«آیتالله سیدمحمود طالقانی و اقامه نمازجمعه تهران، در آینه یادها و یادمانها» در گفتوگو با سیدمهدی طالقانی
امام ره گفتند: عجب نمازی شد!
سمیرا سجودی-روزنامهنگار
در روزهایی که بر ما گذشت، از چهل و سومین سالروز اقامه نخستین نمازجمعه تهران، به امامت زندهیاد آیتالله سیدمحمود طالقانی عبور کردیم. هم از این روی و در بازخوانی شمهای از گفتهها و ناگفتههای این رویداد تاریخی، با سیدمهدی طالقانی، فرزند آیتالله و از فعالان برگزاری این آئین عبادی- سیاسی، به گفتوگو نشستهایم. امید آنکه تاریخپژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول افتد.
بهعنوان نخستین پرسش، زندهیاد آیتالله سیدمحمود طالقانی، از چه مقطعی در اندیشه احیای نمازجمعه در ایران بودند؟
به نام خدا. ابتدا باید اشاره کنم از آنجا که مرحوم آیتالله طالقانی، بهشدت قائل به اتحاد دین و سیاست بودند، همواره برگزاری شعائر اجتماعی اسلام ازجمله نمازجمعه را، پیگیری میکردند. ایشان حتی در دوران زندان نیز به برپایی نمازجمعه علاقهمند بودند و گاهی امکان برپایی آن را مییافتند. هرچند بهدلیل وجود برخی شبهات شرعی و همچنین مزاحمتهای ساواک، از ادامه برپایی آن در زندان بازماندند. بهعنوان مثال در زمانی که آیتالله طالقانی در زندان قصر زندانی بوده و آنجا نمازجمعه برپا میکرده، آیتالله خوانساری در مسجد امامخمینی (ره) فعلی (شاه سابق)، نمازجمعه برگزار میکرده است. طبق ضوابط شرعی، فاصله 2محلی که نمازجمعه در آنها برگزار میشود، نباید کمتر از 6کیلومتر باشد. درحالیکه فاصله مسجد امام(ره) و زندان قصر، کمتر از 6کیلومتر بود. لذا این مسئله باعث شد، که نمازجمعههای آیتالله طالقانی در زندان تعطیل شوند. البته ایشان دائما مسئله برپایی نمازجمعه را در ذهن خود داشتند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با امام خمینی(ره) هم در اینباره صحبت میکردند. از سوی دیگر شهیدمطهری هم در موضوع برگزاری نمازجمعه، اصرار زیادی داشتند و حتی پیشتر در کتابهایشان هم این مسئله را مطرح کرده بودند. با این همه تا چندماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این مسئله از سوی امام(ره) مسکوت بود. بهنظر من ایشان در این دوره، در حال ارزیابی این موضوع بودند، چون برگزاری این نماز در ایران، چندان هم مسبوق به سابقه نبود. این گذشت تا اینکه در روز چهارشنبه سوم مردادماه 1358، مرحوم حاج احمدآقا از قم با پدر تماس گرفته و میگوید: «امام(ره) تأکید کردند که روز جمعه پنجم مردادماه، نمازجمعه در تهران برگزار شود. علاوه بر این ایشان اصرار دارند که خود شما باید امامت نماز را برعهده داشته باشید». آن روز پدر به احمدآقا گفته بودند: «اجازه دهید فرد مناسبی را برای امامت نماز انتخاب کنیم». اما احمدآقا گفته بودند: «نه، امام(ره) اصرار دارند که خود شما امام جمعه تهران باشید».
برای برگزاری نمازجمعه تهران، از چه روی زمین چمن دانشگاه تهران انتخاب شد؟
بعد از مطرحشدن موضوع برپایی نمازجمعه از سوی امام خمینی(ره)، آیتالله طالقانی زمانی خواسته بودند که در رابطه با مکان برگزاری نماز، مشورت و تصمیمگیری کنند. از آنجا که در آن روز، آقای احمد جلالی (معاون صداوسیمای وقت)، برای ضبط برنامه «با قرآن در صحنه» در منزل ما بود، دانشگاه تهران را بهعنوان محل برگزاری نمازجمعه، به پدر پیشنهاد میکند. واقعا هم دانشگاه تهران، بهترین محلی بود که در آن شرایط بهنظر میرسید. البته پس از آن، با اعضای شورای انقلاب، شهید بهشتی و بزرگان دیگر هم درخصوص اینکه محل برگزاری نمازجمعه دانشگاه تهران باشد، مشورت صورت گرفت که آنها هم برگزاری آن در این محل را، بسیار پسندیدند.
با عنایت به فرصت اندکی که تا جمعه وجود داشت، مقدمات برگزاری این آئین چگونه فراهم شد؟
واقعاً با آن فرصت کم، تهیه وسایل مورد نیاز برای برپایی نخستین نمازجمعه، بسیار دشوار بود. لذا در تهیه و تدارک امکانات، به حداقل اکتفا کردیم تا در هفتههای بعد، به مرور آنها را تأمین کنیم. آقای جلالی هم عجالتا، اطلاعات و تبلیغات لازم برای تشویق مردم به شرکت در آیین را، از طریق تلویزیون انجام داد. ایشان در همان شب سوم مردادماه، با مدیران وقت تلویزیون تماس گرفتند و به آنها اطلاع دادند که به فرمان امام خمینی(ره) قرار است که آیتالله طالقانی در پنجم مردادماه، نمازجمعه برپا کنند. این مسئله در برنامهای پس از بخشهای رسمی خبر، توسط ایشان اعلام و تبیین شد.
در مسیر تمهید امکانات حداقلی لازم برای برگزاری نمازجمعه، با مشکل خاصی مواجه نبودید؟
مشکل خاصی نداشتیم، فقط عدهای با پخش دعوت مردم به نمازجمعه در تلویزیون، موافق نبودند! آن زمان آقای جلالی بهعنوان معاون تلویزیون، در همه امور مسئول بود، غیر از بخش خبر. معاونت خبر وقت هم، زیربار پخش پیام دعوت مردم به نمازجمعه نمیرفت! اما در نهایت و بهدلیل حساسیت موضوع، این پیام از تلویزیون پخش شد و تأثیر خود را نیز گذاشت.
اشاره کردید به پارهای از مخالفتها، با اعلام اقامه نمازجمعه تهران به امامت آیتالله طالقانی. بهنظر شما علت این امر چه بود؟
عدهای بودند که از دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با آیتالله طالقانی مشکل داشتند. فکر میکنم علت عمده هم این بود که مرحوم طالقانی، بسیار بهروز و خلاق بودند. مثلا سالها قبل و پس از فوت جمال عبدالناصر، پدر در مسجد هدایت، برای او مجلس ختمی گرفتند. ایشان همچنین برای پیروزی انقلاب الجزایر در مسجد مراسم جشنی برپا کردند. علاوه بر این، ایشان نخستین فردی بودند که خواستند برای فلسطینیها فطریه جمعآوری شود. این مسائل، مجموعا باعث مخالفت برخی عناصر و جریانات میشد. حتی این گروه، با پخش نمازجمعههای ایشان از تلویزیون هم مخالفت کردند. این گروه معترض بودند که چرا بخش مهمی از برنامههای تلویزیون، باید به آقای طالقانی اختصاص داشته باشد؟ چرا که در آن مقطع، هر هفته برنامه «با قرآن در صحنه» آیتالله طالقانی از تلویزیون پخش میشد. حال پخش نمازجمعههای ایشان نیز موجب آزار آن عده شده بود. البته آقای جلالی در جواب این عده میگفتند: «این تلویزیون نیست که به آیتالله طالقانی ارزش میدهد بلکه پخش سخنان ایشان است که برای تلویزیون ارزش و اعتبار میآورد!».
با توجه به این زمان محدود برای برگزاری نمازجمعه، استقبال مردم از این آئین چطور بود؟
از آنجا که حضور مردم در این مراسم بسیار مهم بود، آقای جلالی روز پنجشنبه با مرحوم آقای اشراقی (داماد امامخمینی(ره)) تماس میگیرد و از ایشان میخواهد، تا از حضرتامام(ره) حکمی بگیرد که در آن، آیتالله طالقانی را بهعنوان امام جمعه تهران معرفی کرده باشند. بعد از گذشت 30دقیقه، آقای اشراقی با ایشان تماس میگیرد و میگوید: «امام(ره) فرمودهاند: امامت آقای طالقانی، خودبهخود باعث گرفتن نمازجمعه خواهد بود و نیازی به حکم نیست». همانطور هم شد و مردم از نمازجمعه استقبال بسیار کردند. این استقبال در تصویرهای تلویزیونی و عکسهای باقیمانده از آن روز، کاملا منعکس شده است. یادم میآید که در آن روز، کل پارک لاله و بلوار کشاورز تا خیابان ولیعصر(عج)، مملو از جمعیت شده بود! حتی آقای حداد عادل بعدها برای من تعریف میکرد که برای حضور در نماز آن روز، خود را با زحمت بسیار به نزدیک دانشگاه تهران رسانده و بهدلیل وجود جمعیت بسیار، در کنار نردههای دانشگاه نماز خوانده بود.
بهنظر شما علل این استقبال پرشور چه بود؟
این استقبال دلایل متنوعی داشت. اولا: برگزاری این مراسم در این گستره و در فضای اول انقلاب، بهخودی خود مردم را برای شرکت در آن ترغیب میکرد. ثانیا: نگاه ویژه آیتالله طالقانی به همه اقشار ملت و تلاش ایشان برای ایجاد وحدت بین گروههای مختلف، ازجمله دلایل استقبال همه اقشار از آن نمازجمعه بود. البته یکی از ایرادهایی که آن روزها به آیتالله طالقانی گرفته میشد هم همین مسئله بود که مثلاً ایشان، دافعه برخی از شخصیتها نسبت به گروههایی که با نظام زاویه پیدا کردهاند، را ندارد. این در حالی بود که در آن مقطع، هنوز گروههایی مانند سازمان مجاهدین، از سوی حضرتامام(ره) به صورت علنی هم طرد نشده بود. تنها کسی هم که تصور میکرد میتوان آنها را جذب کرد، آیتالله طالقانی بود.
با توجه به استقبال مردم از مراسم نمازجمعه، برای حفظ امنیت آن و نیز شخص آیتالله طالقانی، چه تدابیری اندیشیده بودید؟
آن روز ما برای حفاظت از پدر و حفظ نظم در اصلیترین نقطه برگزاری مراسم، حدود 20نفر را بهعنوان انتظامات جایگاه انتخاب کرده بودیم. البته از سوی سپاه هم برای برقراری نظم در داخل دانشگاه، پیشنهادهایی ارائه شد. ما از این دوستان درخواست کردیم که حفاظت و نظم خارج از محوطه اصلی و داخل و خارج دانشگاه را، عهدهدار باشند. آن روز برای جایگاه امام جمعه، از یک کانتینر استفاده کرده بودیم. این کانتینر در پایین زمین چمن دانشگاه قرار داده شده و روی آن چادر کشیده شده بود. برای رفتوآمد هم پلهای را در قسمت پشت کانتینر قرار داده بودیم. همانطور که اشاره کردم، امکانات ما برای برپایی نخستین نمازجمعه، بسیار ابتدایی و محدود بود. حتی اقامه آخرین نمازجمعه آیتالله طالقانی در بهشتزهرا هم، تقریبا با همین وسایل و امکانات انجام گرفت. علاوه بر این، ما در آن روزها، برای حفاظت از مرحوم پدر و برقراری نظم، بسیار تلاش میکردیم، چرا که ایشان مخالفان زیادی داشتند. مثلاً حزب دمکرات که پس از پیروزی انقلاب و در منطقه کردستان، شیطنتهایی کرده و مردم را به تشکیل دولت خودمختار تحریک میکردند، در این زمره قرار داشتند. سفر آیتالله طالقانی به کردستان و آرامکردن تشنجات آن منطقه، باعث ناخشنودی دمکراتها شده بود. لذا امکان اینکه آن گروه تعرضی به جان ایشان کنند، وجود داشت. این در حالی بود که شخص آیتالله طالقانی نیز چندان زیر بار مسائل حفاظتی و امنیتی نمیرفتند! همین مسئله هم بر نگرانی ما میافزود. لذا در اغلب تصاویر نمازجمعههای مرحوم پدر، سر بنده در پایین جایگاه مشخص است که دائم در حال رفتوآمد برای مراقبت از ایشان هستم.
دیدگاه امامخمینی(ره) پس از برگزاری نخستین نمازجمعه تهران، درباره حاشیه و متن این آئین چه بود؟
آقای جلالی تعریف میکرد: آن روز وقتی تصاویر ضبطشده توسط هلیکوپتر از نخستین نمازجمعه تهران، از تلویزیون پخش شد، با حاج احمدآقا تماس گرفتم که نظر حضرتامام(ره) را جویا شوم. احمدآقا به ایشان گفته بود: «امام(ره) دستشان را به زمین تکیه داده و در حالتی شبیه به نیمخیز، به خطبههای نماز گوش میدادند و ما را هم تشویق میکردند که به آن گوش دهیم. زمانی که پخش نماز تمام شد، از جایشان بلند شدند و گفتند: عجب نمازی شد!...». آقای جلالی حتی، در پی برخی اعتراضات بعضی دوستان که از قول حضرتامام(ره) نیز درباره پخش نمازجمعه و خطبههای آیتالله طالقانی، نکاتی را نقل میکردند، به قم و نزد ایشان میروند و نظرشان را جویا میشوند. امام(ره) در آن دیدار به آقای جلالی میگویند: «اگر شما از من مطلبی را شنیدید صحیح است، در غیراین صورت توجه نکنید!».
ارزیابی شما از خطبههای آیتالله طالقانی، در نخستین نمازجمعه تهران چیست؟
آن روز در خطبه اول، آیتالله طالقانی در رابطه با جایگاه، ضرورت و آداب نمازجمعه صحبت کردند؛ چرا که در آن مقطع، مردم آشنایی چندانی با مسائل نمازجمعه نداشتند. حتی چند باری هم حین ایراد خطبهها، عدهای شعار سر دادند که باعث شد پدر به ایشان تذکر دهند. با گذشت زمان، کمکم چگونگی و آداب نمازجمعه برای مردم جا افتاد. در خطبههای دوم هم، پدر اغلب واقعیتها و مسائل روز جامعه را مطرح میکردند. ایشان در طرح مشکلات مردم، حتی مسائلی مانند ترافیک را هم از نظر دور نمیداشتند. خاطرم هست پدر برای تشویق مردم به استفاده از وسایل نقلیه عمومی و اهمیت مسئله سوخت، در یکی از نمازهای جمعهشان به مردم گفتند: «چرا باید ماشینهای تک سرنشین در شهر حرکت کنند که هم باعث آلودگی هوا و هم مصرف بنزین شوند؟ باید از وسایل عمومی استفاده شود، تا مصرف سوخت کمتر شده و همچنین باعث شود تا هوای شهر پاکیزه و سالمتر باشد...». این ازجمله مسائل روز جامعه بود که آیتالله طالقانی در خطبههای نمازشان به آنها اشاره کردند که البته و متأسفانه هنوز هم در زمره مسائل روز است. من فکر میکنم که اگر فیلم نمازجمعههای ایشان، همین امروز هم از صدا و سیما پخش شود، بسیار تأثیرگذار خواهد بود؛ چرا که هنوز هم، بخش بزرگی از جامعه، به آیتالله طالقانی علاقه دارند، حتی تصور میکنم که تأثیر این خطبهها در میان جوانان کشور هم، فراوان خواهد بود.
حمله آیتالله طالقانی به برخی گروهکها-که البته اوصافی که در اینباره بهکار بردند، شامل سازمان مجاهدین هم میشد- در یکی از خطبههای جمعه صورت گرفت. زمینهها و بازتابهای این موضعگیری را چگونه ارزیابی میکنید؟
آیتالله طالقانی در خطبههای نماز عیدفطر بود که در برابر آنها موضعگیری کردند؛ چرا که ایشان متوجه شدند، آنها نهتنها درصدد اصلاح خود نیستند بلکه تنها میخواهند قدرت را در دست داشته باشند. آیتالله طالقانی در خطبههای آن روز گفتند: «شما ادعای مردمیبودن و حمایت از کارگران را دارید، آنها چه ربطی به شما دارند؟ شما کجا مانند آنها رنج بردهاید؟ بسیار به من گفتند: شما اصلاحناپذیر هستید اما من اعتقاد داشتم که میتوان شما را اصلاح کرد، من داشتم خود را فدیه شما میکردم، درحالیکه شما اصلاحناپذیر بودید. اکنون که این رهبر را که سراپا دلسوزی برای مستضعفان است به خشم آوردید، جزای خود را بچشید!...». البته همانطور که همگان میدانند، گرایش اصلی آیتالله طالقانی، به جذب دیگران بود و در این باره، سابقه طولانی داشتند. پیش از انقلاب هم اگر فردی با طرز فکر خاصی نزد ایشان میآمد که افکارش منطبق با اسلام نبود، ایشان سعی میکردند آن فرد را جذب کنند. بعد از پیروزی انقلاب هم ایشان همچنان سعی در جذب اینگونه افراد به سمت نظام داشتند. اما زمانی که درمییافتند آن فرد یا افراد لجاجت دارند و نمیخواهند حقیقت را بپذیرند و یا از آن بدتر تنها برای استفاده از نام و وجهه ایشان آمدهاند، با آنها برخورد میکردند.
اشاره داشتید به نگاه آیتالله طالقانی به جریان منافقین در واپسین فصل حیات. در کل مناسبات ایشان با این گروه، چه فراز و فرودهایی را پیمود؟
بانیان اولیه مجاهدین، از شاگردان تفسیری و فکری پدر بودند. اعتماد ایشان به آنها، نسبتا زیاد بود. پس از اعدام آنها، بعضا جانشینانشان را هم میشناختند اما به آنها اعتمادپیش گفته را نداشتند! با این همه سعی میکردند تا آنها را نیز در مسیر مبارزه و انقلاب جذب کنند. قبل از پیروزی انقلاب و در مقطع صدور فتوا علیه اعضای مارکسیست شده مجاهدین در زندان اوین، آیتالله طالقانی هم با برخی از اعضای این سازمان، در یک محل به سر میبردند. در آن زمان اعتقاد مجاهدین همبند با آیتالله طالقانی، متاثر از فتوای صادر شده این بود که ایشان هم یک روحانی است مانند دیگر روحانیان و تفاوتی بین آنان وجود ندارد! اما زمانی که انقلاب به ثمر رسید، شعارهایی سر دادند مبنی بر اینکه آیتالله طالقانی با ماست، درحالیکه هدف پدر از مفتوح نگاهداشتن باب گفتوگو با این گروه، هدایت آنان بود. ایشان اعتقاد داشت که برخی از اعضای این گروه بهدلیل جوانی، خام صحبتها و وعدههای سرانشان شدهاند و باید به آنها، راه صحیح را نشان داد. یادم هست یکبار در ملاقاتی که بنده نیز حضور داشتم، به آنها گفتند: «پدران شما آدمهای خوبی بودند، اما شما با رفتارهای ناصواب خود، به وجهه خودتان و من آسیب میزنید!...». آنها همچنین در ماجرای پسدادن اسلحهها و نیز ساختمانی که اشغال کرده بودند هم مورد عتاب ایشان قرار گرفتند.
بعد از نمازجمعهای که بدان اشاره رفت، ارتباط سران و بدنه سازمان با آیتالله طالقانی چگونه بود؟
از آن به بعد، اعضای سازمان چندان دور و بر پدر نیامدند. البته از آن خطبه تا رحلت ایشان هم، زمان زیادی طول نکشید. تا پیش از آن، با هر مشکلی که در جامعه روبهرو میشدند، به هر نحو ممکن سعی میکردند تا خود را به آیتالله طالقانی برسانند. البته پدر هم فرموده بودند که ملاقاتهای آنها محدود شود. لذا از هر 10نوبتی که آنها مراجعه میکردند، موفق به یکبار ملاقات میشدند! هر بار هم آیتالله طالقانی به آنها تذکر میدادند: «اگر به نصایح گوش فرادهید و براساس آن عمل کنید، حمایت میشوید اما اگر من صحبتی کنم و شما عملکرد دیگری داشته باشید و بخواهید آن را بهحساب من بگذارید، آن موقع من هم از شما نمیتوانم دفاعی داشته باشم...». با این همه و معمولا، سازمان سخنان پدر را، بهصورت دلخواه در جامعه منعکس میکردند.
اعضای سازمان مجاهدین پس از خطبه انتقادی پدر ادعایی، چندان دور و بر ایشان نیامدند! تا پیش از آن، با هر مشکلی که در جامعه روبهرو میشدند، به هر نحو ممکن سعی میکردند تا خود را به آیتالله طالقانی برسانند. البته پدر ادعایی هم فرموده بودند که ملاقاتهای آنها محدود شود. لذا از هر 10نوبتی که آنها مراجعه میکردند، موفق به یکبار ملاقات میشدند! هر بار هم آیتالله طالقانی به آنها تذکر میدادند: « اگر من صحبتی کنم و شما عملکرد دیگری داشته باشید و بخواهید آن را بهحساب من بگذارید، نمیتوانم دفاعی داشته باشم...»