• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 6 شهریور 1401
کد مطلب : 169844
+
-

«تهرانی» بازجوی ساواک از شهادت چریک انقلاب می‌گوید

پیش از شهادت، کاغذی را بلعید!

نگاه
پیش از شهادت، کاغذی را بلعید!

علی احمدی‌فراهانی-تاریخ‌پژوه

نحوه شهادت سیدعلی اندرزگو، از مدخل‌های مهم در بررسی و تحلیل کارنامه اوست. در این‌باره تاکنون، انگاره‌ها و روایت‌های گوناگونی طرح و تحلیل شده است. یکی از این واگویه‌ها، اظهارات بهمن نادری‌پور معروف به «تهرانی» بازجو و شکنجه‌گر ساواک، در بخشی از بازجویی‌های خویش است. او در بخشی از اعترافات مکتوب خویش، درباره واپسین مرحله از فرایند دستگیری «شیخ عباس تهرانی» چنین آورده است: «...حدود اواخر سال 56یا اوایل سال 57بود، که هوشنگ ازغندی گفت: تلفن مغازه لبنیات‌فروشی صالحی که احتمالاً با سیدعلی اندرزگو تماس دارد، را بدهم تا کنترل کنند. طریقه کنترل تلفن، به این ترتیب بود که ما شماره مورد نظر را روی فرم مخصوصی به‌نام فرم درخواست عملیات شنود تلفنی می‌نوشتیم و پس از پاراف و امضای سلسله مراتب، به قسمت مربوط ارسال می‌شد. البته دستور کنترل تلفن، بایستی حتماً با امضای [پرویز] ثابتی باشد و امضای معاونین او، فقط در موقعی که او در مسافرت بود، قبول می‌شد و سرتیب جلال سجده‌ای، رئیس کمیته مشترک ضد‌خرابکاری نیز، از طرف ثابتی اجازه امضای نامه کنترل تلفن رابط اداره کل پنجم که بخش‌های شنود تلفنی تابعش بودند، را داشت....بلافاصله به دستور ازغندی، من به بخش شنود واقع در خیابان ابوریحان (البته پس از اینکه از مدیرکل اداره پنجم سرتیپ ساعدی اجازه گرفت) رفتم و سیدمیرفخرایی هم، لیستی از افرادی که احتمالاً دستگیری آنها لازم است، با همکاری من تهیه و هوشنگ ازغندی (منوچهری) لیست مذکور را به کمیته مشترک برد تا به وسیله اکیپ‌های کمیته مشترک دستگیر شوند. من با گوش دادن به تلفن‌ها مطلع شدم، که قرار است برای ساعت 5/5یا 5بعدازظهر، جوادی به منزل حاج‌اکبر صالحی برود و موضوع را به ازغندی اطلاع دادم و برای اینکه اگر تغییری در برنامه صورت گرفت، مجدداً اطلاع بدهم، همانجا بودم و مرتباً چون نگران بودم، تلفنی از میرفخرایی سؤال می‌کردم: چه خبر؟ که بالاخره معلوم شد هنگامی که مامورین مرحوم سیدعلی اندرزگو را دیده‌اند، برای دستگیری نزدیک می‌شوند و به او ایست می‌دهند که وی با انجام حرکاتی که نشان‌دهنده مسلح بودنش باشد، آنها را وادار به تیراندازی کرده و قبل از شهادت، کاغذی را هم از داخل دفترچه‌اش برداشته و خورده است. با وجود اینکه سعی می‌شود وی به بیمارستان اعزام و از مرگش جلوگیری  شود، مع‌هذا به‌علت شدت خونریزی شهید می‌شود. بعداً هم مرتبطین وی از جمله اکبر پوراستاد، حاج اکبر صالحی و 4نفر برادران وی و حاج آقا لبانی و 3 نفر از پسرانش و عده‌ای دیگر دستگیر شدند که به شهادت همه آنها هیچ‌گونه شکنجه‌ای در موردشان به‌عمل نیامد ولی چون در زندان انفرادی بودند، ممکن است از این نظر ناراحت شده باشند...».
تهرانی در بخشی دیگر از این بازجویی، شرایط تدفین و بازماندگان شهید اندرزگو را بازگو ساخته است. توضیح آنکه تا پیروزی انقلاب اسلامی، ساواک از مرقد شهید، نشانی به خانواده وی نداده بود و این محل، پس از بررسی اسناد موجود توسط انقلابیون مورد شناسایی قرار گرفت؛«همه و فرزندان شهیداندرزگو به تهران منتقل و همسرش پس از یک بازجویی چند ساعته که من حضور نداشتم و نمی‌دانم چه‌کسی کرد، آزاد و به خانه پدرش برده شد و سایر افرادی که دستگیر شده بودند، به‌تدریج آزاد و پرونده دستگیری و چگونگی شهادت مرحوم اندرزگو به همراه مبلغ 59هزار تومانی که از منزلش به‌دست آمده بود، به اداره دادرسی نیروهای مسلح سابق فرستاده شد. قرار بود که پول به خانواده‌اش پس داده شود و دیگر خبری ندارم که داده‌اند یا خیر؟ به هرحال اگر نداده‌اند، در دادرسی ارتش سابق است، در شعبه 12.در مورد افرادی که در عملیات شهات سیدعلی اندرزگو حضور داشته‌اند، به استثنای هوشنگ ازغندی (منوچهری)، چون در محل نبوده‌ام نمی‌دانم ولی در پرونده صورتجلسه باید شده باشد. در مورد محل دفن این شهید باید بگویم، جواز دفن به نام حقیقی صادر شده و احتمالاً در فاصله بین 30شهریور تا 5مهرماه، از بیمارستان شهربانی به بهشت زهرا برده شده است و با بررسی دفتر پزشکی قانونی و دفاتر بهشت‌زهرا، می‌توان محل قبر را پیدا کرد. ضمناً در جریان تیراندازی به‌سوی مرحوم اندرزگو، با اینکه ازغندی شرکت داشته، ولی فکر نمی‌کنم تیراندازی کرده باشد، چون از صحنه عملیات دور بوده است... .»

این خبر را به اشتراک بگذارید