به دور از شعارزدگی ، جنگ را بازگو کنیم
گفتوگو با احمدرضا طاووسی، یکی از فرماندهان جنگ و نویسنده کتاب «روطه؛ جبههای به عرض ۱۰متر»
شهره کیانوشراد- روزنامهنگار
ناگفتههای بسیاری درباره 8سال جنگ تحمیلی وجود دارد و به تعبیر مقام معظم رهبری دفاعمقدس، گنجینه تمامنشدنی است. روایت و ثبت خاطرات و واقعیات دفاعمقدس میتواند پاسخگوی سؤالات احتمالی و ابهاماتی باشد که نسل جوان از روزهای جنگ در ذهن خود دارند. احمدرضا طاووسی، از فرماندهان جنگ و نویسندهای که خاطرات خود از 7سال حضورش در جبههها (از مهرماه 1360تا پایان جنگ) را به رشته تحریر درآورده، معتقد است که در نگارش کتابهایی با موضوع دفاعمقدس، باید به دور از شعارزدگی به بیان واقعیات پرداخت؛ موضوعی که در کتاب «روطه؛ جبههای به عرض ۱۰متر» از نگاه او دورنمانده است. این کتاب ویژگیهای دیگری هم دارد که در گفتوگو با احمدرضا طاووسی به آن پرداختهایم.
یکی از مزایای این کتاب فهرست عناوین با ذکر نامهای رزمندگان است. دلیل پرداختن به این موضوع چه بوده؟
17ساله بودم که مسئولیت فرماندهی دسته عملیاتی به من واگذار شد. فرماندهی گروهان، معاونت گردان، فرماندهی گردان خطشکن و مسئولیت عملیات تیپ در عملیاتهای مختلف را برعهده داشتهام. در طول این سالها با تمام وجود، شاهد از جانگذشتگی و فداکاریهای رزمندگان بودم؛ جوانانی که شجاعانه توانستند جنگ را مدیریت کنند اما در اغلب موارد، کمتر نامی از آنها شنیده شده است. همیشه این دغدغه با من بود که بتوانم در لابهلای خاطراتی که مینویسم، اسامی افراد را ذکر کنم؛ اسامی رزمندگانی که همرزم بودیم و افرادی که به نوعی با آنها در جبهه در ارتباط بودم و در نهایت توانستم نام حدود هزار نفر را در این کتاب ثبت کنم.
ثبت این اسامی چه بازخوردی داشت؟
اسامی در چاپ اول کتاب در پانویس ذکر شده بود اما از چاپ دوم و سوم، فهرستی از اسامی را تهیه کردم که در صفحههای آخر کتاب چاپ شد. درواقع افراد مختلف میتوانستند اسامی را در این فهرست جستوجو و به شماره صفحه کتاب مراجعه کنند. خیلیها با دیدن اسامی خودشان یا همرزمانشان، خاطرات برایشان زنده شد. افراد بسیاری از اینکه نامشان در این کتاب ذکر شده خوشحال بودند و هدف من هم همین بود که نام آنها که اغلب گمنام بودند در جایی ثبت شود.
چه موضوعاتی از 8سال جنگ تحمیلی وجود دارد که به آنها پرداخته نشده است؟
خوشبختانه کتابهای مختلفی در زمینه دفاعمقدس با موضوع خاطره، سیره شهدا و مستندنگاری چاپ شده، اما بهنظرم در برخی از این کتابها واقعیات و سختیهای دوران جنگ کمتر گفته شدهاست. مصادیق سلحشوری، ایثار، جهاد و شهادتطلبی رزمندگان و شهدا در شرایط سخت جنگ اتفاق افتاده است؛ از سال1361به بعد، تمام ابرقدرتها در یک جبهه و در حمایت از عراق کنار هم قرار گرفتند و همین موضوع شرایط سختی را برایمان رقم زد. وقتی ما از پیروزی رزمندگان در عملیاتها صحبت میکنیم، اینطور نبوده که ایران حمله کند و عراقیها هم به راحتی تسلیم شوند. دشمن در بسیاری از عملیاتها ما را در تنگنا قرار میداد و ما نبرد سختی را با آنها داشتیم. در عملیاتهای بعد از فتح خرمشهر، واقعا شرایط سختی حاکم بود. عراقیها خیلی محکم میجنگیدند و به راحتی نمیتوانستیم به فتوحات دست پیدا کنیم و متأسفانه این موضوع را کمتر میتوانیم در کتابهای دفاعمقدسی ببینیم.
تأکید دارید که ایران سخت به فتوحات دست پیدا میکرد؛ این سختی به تجهیزات نظامی که ارتش عراق در اختیار داشته مربوط است؟
دقیقا! حمایت جهانی، عراق را قدرتمند کرده بود. در دوران جنگسرد از سال 1945تا 1990هیچگاه دوابرقدرت برجسته دنیا در کنار هم نبودند، اما برای نخستین و آخرین بار 2کشور شوروی و آمریکا در یک جبهه و برای حمایت از عراق کنار هم ایستادند و با تمام قوا از عراق حمایت کردند. ابتدای جنگ، عراق 15هزار کیلومتر از خاک کشور ما را اشغال کرد. با وجود همه تجهیزاتی که عراق در اختیار داشت، رزمندگان ایران در 4عملیات ثامنالائمه، آزادی بستان، فتحالمبین و بیتالمقدس توانستند 10هزار کیلومتر از خاک کشورمان را آزاد کنند.
این سؤال مطرح میشود که چرا ایران بعد از فتح خرمشهر، جنگ را ادامه داد؟
تا آخرین روزهای جنگ در جبهههای میانی مانند نفتشهر و جبهه سومار 2هزار و 500کیلومتر خاک کشور ما در تصرف عراقیها بود و این هم از موضوعاتی است که کمتر به آن پرداخته شده است. یکی از دلایل ادامه جنگ، همین حضور نیروهای متجاوز در خاک کشور ما تا آخر جنگ بود. در ماههای آخر جنگ که از فروردین سال1367آغاز شد آمریکاییها با هواپیماهای جنگی در خلیجفارس حضور یافته و نیروهایشان را در سکوهای نفتی ما هدف قرار دادند. شرایط سختی پیش آمده بود که به تعبیر حضرت امام(ره) جام زهر قطعنامه را نوشیدند. نکته مهم که باید همواره در تحلیل دفاعمقدس آن را یادآوری کرد این است که وقتی قطعنامه 598شورای امنیت در سال1366صادر شد، عراق همان سال قطعنامه را قابل مذاکره خواند. ما هم پذیرفتیم اما مشروط. جمهوری اسلامی اعلام کرد که اول باید مشخص کنید چهکسی متجاوز و آغازگر جنگ بوده. حتی ما دیدیم که بعد از اینکه ایران و عراق قطعنامه را پذیرفتند، عراق دوباره به خاک کشور ما حمله کرد. به این موضوعات کمتر پرداخته شده و باید بیشتر گفته شود. باید واقعیات جنگ را بدون شعارزدگی و احساسی و البته مستند روایت کرد.
بیان واقعیت تا چه حد برای نسلی که آن دوران را ندیده، اهمیت دارد؟
در نخستین قدم میتوانیم به سؤالات و ابهاماتی که در ذهن نسل امروز و آیندگان است پاسخ دهیم. وقتی ما از قدرت نظامی و حمایت کشورهای دیگر از عراق صحبت کنیم آن وقت اهمیت دفاع برای نسل جوان روشن خواهد شد. ایران درحالیکه تازه انقلاب کرده بود، در شرایطی که کشور بهدلیل ترورهای مختلف منافقان شرایط بحرانی را سپری میکرد، بدون حمایت هیچ کشور دیگری، توانست دشمن را از مرزهایش به عقب براند. تأثیر بیان واقعیات جنگ، باعث خودباوری و اعتماد به نفس جوانان ما میشود. مقاومت ایران در اوج نابرابری و شرایط سخت، مفاهیم ایثار، از خودگذشتگی و شهادت را برای نسل جوان ملموس و باورپذیرتر خواهد کرد. اوج پیروزی ما در آذر 1370و حدود4سال پس از پایان جنگ رقم خورد که سازمان ملل، عراق را متجاوز و آغازگر جنگ معرفی کرد، اما متأسفانه این موضوع هم از ناگفتههای دفاعمقدس است که کمتر یادآوری میشود. از طرفی با پرداختن به سیره رزمندگان و فرماندهانی همچون شهید مصطفی چمران، شهید عباس بابایی، شهید ابراهیم همت و... میتوانیم الگوهایی از صلابت، شجاعت و تدبیر را به نسل جوان معرفی کنیم و بهعنوان پشتوانه و رزق معنوی و فرهنگی برای آنها به یادگار بگذاریم.