسعه باید پایدار باشد و بر شاخصهایی مانند عدالت اجتماعی، اقتصاد و موارد زیستمحیطی تکیه کند.
بر این اساس: توسعه شهرها باید با رشد پایدار اقتصادی همراه باشد و باعث رونق در مناطق الحاقشده باشد؛ در غیر اینصورت دامنه فقر و فاصله طبقاتی را گسترش میدهد. تغییر ماهیت اراضی کشاورزی به زمینهای قابل سکونت، افزایش قیمت زمین و بهدنبال آن تورم در قیمت مسکن و حتی اجارهبها را بهدنبال دارد. (موضوع آشنای این روزها در برخی از شهرهای بزرگ) از سوی دیگر موجب ازبینرفتن اقتصاد روستا میشود که تا پیش از این بر پایه تولیدات کشاورزی و دامپروری بود.
این تأثیرات بهظاهر جزئی باعث اثرات سوء کلان اقتصادی خواهند شد. زیرا بخشی از نیروی کار فعال در روستاها را بهسوی فعالیتهای غیرتولیدی و حتی واسطهگری سوق میدهد.
توسعه پایدار باید با عدالت و رشد اجتماعی همراه باشد تا نیاز همه افراد جامعه را برآورده کند. الحاقات غیراصولی، از بین رفتن سرمایههای اجتماعی، یکپارچگی قومی و محلی، حس تعلق و اعتماد را سبب میشود. از سوی دیگر موجب بروز آسیبهای اجتماعی مانند مهاجرت و تضادهای فرهنگی مانند ازهمپاشیدگی هویتی و تاریخی میشود.
توسعه پایدار باید حفاظت مؤثری از محیطزیست و منابع طبیعی داشته باشد. با پیوستن روستاها به شهرها، تعادل اکولوژیکی از بین میرود؛ زیرا اراضی سرسبز جای خود را به ساختمانها میدهند و زمینهای کشاورزی که نزولات آسمانی را جذب میکردند، به ساختمانها و زمینهایی سخت و نفوذناپذیر تبدیل میشوند. آسیبپذیری شهرها در برابر بارانهای سیلآسا و جاریشدن سیلهای اخیر از تبعات الحاق غیرکارشناسی روستاها به شهرهاست.
با وجود این، عیبش گفتیم، از هنرش هم بگوییم. توسعه شهرها اگر بنا بر اصول باشد، آثار مثبتی هم دارد؛ مانند مقاومسازی ساختمانها، بهبود زیرساختها، دریافت خدمات شهری، افزایش عرض معابر، آسفالت خیابانها و...؛ البته نمیتوان منکر آثار منفی گسترده آن شد.
اما چه باید کرد؟ با تقویت و توسعه اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی، روستاها پیشرفته و به محلی مورد علاقه برای سکونت تبدیل میشوند و حتی شاهد مهاجرت معکوس خواهیم بود. در این صورت شهر و روستا هریک در جای خود باقی میمانند.
این روزها موضوع الحاقات به شهرهای اصلی در برخی استانها مطرح میشود؛ تصویب این الحاقات با شورایعالی شهرسازی و معماری است. اما نکته اینجاست که آیا این الحاقات با توسعه پایدار همخوانی دارد، یا قرار است فشار بار جمعیتی بر پیکره شهر و به تبع آن بر دوش مدیریت شهری و شهرداریها باشد.