علیرضا محمودی- روزنامهنگار
فیلمهای کمدی را منجی اقتصادی سینمای ایران میدانند. اگر فیلم کمدی در گیشه شکست بخورد، بیشتر باعث تعجب میشود تا موفقیت فیلمهای جدی. پس از شرایط همهگیری، فروش فیلمهای کمدی ساخته مسعود اطیابی نماد نجات سالنهای سینما از رکود تلقی شدند. با ارقامی که گرانی بلیت چاقترشان هم کرده بود بار دیگر دلایل تداوم کمدیسازی در دفاتر سینمایی بیان شد. درحالیکه چرخه اصلی فیلمسازی و تولید فیلم در ایران درامها و تریلرهای اجتماعی است، اما کمدیها امید سینمای ایران برای ادامه حیات است. این شرایط در دهه60نیز در سینمای ایران حاکم بود. تولید فیلم کمدی در حالی پس از انقلاب به راه افتاد که بدنه اصلی تولید درگیر فیلمهای جدی درباره شرایط سیاسی بود.
چرخه فیلمهای کمدی فارسی در دهه60را دولت راه انداخت. اگر سال1363بنیاد سینمایی فارابی تاسیس نمیشد و سیاستهای این نهاد دولتی مبنی بر دادن وام و کمک به فیلمسازان برای ساخت فیلمهای مفرح باعث کمک به چند دفتر فیلمسازی نمیشد، اکنون با رکورد عجیبتری در تاریخ سینمای ایران روبهرو بودیم. در حالی که کمدی، در کنار ملودرام پرفیلمترین ژانر در طول بیش از 70سال سابقه تولید صنعتی فیلم در ایران است، برای نخستین و شاید آخرین بار در طول 7سال از روند تولید فیلم در ایران، تنها یک فیلم کمدی در سینماها اکران شد. از سال 1358تا نوروز 1365، تنها فیلم تلویزیونی «خانه آقای حقدوست»(محمود سمیعی/ 1360) با هدف تفریح و خنده مردم به نمایش عمومی درآمد؛ فیلمی درباره فقر و معضل مسکن با قابهای چاپلینگونه و اسلپ استیکهای کیتونی؛ تجربهای از یک کارمند تلویزیون که با کمک همکاران و مسئولان سازمان قصد داشت شکل مفرح سینمای انقلابی را با ریشههای سینمای صامت پیوند بزند. تجربه سمیعی هرگز در زمان خود موردتوجه چندانی قرار نگرفت. فیلم در تلویزیون بیشتر نمایش داده شد تا سینما و فروشاش آنقدر نبود که فیلمسازان را به صرافت کمدیسازی بیندازد. در شرایطی که خشونت صریح در قامت تصفیه نیروهای رژیم سابق، درگیریهای سیاسی و جنگ تحمیلی با زندگی مردم درآمیخته بود، ساختن فیلم کمدی با سرمایه شخصی، بند بازی با ریسک 90درصدی بود.
ستونطنز مجلات، بعد از یک دوره پرکاری اولیه، به خاطر فضای پر از سوءتفاهم در بین نیروهای انقلاب، تعطیل میشد. حد و مرزهای شوخی و مطایبه روشن نبود و افکار عمومی، مرز شوخی و جدی را با انقلابی و ضدانقلابی درهم میکرد. در چنین شرایطی دفاتر سینمایی و فیلمسازانی که در شرایط مبهم تولید فیلم، هرازچندگاهی فیلم تولید میکردند، به فیلم خندهدار ساختن، فکر هم نکردند.
در سال1363راهاندازی سینمای جدید ایران با تاسیس نهاد بنیاد سینمایی فارابی در خیابان قومالسلطنه/ 30تیر و در حیاط خانه احمد قوام- سیاستمدار معروف عصر پهلوی- بر عهده افرادی گذاشته شد که 2ماموریت داشتند: راضی کردن تندروها به ادامه حیات سینما در ایران و نمایش چهره معقولی از سینمای موجود فارسی. برای هدف اول نیروهای سابق کنار گذاشته شدند و برای هدف اول نیروها تازهنفس دعوت بهکار شدند. مسئولان فارابی در سیاستهای خود به این نتیجه رسیدند که باید برای بالا بردن نشاط اجتماعی شهرها در هنگام جنگ، تولیدات سینمای کمدی را افزایش دهند. به شرکتهای فیلمسازی که بهصورت تعاونی تشکیل شده بودند پیشنهاد ساخت کمدی با وام داده شد. تعاونیهای نوین فیلم(هوشنگ نورالهی، رضا علیپورمتعلم، رستم فرامرزی و اسد دلشادارشادی)، سازمان سینمایی بعثت (غلامحسین بلوریان و شرکاء)، گروه تعاونی جم(علی صادقی و شرکاء) با ساخت فیلمهای «کفشهای میرزا نوروز»(محمود متوسلانی)، «مدرک جرم»(منوچهر حقانیپرست) و «مردی که موش شد»(احمد بخشی) به دعوت بنیاد فارابی لبیک گفتند. فیلمنامهها بارها بازنویسی و حساب و کتاب شوخیها با فیلمسازان بدون شوخی روشن شد. فضای خشن سینمای کشور با 4فیلم در نیمه دهه60، با فیلمهای کمدی نقطهگذاری شد. تولید بزرگ سینمای کمدی محصولی از بنیاد مستضعفان و جانبازان در آذربایجانغربی بود. «اتوبوس» را یدالله صمدی، کارگردان تازه از راه رسیده و محبوب فارابی براساس یک طرح قدیمی که نمایشنامه و داستانش را چند نفر قبلا نوشته بودند، به جشنواره چهارم فرستاد. سیاستهای فارابی در سیمرغهایی که به فیلم دادند متبلور شد. انحصار اکران نوروزی و درجهبندی عالی همه رونماییهای بعدی برای اهمیت دادن به کمدیسازی بودند که به اتوبوس صمدی رسید. با این همه توجه، چرخه سینمای کمدی به راه افتاد.
فیلمهای کمدی تولید شده به روش تعاونی، فروشهای امیدوارکنندهای داشتند؛ همه بیش از 4میلیون تومان. در چنین شرایطی، بازگشت داریوش مهرجویی با پروفروشترین فیلم سال جشن گرفته شد. «اجارهنشینها» رونمایی باشکوه بازگشت کمدی به سینمای دهه60بود. با اجارهنشینها مرزهای شوخینویسی و اجرای کمدی صحنهها در سینمای بعد ازانقلاب روشن شد. اکبر عبدی، ستاره تازه دیده شده سینمای کمدی ایران علاوه اجارهنشینها در فیلم کمدی «ماموریت»(حسین زندباف) محصول تعاونی توحید(امیر توسل و حسین فرحبخش) باعث فروش قابلتوجهی در تهران و شهرستانها شد. عبدی در این فیلم مانند اجارهنشینها لباس کاراته به تن کرد. کمدیها خوب میفروختند و کمدیسازی جان گرفته بود.
سال 1367، سال کمدیهای متفاوت بود. «جعفرخان از فرنگ برگشته» توسط محمود متوسلانی برای نمایش آماده شد تا پروژه معطل مانده کمدی علی حاتمی برای علی عباسی سرانجامی بگیرد. «تحفهها»(ابراهیم وحیدزاده) از معدود کمدیهای قابلتوجه درباره دوران تجددخواهی رضاشاهی و یک اقتباس از عزیز نسین. دومین کارگردان زن سینمای ایران، نخستین فیلماش را در سینمای کمدی ساخت. «خارج از محدوده»(رخشان بنیاعتماد) فروشمعقولی کرد و راه را برای ساخت فیلمهای کمدی دیگری در کارنامهاش هموار کرد. 2سال پایانی دهه60سال سلطانی سینمای کمدی بود. در سال1367«هی جو» (منوچهر عسگرینسب) بالای 13میلیون و در سال 1369«خواستگاری»(مهدی فخیمزاده) بالای 23میلیون فروش کرد. اکبر عبدی دچار تردید درباره حضورش در سینمای کمدی بود و همه او را استعدادی بالاتر از اجرای آقای قندی میدانستند، نتیجه این تردید بازی در یک فیلم کمدی نیمبند و بزن بکوب در سالهای پایانی دهه 60شد؛«جنجال بزرگ»(سیاوش شاکری).
چهار شنبه 19 مرداد 1401
کد مطلب :
168039
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/68rOR
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved