• چهار شنبه 27 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 10 محرم 1446
  • 2024 Jul 17
سه شنبه 11 مرداد 1401
کد مطلب : 167590
+
-

یک زندگی شگفت‌آور و عجیب

نگاهی به دوران امامت و مبارزات سیاسی امام‌کاظم‌ع به روایت کتاب «انسان ۲۵۰‌ساله»

اندیشه ولایت
یک زندگی شگفت‌آور و عجیب

سیدایلیا رضوی

دوران ۳۵‌ساله امامت امام‌موسی بن کاظم(ع) (از ۱۴۸ تا ۱۸۳ هجری) به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مقاطع زندگینامه ائمه(علیهم‌السلام) با خلافت منصور، هادی، مهدی و هارون عباسی همزمان بود. ایشان چندین بار توسط مهدی و هارون عباسی زندانی شد و در ۱۸۳ق در زندان سندی بن شاهک به شهادت رسید. حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای(حفظه‌الله) که زندگی ائمه اطهار را به زندگی انسانی ۲۵۰‌ساله تشبیه می‌کنند که این انسان به‌تناسب شرایط سیاسی و اجتماعی به‌دنبال هدفی واحد بوده است که درخصوص زندگی امام‌کاظم(ع) نیز معتقدند که جهاد او به‌تناسب زمان مختصاتی داشته است. در ادامه براساس تلخیص بخش‌هایی از کتاب «انسان ۲۵۰‌ساله» به‌مرور شرایط زندگی حضرت امام موسی بن‌جعفر(ع) و جهاد او پرداخته‌ایم. بخش‌های انتخاب شده از سخنان رهبر معظم انقلاب در سال‌های ۶۸ و ۶۴ بوده است.

اوضاع سیاسی – اجتماعی دوران امامت امام‌کاظم‌ع
در دوران امامت حضرت ابی‌الحسن‌موسی‌بن‌جعفر(علیهمالسلام)، 2تن از مقتدرترین سلاطین بنی‌عباس - منصور و هارون - و 2تن از جبارترین آنان - مهدی و هادی - حکومت می‌کردند. بسی از قیام‌ها سرکوب و منقاد گردیده و فتوحات تازه و غنایم بر قدرت و استحکام تخت عباسیان افزوده بود. جریان‌های فکری و عقیدتی در این دوران، برخی به اوج رسیده و برخی ‌زاده شده و فضای ذهنی را از تعارضات، انباشته و حربه‌ای در دست قدرت‌مداران گشته و میدان را بر علم‌داران صحنه معارف اصیل اسلامی دشوار ساخته بود. شعر و هنر، فقه و حدیث و حتی زهد و ورع، در خدمت ارباب قدرت درآمده و مکمل ابزار زر و زور آنان گشته بود. در این دوران تهدیدی جدی دستگاه خلافت را نمی‌لرزاند و خلیفه را از جریان عمیق و مستمر دعوت اهل ‌بیت(علیهم‌السلام) غافل نمی‌ساخت. در این دوران، تنها چیزی که می‌توانست مبارزه و حرکت فکری و سیاسی اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و یاران صدیق آنان را مجال رشد و استمرار بخشد، تلاش خستگی‌ناپذیر و جهاد خطیر آن بزرگواران بود و توسل به شیوه الهی «تقیه». و بدین‌ترتیب است که عظمت حیرت‌آور و دهشت‌انگیز جهاد حضرت موسی بن جعفر(ع) آشکار می‌گردد.

غفلت از روایت جهاد مستمر امام موسی‌‌بن‌جعفرع
اگر شما سؤال کنید که حضرت موسی‌‌بن جعفر(ع)  وقتی به امامت رسید چطور مبارزه را شروع کرد، چه‌کار کرد، چه کسانی را جمع کرد، کجاها رفت، در این 35سال چه حوادثی برای موسی‌بن جعفر(ع)  پیش آمد، متأسفانه جواب روشنی نداریم. یک زندگی مرتب و مدونی از این دوران ۳۵ ساله در اختیار هیچ‌کس نیست... در زندگینامه آن امام عالی مقام، سخن از حوادث گوناگون و بی‌ارتباط با یکدیگر و تأکید بر مقام علمی و معنوی و قدسی آن سلاله پیامبر(ص) و نقل قضایای خاندان و اصحاب و شاگردان و مباحثات علمی و کلامی و امثال آن، بدون توجه به خط جهاد مستمری که همه عمر ۳۵ساله امامت آن بزرگوار را فراگرفته بوده است، ناقص و ناتمام می‌ماند. تشریح و تبیین این خط است که همه اجزای این زندگی پرفیض را به یکدیگر مرتبط می‌سازد و تصویری واضح و متکامل و جهت‌دار که در آن هر پدیده‌ای و هر حادثه‌ای و هر حرکتی، دارای معنایی است، ارائه می‌کند.
چرا حضرت امام صادق(ع) به «مفضل» می‌فرماید: امر امامت این جوانک را فقط به اشخاص مورد وثوق بگو؟ چرا بالاخره در وصیتنامه خود، نام فرزندش را به‌عنوان وصی پس از نام 4 تن دیگر می‌آورد که نخستین آنان منصور عباسی و سپس حاکم مدینه و سپس نام 2زن است؛ چنان که پس از ارتحال آن حضرت، جمعی از بزرگان شیعه نمی‌دانند جانشین آن بزرگوار، همین جوان 20‌ساله است؟
چرا به «علی بن یقطین» که صاحب منصب بلندپایه دستگاه هارون و از شیفتگان امام است، عملی تقیه‌آمیز را فرمان می‌دهد اما «صفوان جمال» را بر خدمت همان دستگاه شماتت می‌کند و او را به قطع رابطه با خلیفه فرا می‌خواند؟ چگونه و با چه وسیله‌ای آن همه پیوند و رابطه در قلمرو گسترده اسلام، میان دوستان و یاران خود پدید می‌آورد و شبکه‌ای که تا چین گسترده است، می‌سازد؟
چرا هارون در سفر حجی، آن حضرت را در حد اعلی تجلیل می‌کند و در سفر دیگری دستور حبس و تبعید او را می‌دهد و چرا آن حضرت در اوایل خلافت هارون که وی روش ملایمت و گذشت در پیش‌گرفته و علویان را از حبس‌ها آزاد کرده بود، تعریفی از فدک می‌کند که بر همه کشور وسیع اسلامی منطبق است؛ تا آنجا که خلیفه به آن حضرت به تعریض می‌گوید: پس برخیز و در جای من بنشین؟ و چرا رفتار همان خلیفه ملایم، پس از چند سال، چندان خشن می‌شود که آن حضرت را به زندانی سخت می‌افکند و پس از سال‌ها حبس، حتی تحمل وجود زندانی او را نیز بر خود دشوار می‌یابد و او را جنایتکارانه مسموم و شهید می‌کند؟

خط جهاد و مبارزه امام‌کاظم ع
اینها و صدها حادثه توجه‌برانگیز و پرمعنی و در عین حال ظاهرا بی‌ارتباط و گاه متناقض با یکدیگر در زندگی حضرت موسی بن جعفر(علیهم‌السلام) هنگامی معنی می‌شود و ربط می‌یابد که ما آن رشته مستمری را که از آغاز امامت آن بزرگوار تا لحظه شهادتش ادامه داشته، مشاهده کنیم. این رشته، همان خط جهاد و مبارزه ائمه(علیهم‌السلام) است که در تمام دوران ۲۵۰‌ساله و در شکل‌های گوناگون استمرار داشته و هدف از آن، اولاً تبیین اسلام ناب و تفسیر صحیح قرآن و ارائه تصویری روشن از معرفت اسلامی است و ثانیاً، تبیین مسئله امامت و حاکمیت سیاسی در جامعه اسلامی و ثالثاً، تلاش و کوشش برای تشکیل آن جامعه و تحقق‌بخشیدن به هدف پیامبر معظم اسلام(ص) و همه پیامبران؛ یعنی اقامه قسط و عدل و زدودن انداداللَّه (شریکان و همتایان خدا) از صحنه حکومت و سپردن زمام اداره زندگی به خلفاءالله و بندگان صالح خداوند.

زندگی شگفت‌‌آور
زندگی موسی‌بن جعفر(ع)  یک زندگی شگفت‌آور و عجیبی است. اولاً هیچ‌کس از نزدیکان آن حضرت و خواص اصحاب آن حضرت نبود که نداند موسی ‌بن‌جعفر(ع)  برای چه دارد تلاش می‌کند و خود موسی ‌بن جعفر(ع)  در اظهارات و اشارات خود و کارهای رمزی‌ای که انجام می‌داد، این را به دیگران نشان می‌داد. حتی در محل سکونت، آن اتاق مخصوصی که موسی‌بن‌جعفر(ع)  در آن اتاق می‌نشستند این‌جوری بود که راوی- که از نزدیکان امام هست- می‌گوید من وارد شدم، دیدم در اتاق موسی بن جعفر(ع)،  سه چیز است؛ یکی یک لباس خشن، یک لباسی که از وضع معمولی مرفه عادی دور هست؛ یعنی به تعبیر امروز ما می‌شود فهمید و می‌شود گفت لباس جنگ. این لباس را موسی بن جعفر(ع)  آنجا گذاشتند، نپوشیدند؛ به‌صورت یک چیز سمبلیک. بعد «و سیفٌ مُعَلَّق» شمشیری را آویختند، معلق کردند یا از سقف یا از دیوار؛ «و مُصحَف» و یک قرآن. ببینید چه چیز سمبلیک و چه نشانه زیبایی است، در اتاق خصوصی حضرت که جز اصحاب خاص آن حضرت کسی به آن اتاق دسترسی ندارد، نشانه‌های یک شخصیت جنگی مکتبی، مشاهده می‌شود. شمشیری هست که نشان می‌دهد هدف، جهاد است. لباس خشنی هست که نشان می‌دهد وسیله، زندگی خشونت‌بار رزمی و انقلابی است و قرآنی هست که نشان می‌دهد هدف، این است، می‌خواهیم به زندگی قرآن برسیم با این وسایل و این سختی‌ها را هم تحمل کنیم اما دشمنان حضرت هم این را حدس می‌زدند.
... شما ببینید زندگی یک انسان این‌جوری، زندگی کیست؟ یک آدمی که فقط معارف اسلامی بیان می‌کند، هیچ کاری به‌کار حکومت ندارد، مبارزه سیاسی نمی‌کند که زیر چنین فشارهایی قرار نمی‌گیرد. حتی در یک روایتی من دیدم که موسی‌‌بن جعفر(ع) در حال فرار و در حال اختفا در دهات شام با لباس مبدل و ناشناس می‌گشته که حضرت به یک غاری می‌رسند یک فرد نصرانی در آنجاست. حضرت با او بحث می‌کنند؛ در همان وقت هم از وظیفه و تکلیف الهی خودشان که تبیین حقیقت هست، غافل نیستند؛ با آن نصرانی صحبت می‌کنند و نصرانی را مسلمان می‌کنند! این زندگی پرماجرای موسی بن جعفر(ع)  یک چنین زندگی است که شما ببینید این زندگی چقدر زندگی پر‌شور و پر‌هیجانی است. ما امروز نگاه می‌کنیم، موسی بن جعفر(ع)  خیال می‌کنیم یک آقای مظلوم، بی‌سروصدای سربه‌زیری در مدینه بود و رفتند مأمورین این را کشیدند، آوردند در بغداد یا در کوفه در فلان جا یا بصره زندانی کردند، بعد هم مسموم کردند و از دنیا رفت، همین و بس. قضیه این نبود. قضیه یک مبارزه طولانی، یک مبارزه تشکیلاتی، یک مبارزه‌ای با داشتن افراد زیاد!

این خبر را به اشتراک بگذارید