انگیزههایمان را از دست میدهیم
سارینا ساعدی بعد از اعزام نشدن تیم دوومیدانی به مسابقات قهرمانی جهان میگوید: اگر فدراسیون قصد داشت تیم اعزام کند یک اردو برای ما برگزار میکرد
شاید خبر جذابی برای خیلیها نبود و به سادگی از کنارش گذشتند اما برای 5نفری که در چند ماه گذشته سختترین تمرینات را انجام داده بودند به امید اینکه کنار بهترینهای جهان رقابت کنند، اعزام نشدن تیم به مسابقات قهرمانی جهان، شوک بزرگی بود، در این حد که بعضی از آنها را از ادامه کار پشیمان کند. مسابقات دوومیدانی قهرمانی جوانان جهان از فردا در کلمبیا برگزار میشود اما 5دوومیدانیکار ایران که سهمیه این رقابتها را دارند در ایران هستند و در حسرت مسابقه. علی امیریان دونده 800متر از سیستان و بلوچستان خودش را به سطح جهانی رسانده بود. سمیر اقبالی در دوی 3هزارمتر با مانع، ارشیا صادقی در پرش با نیزه، ارسلان قشقایی در پرتاب وزنه و سارینا ساعدی در پرش 3گام ورزشکاران تهرانی بودند که رکورد ورودی را آورده بودند. فدراسیون دوومیدانی چند بهانه برای اعزام نشدن تیم دارد؛ یک روز از صادر نشدن ویزا میگوید و یک روز هم از هزینه بالای اعزام. بعضی وقتها هم از رکوردهای پایین این 5نفر گلایه میکند. سارینا ساعدی از حال بدی که این روزها دارد، به همشهری میگوید.
دوشنبه مسابقات شروع میشود و شما در تهران هستید. از قبل میدانستید فدراسیون قصدی برای اعزام تیم ندارد؟
نه همهچیز نشان میداد که قصد فدراسیون اعزام تیم است. من نخستین نفری بودم که سهمیه گرفتم. آبان سال پیش در مسابقات خرمآباد بود که به ورودی مسابقات قهرمانی جهان رسیدم. مسابقات فصل زمستان هم که تمام شد، فدراسیون چند مسابقه برگزار کرد که بچههای دیگر بتوانند به رکوردهای ورودی برسند. در همین چند ماه بچهها چند مسابقه دادند و 4نفر از پسرها هم به رکورد رسیدند. در این مدت مدام میگفتند که تیم اعزام میشود. فقط تأکید داشتند که بچهها حتما رکوردهای ورودیشان را تکرار کنند.
بهانه آوردهاند که رکوردهای بچهها خوب نبوده.
خوب نبوده؟ بچهها به رکوردهای ورودی فدراسیون جهانی رسیدهاند. این یک حد نصاب است، یک قانون و برای همه کشورها هم یکسان است، یک قانون برابر. همه بچهها نهتنها به این رکوردها رسیدند که اگر دونده بودند، چند ثانیه بهتر دویدهاند، اگر پرنده هم بودهاند، چند سانتیمتری بهتر پریدهاند. پرتابیها از حد نصاب بیشتر پرتاب کردهاند. اصلا اینطور نیست که رکورد ما خوب نباشد. این رکورد را گذاشتهاند که همه در یک حدی باشند که بتوانند رقابت کنند. اگر ما در حد رقابت جهانی نبودیم، نمیتوانستیم به رکورد ورودی برسیم.
شاید انتظارشان این بوده که رکوردهایتان در حد مدال باشد.
اگر قرار باشد فقط کسانی که میتوانند مدال بگیرند به مسابقات اعزام شوند، در هر مسابقه چهارپنج نفر بیشتر نباید شرکت کنند. مهم رقابت با بزرگان جهان است.
گفته میشود فدراسیون در این مدت هیچ اردویی برای شما 5نفر برگزار نکرده است.
درست است ما هیچ اردویی نداشتیم. از بین ما 5نفر، 4نفر تهرانی بودیم و خیلی راحت میتوانستند برایمان اردو بگذارند. فقط علی امیریان است که اهل سیستان و بلوچستان است.
پس همین کارشان نشان میدهد که نمیخواستند تیم را اعزام کنند.
نمیدانم چه بگویم.
امسال مسابقات قهرمانی آسیا هم برگزار نشد.
بدترین قسمت ماجرا همین است. قرار بود خردادماه مسابقات آسیایی جوانان باشد که آن هم کنسل شد. امسال آخرین سالی بود که میتوانستم در گروه سنی جوانان مسابقه بدهم، با این اتفاقات همه فرصتهایم را از دست دادم. خیلی برایم سخت گذشت. اگر مسابقات آسیایی برگزار میشد، الان اینقدر حرص نمیخوردم.
اگر به مسابقات قهرمانی جهان میرفتید، چه اتفاقی برای شما میافتاد؟
مسابقات سطح خیلی بالایی دارد، شرکت در آن یک امتیاز برای من است و در روزمهام ثبت میشود. هم تجربه خوبی برایم بود و هم اینکه روی کارمان تأثیر میگذاشت. رکوردهای آسیا در مقایسه با رکوردهای جهانی خیلی پایین است. مهم این است که در شرایط مسابقه سطح بالا قرار بگیری و بتوانی سطح خودت را بالاتر ببری.
با این اتفاقات چطور انگیزهتان را حفظ میکنید؟
به سختی. آن روز که گفتند تیم اعزام نمیشود خیلی به هم ریختم. شب خوابم نبرد، تا صبح بیدار بودم. چند روزی هم در شوک بودم. نمیتوانستم به چیزی فکر کنم. انگیزهام را برای تمرین از دست داده بودم. در ایران خودم با خودم رقابت میکنم و دوست داشتم در یک مسابقه با بهتر از خودم باشم. اما این حسهای بد فقط چند روز طول کشید و دوباره کارم را شروع کردم. ولی مدام بهخودم میگفتم فدراسیون که نمیخواست تیم اعزام کند، چرا مسابقه برگزار کرد، چرا ما در گرما و سرما تمرینات سخت انجام دادیم و این همه هزینه کردیم.
بعضی از بچهها هم که وسیله ندارند. مثل ارشیا صادقی که پرش با نیزه کار میکند ولی نیزه ندارد.
بعضی از مادهها به وسیله نیاز دارد و کار پرش با نیزه از همه سختتر است. هر کسی با توجه به قد و وزنش باید نیزه داشته باشد. وزن که بالاتر میرود، نیزه هم عوض میشود. تهیهاش راحت نیست. در مسابقات برونمرزی هم بچهها نمیتوانند با خودشان نیزه ببرند و با نیزه ورزشکاران دیگر مسابقه میدهند که خیلی به وزن و قدشان نمیخورد.
باید خیلی انگیزه داشته باشید که بتوانید در این شرایط کار کنید.
بله ولی با این اتفاقات خیلیها انگیزهشان را از دست میدهند. حیف است، ما خیلی استعداد داریم ولی ما را که میبینند میگویند چرا باید تلاش کنیم به رکورد برسیم؟ این همه استعداد و انگیزه از بین میرود ولی کسی هم پاسخگو نیست.
هزینهها
همه هزینهها با خودمان و خانوادههایمان است. هزینههای کفش، لباس، مکمل، ماساژ و... را فدراسیون نمیدهد. یک آسیب کوچک میبینی باید کلی هزینه درمان و فیزیوتراپی بدهی. مکمل هر روز گرانتر میشود، هم وارد نمیشود و هم با هر باری که دلار گران میشود، قیمت مکمل هم چندبرابر میشود. هزینههااینقدر زیاد است که ذهنم یاری نمیکند بگویم چقدر میشود.