• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
چهار شنبه 9 شهریور 1401
کد مطلب : 170180
+
-

شاخک‎های از کار افتاده!

نقش «حساسیت اخلاقی» در عاشورا‌پژوهی

اندیشه اخلاقی
شاخک‎های از کار افتاده!

سیدمهدی زادصالح

آیا دشمنی در کمین است؟ طعمه ارزش شکار دارد؟ مسیر بازگشت به خانه از کجا است؟ پاسخ به این سؤالات و خیلی از سؤالات دیگر برای بعضی جانوران، وابسته به شاخک‌هایشان است. سایر موجودات نیز هر کدام ابزاری دارند که برای شناسایی شرایط محیطی، حساسیت کافی را به آنها می‎بخشد. ما نیز همانند حیوانات از حواس پنج‎گانه برای شناسایی‎هایمان استفاده می‎کنیم. سؤال مهم آن است که آیا در امور مرتبط به انسانیت‌مان شاخک منحصربه‌فردی داریم؟ آیا برای شناسایی وظایف‌مان نسبت به افراد جامعه، خداوند ابزاری به ما عطا کرده‎است؟ یا همه‌‌چیز در همان ابزار‎های جسمانی شبیه سایر حیوانات خلاصه می‎شود؟
عارفان می‎گویند اگر گردوغبار تاریکی را از جان بزدایی، نسبت به انسان‎های اطراف، نورانیت و تاریکی آنها اطلاع خواهی یافت و در هر محیطی نورالهی تو را به آنچه باید انجام دهی رهنمون می‎کند. در حدیث قرب نوافل به چنین مقامی اشاره شده که بنده صالح وقتی مراقبت بر نوافل می‎کند، خداوند، می‌فرماید من چشم و گوش او هستم.
رسیدن به چنین مقاماتی یقیناً شدنی است، اما تا پیش از آن چه کنیم؟ آن چیزی که پیش و پس از مقامات عرفانی آدمی را در تشخیص وظیفه‌اش نسبت به شرایط اجتماعی یاری می‌کند، بصیرت است. احتیاج اخلاق به بصیرت از تمامی عرصه‎ها بیشتر است چرا که از دیدگاه مرحوم آیت‌الله مصباح - که از نظریه‌پردازان اخلاق اسلامی بودند - اخلاق در مورد تمامی رفتار‎های اختیاری انسان است، پس بصیرت اخلاقی به نوعی بصیرت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را شامل می‎شود. آنجا که حضور دیگر انسان‎ها برای ما وظیفه اخلاقی می‎سازد، بصیرت بسیار ضروری است. در اصطلاحات امروزی علم اخلاق، به بصیرت در حوزه شناسایی وظیفه، «حساسیت اخلاقی/ moral sensitivity» نام دارد.
براساس 2عامل اساسی «بینش‎ها و گرایش‌ها» و عواملی همچون حاکمیت، فرهنگ و سنن، ژنتیک، محیط و ده‎ها عامل دیگر، شاخک‎های اخلاقی ما طراحی می‎شود؛ یعنی برخلاف سایر موجودات، این انتخاب‎های ما و محیط اجتماعی‌مان است که شاخک‎های ما را طراحی می‎کند. کدام رفتار از دیگران ما را ناراحت می‎کند؟ دیگران در چه وضعیتی باشند، احساس وظیفه در قبالشان می‎کنیم؟ در مشاهده روابط انسان‌ها، چه چیزی تنها ما را می‎رنجاند و چه چیزی ما را به حرکت می‎آورد؟ همه اینها بستگی به این دارد که شاخک‌هایمان چگونه شکل گرفته باشند.
«چه‌کسی ثروتمند شده؟ چرا عشیره ما فقیر و فلان عشیره ثروتمند است؟ قدرت به‌دست چه‌کسی می‎رسد؟ در کدام صف مسجد بنشینم؟ چه کنم تا در ارکان حاکمیت نقشی داشته باشم؟ اگر در جنگ با ایرانیان شرکت کنم غنیمتی به‌دست می‎آید؟» حاکمیت اموی با تبعیض‌ها، ظلم‌ها، کم‌رنگ‌کردن برخی ارزش‎ها و مشغول‌کردن مردم تنها به ظاهر دین و دنیا، آنها را چنان تربیت کرده ‎بود که جواب پرسش‎های بالا در اولویت ذهن‌شان بود و به مرور شاخک‎های حساسیت آنها را طراحی کرد.
مردم سال61ه.ق به اولویت‌های اسلامی حساسیت اخلاقی نداشتند؛ یعنی چه؟ یعنی دعوتنامه به سیدالشهدا علیه‌السلام می‎نویسیم، اما اگر او را راه ندادیم و حتی خودمان به جنگ با او رفتیم، هیچ عذاب وجدانی احساس نکنیم. تغییر حساسیت اخلاقی مردم آن زمان، یعنی برای‌شان مشخص بود برخی مسئولین حکومت اموی، زنا کرده‎اند، شراب خورده‌اند یا مرتکب برخی کبائر دیگر شده‌اند، اما عابدترین‌شان هم احساس درد نمی‌کرد و اگر کسی می‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎گفت چرا در برابر این فساد‌ها ساکتی؟! می‎گفت این امور حکومت است، نباید با اعتراض در این امور تفرقه‌ای میان مسلمین راه بیندازیم.
50سال فاصله از حکومت رسول‌الله‌صلی‎الله‎علیه‎وآله و تربیت در سایه سیاست‎های غیروحیانی اموی، بصیرت اخلاقی مردم را تا آنجا تغییر داد که پرپر شدن طفل 6ماهه سیدالشهدا علیه‎السلام نیز آنها را نسبت به تکلیف اخلاقی‌شان حساس نکند. وجدان ایشان نسبت به چنین اموری آنچنان بی‌جان شده بود که با خود نگفتند ما حسین‌علیه‎السلام را می‌کشیم، اما لااقل به این کودک آبی بدهیم. حضور آن جمعیت چند ده هزار نفره در تماشای بی‎رحمانه عاشورا، مشخص می‎کند که چنین قساوت و بی‌حسی نسبت به ارزش‌ها، یک جامعه را بیمار ساخته است و چنین تغییری جز با اقدامات حاکمیتی امکان‌پذیر نیست؛ البته اگر افراد در قبال فساد حاکمیتی ساکت نمی‎نشستند هیچ وقت چنین سرانجامی را نمی‌‎دیدند.
مردم ایران با انقلاب اسلامی ایران تصمیم گرفتند حساسیت‌هایشان را با حساسیت‌های اسلام سازگار سازند و به لطف هدایت‎های امام و رهبری، مسیر رشد را طی می‌کنند. اما خطر جامعه61ه.ق در کمین است و سؤالی که همیشه باید از خودمان بپرسیم: آیا شاخک‌های‌مان نسبت به ارزش‎های اسلامی حساس‎اند؟ 
دشمن در تلاش است که حساسیت اخلاقی ما نسبت به امور مختلف را از بین ببرد و پاشنه‌آشیل ما انسان‌ها، مسائل مربوط به شهوت است. جامعه ما در مسئله حجاب تغییرات تلخی داشته و البته به معنی بد‌بودن مردم ما نیست، اما آیا نسبت به چنین تغییری و نسبت به رفتارهای نابهنجار برخی از سلبریتی‎ها احساس درد می‌کنیم یا شاخک‌هایمان از کار افتاده است؟ آیا بینش اسلامی‌مان را به‌روز نگه داشته‌ایم؟ آیا محبت‎های‌مان را زیر سایه محبت خدا تنظیم کرده‎ایم؟ آیا در جامعه‎‎ای هستیم که نسبت به ارزش‌ها حساس‎اند، از دولت‎ها چنین توقعی داریم؟ آیا اساساً چنین سؤالاتی در اولویت ذهن‌مان هست؟ شاید طرح این پرسش‌ها در فکر و خیال‌مان برای حساب‌کشیدن از خودمان ضروری باشد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید