![از بادامفروشی تا کارخانهداری](/img/newspaper_pages/1401/06-shahrivar/10/rooz%20haftom/1002.jpg)
آشنایی با زندگی و شخصیت حسین عالیزاد، کارآفرین موفق ایران
از بادامفروشی تا کارخانهداری
![از بادامفروشی تا کارخانهداری](/img/newspaper_pages/1401/06-shahrivar/10/rooz%20haftom/1002.jpg)
«زندگی، خودش را با قدمهای ما هماهنگ نخواهد کرد، این شما هستید که باید خود را با آهنگ زندگی هماهنگ کنید.» این جمله از مردی است که تمام دوران کودکی خود را در حجره پدری گذراند و به مرد تجارت و کسبوکار تبدیل شد. حسین عالیزاد، بنیانگذار کارخانه سنایچ و دهها شرکت و برند موفق دیگر، در نوجوانی راه مستقل شدن را در پیش گرفت و بعدها برای صدها نفر شغل ایجاد کرد. آشنایی با زندگی او و مسیری که پشت سر گذاشته خالی از لطف نیست.
خانوادهای اهل تجارت
حسین عالیزاد در سال 1304در تبریز به دنیا آمد. پدرش یکی از تجار شناختهشده در تبریز بود. همانطور که آن زمان مرسوم بود بیشتر فرزندان، شغل پدر را ادامه دهند، حسین هم از همان کودکی راهی بازار شد و در حجره پدری شاهد نوع کسبوکار او بود. از نوع برخورد با مردم گرفته تا نوع حساب و کتاب در کار، بودن در کنار پدر برایش درسهای فراوانی داشت. شوق یادگیری در او همیشه وجود داشت، به همین دلیل هم بعد از تعطیلی مدرسه، خودش را به سرعت به حجره پدری میرساند تا بیشتر از او یاد بگیرد. حسین عالیزاد خیلی زود تصمیم گرفت مسیر مستقل خود را طی کند و همه سختیهای این راه را پذیرفت. 16سال بیشتر نداشت و تصمیم گرفت برای کار به تهران بیاید. بدون اینکه سرمایهای داشته باشد از خانواده جدا شد و به تهران رفت. با تکیه بر تواناییهای خودش و تجربهای که در کنار پدر بهدست آورده بود، کنجکاوانه به مغازهها نگاه میکرد. مغازههای قنادی نظرش را جلب کردند و چون او آشنایی مختصری با ابزار و وسایل این حرفه داشت تصمیم گرفت در بازار پیگیر این کار شود. تحقیق و تلاشاش شروع شد، مراکز عمدهفروشی و افراد سرشناس بازار را شناسایی کرد.
خلاقیت در اعتمادسازی
مثل هر کسبوکار دیگری، عالیزاد هم به جلب اعتماد بازاریان، مشتریان و فعالان کسبوکار خود نیاز داشت. او در این راه در قدم اول خلاقیت جالبی به خرج داد. بعد از اینکه فهرستی از سرشناسان بازار تهیه کرد، مقدار کمی بادام خرید و البته این کار را با تکیه بر آنچه پدرش یاد داده بود، آنچنان با دقت انجام داد که صاحب بادامهای باکیفیت و خوبی شد. صبح فردا، عالیزاد با یک بسته بادام که بهصورت آزمایشی به همراه داشت، سراغ قنادیهای شهر رفت. از قنادها میخواست بادامی را که همراه دارد تست کنند و اگر راضی بودند بخرند. روش خلاقانه او برای قنادان آن زمان جدید بود و باعث اعتمادسازی میشد. نخستین روز کاری او با موفقیت تمام شد، هنوز ظهر نشده بود که توانست تمام بادامهای خود را بفروشد و با یک تجربه کارآمد به خانه برگردد. دوست داشت خبر این موفقیت را قبل از همه به پدرش بدهد، خوب به یاد داشت که به پدرش قول داده بود مرد بزرگی خواهد شد. او برای ادامه راه، اعتماد به نفس پیدا کرد. عالیزاد خیلی زود توانست کسبوکار کوچکش را توسعه دهد، حجم سفارشها به حدی بود که خود به تنهایی قدرت رسیدگی به همه آنها را نداشت بنابراین یک اتاق دیگر اجاره کرد و نخستین همکارش را بهکار گرفت. او دیگر یک چهره شناخته شده در حرفه فروش لوازم و مواداولیه قنادی شده بود. نام شرکت تازهتأسیس خود را شرکت بازرگانی عالیزاد گذاشت. از آنجا که تلاش میکرد از مرغوبترین مواداولیه استفاده کند ، خیلی زود تبدیل به نامی شناختهشده و قابل اعتماد در بازار کار خود شد. مدتی بعد متوجه شد که کمبودها و نیازهایی در بازار قنادی کشور وجود دارد. مثلاً قنادان از او دستگاههای پخت شیرینی یا انواع فرها را میخواستند، اما بیشتر این دستگاهها در داخل کشور تولید نمیشد و باید کسی سراغ وارد کردن آنها میرفت. دنبال راهی بود که مجبور نباشد در پاسخ به نیازهای بازار، نه بگوید. آن روحیه کمالگرایی در او باعث شده بود بخواهد بهترین حرفه خود باشد. برای پیشرفت کار، در نمایشگاهی خارجی شرکت کرد و با رفتوآمدهایش به کشورهای دیگر، توانست نمایندگی چند دستگاه تولید کیک و شیرینی را بگیرد. حالا دیگر ناچار نبود به سفارشها پاسخ منفی بدهد.
رؤیای کارخانه شیرینی و شکلات
عالیزاد هم جزو آن دسته افرادی بود که رؤیای همیشگی خود را فراموش نکرد و تلاش کرد جامه عمل به آن بپوشاند. در مسیر حرفهای او، سالهای دهه 40برای او سالهای اوج گرفتن بود. از چند نمایشگاه مرتبط با حرفه خود بازدید کرد تا اطلاعات کاملی کسب کند. احداث یک کارخانه مجهز و مدرن شیرینی و شکلات، رؤیای همیشگی او بود؛ رؤیایی که سرمایه چندانی برای عملی کردن آن نداشت. قدمها را یکی یکی برداشت، از پیدا کردن زمین مناسب برای احداث کارخانه گرفته تا خرید لوازم و تجهیزات. سعی میکرد همه مراحل را به بهترین شکل پیش ببرد. بالاخره بعد از 19سال، عالیزاد کارخانه شوکو مارس را که نخستین و بزرگترین کارخانه ساخت شکلات در ایران بود افتتاح کرد. این اتفاق در ایران تازگی داشت، چرا که تا پیش از آن محصولاتی مانند شکلات وارداتی بودند و راهاندازی این کارخانه، شبیه به انقلابی در صنعت خوراکی کشور بود.