
گفتوگو با معصومه رامهرمزی؛ نویسندهای که نخستین اثر با موضوع امدادرسانی مردان در جنگ را نوشت
امدادگر کجایی؟

در سالهایی که کشور درگیر جنگ تحمیلی بود، از همه اقشار جامعه ایثار و جانفشانی دیدیم اما متأسفانه به رشادت برخی از این ایثارگران ازجمله امدادگران مرد کمتر پرداخته شده است. کتاب «امدادگر کجایی؟» نخستین کتابی است که با موضوع امدادرسانی در دوران دفاعمقدس به نویسندگی معصومه رامهرمزی تألیف شده است. ماجرای سینما رِکس و دادگاه آن، پیروزی انقلاب، برخی عملیاتها و شهادتها، برخورد پلیس سعودی، مردمشناسی شهر آبادان، زندگی مهاجران، ازدواجهای بیتکلف و بسیاری دیگر از موضوعات و اتفاقات، بهصورتی خاطرهوار در این کتاب گردآمدهاند. این کتاب همچنین دارای آلبومی از تصاویر جنگ است که به موضوعات مطرح شده در کتاب ارتباط دارند.ترابری مجروحان از جبهه تا شهرهای بزرگ و اورژانسهای کنار خط تا بیمارستانهای صحرایی، از موضوعات شاخص این کتاب هستند. اما درونمایه کلی کتاب درباره امداد و درمان، امداد و پشتیبانی و در ارتباط با بحث درمان مجروحان جنگ است.در ادامه در گفتوگویی با نویسنده این کتاب، بیشتر به بررسی این اثر پرداختهایم.
بهتر است از این سؤال شروع کنیم که انگیزه شما از تالیف این کتاب چه بود؟ و چطور به فکر نوشتن این کتاب افتادید؟
من دختری ۱۴ساله بودم که بهعنوان امدادگر در بیمارستانهای جنوب کشور فعالیت خود را آغاز کردم و از نزدیک شاهد زحمات و تلاش امدادگران در جنگ بودم. کتاب «امدادگر کجایی» در راستای تحقیقات، پژوهشها و کارهایی است که بهنوبهخود برای جنگ انجام میدادم.
راوی این کتاب، چهکسی است و چه سمتی در جنگ داشته است؟
فردی که در این کتاب خاطرات خود را میگوید علی عچرش اهل آبادان است. راوی کتاب، فرد مطلعی است چون در زمان جنگ، مدیر ستاد امداد درمان ماهشهر بوده است و مدتی مدیر ستاد امداد جبهه اهواز و همچنین مدیر هلالاحمر ماهشهر بوده است؛ بنابراین اطلاعات کلان بسیار خوبی را داشته که سعی کردهایم این اطلاعات را در این کتاب بیاوریم.
از آنجاکه شما بانویی امدادگر بودید، چه شد که این کتاب را از زبان یک امدادگر آقا تالیف کردید؟
چون خودم امدادگر بودم، احساس کردم در حوزه آقایان امدادگر کتابی نداریم یعنی خانمهای امدادگر در این زمینه بسیار فعال بودهاند و کتابهایی در این زمینه منتشرشده اما آقایان امدادگر یا راننده آمبولانس، چون جزو اقشاری بودند که به شکل مردمی و پراکنده به جبههها میرفتند و بعد از جنگ نیز به شغلهای خودشان بازگشتند و تقریبا متولی مشخصی را نداشتند و پراکنده شدند، تریبونی وجود نداشت تا این افراد خاطرات خود را بازگو کنند. خیلی علاقه داشتم تا این اتفاق بیفتد و بتوانیم صحبتهای آقایانی که امدادگر و راننده آمبولانس هم بودند بشنویم و ببینیم آنها در زمینه امداد چه اطلاعات و چه خاطراتی را دارند و این باعث شکلگیری این کتاب شد.
درباره راوی داستان، اطلاعات بیشتری در دسترس است که مخاطب سرگذشت و مسیر زندگی و انتخابهای او را بداند؟ برای مثال او از ابتدا امدادگر بوده است یا تحت شرایطی، به این حرفه رو آورده است؟
درواقع راوی داستان، در شهریور سال ۵۹ قبل از شروع رسمی جنگ، به همراه دوستانشان بهخاطر درگیریهایی که آنجا وجود داشته به شلمچه میروند و در منطقه کمپ ولیعصر مستقر میشوند. ایشان اول با امدادگری شروع میکنند و بعد در جریان حملات هوایی عراق به اروندکنار به این نتیجه میرسد که فقط امدادگر نیست که میتواند به مجروحان رسیدگی کند و باید خودش راننده آمبولانس باشد. چون سرعت فرد و امدادگر برای رساندن مجروح به بیمارستان نقش تعیینکنندهای در نجات آن دارد. از آن زمان راننده آمبولانس میشود و این نقش ادامه پیدا میکند.
علت نامگذاری کتابتان بهعنوان «امدادگر کجایی؟» چه بوده است و چرا این عنوان را برای اثر خود انتخاب کردهاید؟
امدادگران در زمان جبهه بسیار فعال بودند، آقای عچرش در خاطراتشان از این مسئله بسیار یاد میکند یعنی وقتی در جبهه حضورداشته مجبور بوده در نقشهای مختلفی بهعنوان امدادگر ظاهر شود. در جبهه بهمحض اینکه کسی مجروح میشده صدا میزدند که امدادگر کجایی؟ امدادگر باید با برانکارد مجروح را میبرده به همین دلیل دیدم اسمی زیباتر و درخورتر از این نیست که بگوییم «امدادگر کجایی؟».
در نهایت، تجربه تألیف کتابی در ژانر دفاعمقدس (آن هم در موضوع امدادرسانی) را چگونه قلمداد میکنید و میزان دشواری آن را به چه میزان میدانید؟
این کار بسیار سخت بود چون ما قبلا کتابی در این موضوعات نداشتیم و برای فهمیدن دقیق آنها علاوه بر مصاحبه آقای عچرش با چندین نفر دیگر هم مصاحبه کردم. امیدوارم با توجه به منابع و شخصیتهایی که در متن کتاب معرفیشدهاند، کتابهای بعدی نیز منتشر شود و موضوع امداد به شکل همهجانبه و نهفقط در منطقه جنوب، در غرب و حتی در پشتیبانی که در شهرهای بزرگ بوده، مورد توجه قرار بگیرد.