رویایی که همچنان بر باد است
جواد نصرتی
بهسختی میتوان در تاریخ، سخنرانیای را پیدا کرد که بهاندازه سخنرانی عجیب مارتین لوترکینگ در واشنگتن در سطح دنیا فراگیر شده باشد. برخی، سخنرانی عجیب او را که با عنوان «من رویایی دارم» شناخته میشود، معروفترین سخنرانی در طول تاریخ بشر میدانند. مارتین لوترکینگ، در چنین روزی در سال1963، یکی از سخنرانان اجتماع عظیم واشنگتن بود. حدود 250هزار نفر در محل بنای یادبود آبراهام لینکلن در پایتخت آمریکا، برای اعتراض و مخالفت با تبعیض نژادی در این کشور تجمع کرده بودند. آنها خواستار تصویب قانون حقوق مدنی در کنگره بودند که تا حدی تبعیضها علیه رنگینپوستان را از بین میبرد. مارتین لوترکینگ سیاهپوست، که از سرشناسترین فعالان حقوق رنگینپوستان در آمریکا و یکی از سخنرانان بود و حرفهایی زد، که همچنان آرزوی دستنیافتنی رنگینپوستان آمریکا به شمار میرود. مارتین لوترکینگ، که یک سخنران ماهر و تأثیرگذار بود و پیشتر بارها از عبارت «من رویایی دارم» استفاده کرده بود تا آرزوی از بین رفتن تبعیض نژادی را مطرح کند، اینبار یک سخنرانی جدید تدارک دیده بود. اما در میانه سخنرانی، مردم دیگر به او توجه نشان نمیدادند و کینگ دوباره به همان سخنرانی قدیمی خود برگشت و اینبار نه فقط 250هزار مستمع، که دنیا را نیز میخکوبکرد. حالا «من رؤیایی دارم»، به نماد عدالتخواهی سیاهان و اقلیتهای سرکوبشده در آمریکا و سراسر دنیا تبدیل شده است ومتأسفانه، برخلاف آرزوی مارتین لوترکینگ که 5سال بعد توسط یک افراطی کشته شد، اینرؤیا همچنان در آمریکا دستنیافتنی بهنظر میرسد. بخشی از این سخنرانی این است: «من رؤیایی دارم... رویای من این است که روزی 4فرزند کوچک من در کشوری زندگی کنند که نه بهخاطر رنگ پوستشان، که بهخاطر درونمایه شخصیتشان داوری خواهند شد.»