• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
دو شنبه 3 مرداد 1401
کد مطلب : 166810
+
-

پاک‎آیین، دیپلمات سابق ایران در گفت‎وگو با همشهری تشریح کرد:

نشانه‌های پایان یکجانبه‌گرایی غرب

گفت‌وگو
نشانه‌های پایان یکجانبه‌گرایی غرب

علیرضا احمدی

خاورمیانه آبستن تحولات بسیاری است و برخی کارشناسان معتقدند برایند ائتلاف‎سازی‎های اخیر در این منطقه، ایجاد تغییرات بنیادین در نظم نوین منطقه‎ای و حتی بین‎المللی و پایان یکجانبه‌گرایی قدرت‎های غربی، به رهبری آمریکاست؛ موضوعی که همگرایی روزافزون روسیه، چین و ایران نمودی از این ادعا به‎حساب می‎آید. محسن پاک‎آیین، دیپلمات سابق ایران معتقد است قدرت‎های غربی که نگران همگرایی بیش‎ از پیش ایران، چین و روسیه هستند، رویکرد مهار کشورهای محور در منطقه اوراسیا را دنبال می‎کنند.گفت‎وگوی همشهری با محسن پاک‎آیین را در ادامه می‎خوانید.



در شرایط کنونی می‌توان ادعا کرد روسیه، چین و ایران درحال برداشتن گام‎های مهمی برای همگرایی در برابر قدرت‎های غربی هستند؟
در این زمینه ابتدا باید به این موضوع اشاره کرد که امروز ناتو به رهبری آمریکا، به‎دنبال این است که کشورهای محور در منطقه اقتصادی اوراسیا را که گفته می‌شود می‎توانند هدایت‎کننده اقتصاد جهان در 25سال آینده باشند، مهار کند. این موضوع بیش‎از همه در نوع مواجهه قدرت‌های غربی با روسیه، چین و ایران که 3قدرت محوری در این منطقه هستند، به چشم می‎خورد و شاهد طرح‎ریزی‌های کلان در این حوزه برای مقابله و مهار این سه‌کشور هستیم. به همین دلیل هم هست که درمقابل چنین رویکردی ازسوی غرب با هدف استمرار یکجانبه‎گرایی در نظام بین‎الملل، شاهد هستیم که روسیه، ایران و چین هم تلاش می‎کنند برای مقابله با این کشورهای غربی به‎سوی همگرایی هرچه بیشتر حرکت کنند.

در شرایط کنونی این رویکرد همگرایانه از سوی ایران، روسیه و چین با هدف مقابله با یکجانبه‌گرایی قدرت‎های غربی در چه قالب‎هایی درحال تحقق است؟
 باید توجه داشته باشیم که در این مسیر ایجاد سازمان‌های منطقه‎ای تأثیرگذار، مانند سازمان شانگهای یا اتحادیه اوراسیا مدنظر روسیه، چین و ایران قرار گرفته ‌و درعین حال، روسیه و چین در اتحادیه‎های فرامنطقه‎ای مانند «بریکس» نیز فعال هستند؛ اتحادیه‎ای که متشکل از قدرت‎های نوظهور اقتصادی جهان است و نقش مؤثری در ترسیم چشم‎انداز آینده اقتصاد دنیا دارد. بر همین اساس جمهوری‎اسلامی نیز تقاضای عضویت در این اتحادیه مهم اقتصادی را مطرح کرده‎ و این درخواست با استقبال و حمایت روسیه و چین نیز مواجه شده‎است. درچنین شرایطی در مقطع فعلی ایران، چین و روسیه در کنار بقیه کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز و جنوب و غرب آسیا به‎دنبال نوعی همگرایی هستند تا بتوانند با توسعه‎طلبی و یکجانبه‎گرایی قدرت‌های غرب مقابله کنند و مانع منفعت‎طلبی روزافزون آنها شوند.

درحال‎حاضر این همگرایی میان ایران، روسیه و چین چه حوزه‌هایی را دربر‌می‎گیرد؟
این همگرایی در شرایط نوینی که به‎وجود آمده، در چند حوزه مطرح است؛ ازجمله در زمینه امنیتی که همکاری‎های روزافزون برای مبارزه با قاچاق مواد‌مخدر، قاچاق انسان و همه تهدیدهای امنیتی را که از سوی غرب می‌تواند این کشورها را تهدید کند، دربر‌می‎گیرد. ازسوی دیگر وجه مهم دیگر این همگرایی، استفاده از فرصت‎ها و ظرفیت‎های اقتصادی و تجاری است که از اهمیت راهبردی برخوردار است.

این همگرایی چه فرصت‎ها و ظرفیت‎هایی به‌ویژه در حوزه اقتصادی به همراه دارد؟
در زمینه همکاری‌های اقتصادی، در چند بخش می‌توان شاهد توسعه روزافزون مناسبات با چین و روسیه، در کنار بقیه کشورهای منطقه بود که در این میان رونق تجارت از محوری‎ترین موضوع‎هاست. باید درنظر داشت که کشورهای روسیه و چین بازار بزرگ و قابل‎توجهی برای کشورمان به‎حساب می‎آیند که به‎دنبال رونق اقتصادی و صدور کالاهای غیرنفتی است. درمقابل آنها نیز می‎توانند نیازهای ما را به‎صورت واردات به ایران، تأمین کنند. موضوع مهم دیگر، ماهیت بسیار خاص ژئوپلیتیک ایران است که قابلیت‎های ویژه‎ای را برای ما در حوزه حمل‎و‎نقل و ترانزیت به‎وجود آورده‎است؛ چین و روسیه و همچنین کشورهای آسیای‎مرکزی و قفقاز و تعدادی از کشورهای محصور در خشکی در همسایگی ما، می‎توانند از چنین ظرفیت مهمی استفاده کنند. آنها می‌توانند با بهره‎گیری از خطوط ریلی، جاده‎ای و دریایی وارد ایران شوند و خود را به آب‎های گرم خلیج‎فارس و دریای عمان برسانند. اکنون این اتفاق درحال رخ‌دادن است و برخی کشورها از ظرفیت‌های ایران در این بخش استفاده می‌کنند. در این میان چینی‎ها نیز در راستای طرح و ابتکاری که در سال‌های اخیر درحال پیشبرد آن هستند، به نام «یک کمربند - یک جاده» یا «جاده ابریشم جدید»، محور اصلی را برای همکاری با ایران، بحث حمل‎و‎نقل و ترانزیت قرار داده‎اند. آنها معتقدند ایران حلقه اتصال آسیا، اروپا و آفریقا به‎حساب می‎آید. درچنین شرایطی، در قالب نشست‎هایی مانند آنچه در روزهای اخیر در تهران شاهد آن بودیم، می‌توان زمینه مناسب برای بهره‎مندی از فرصت‎های موجود را افزایش داد. این اجلاس سه‎جانبه که با حضور روسای‎جمهور روسیه و ترکیه در تهران همراه بود، فرصت بسیار خوبی برای توسعه همکاری‎های اقتصادی در سطح منطقه به‎حساب می‎آید و در عین‎حال می‌تواند امنیت‎زا باشد، چراکه امروزه اقتصاد ارتباط نزدیکی با امنیت‎سازی دارد. اگر در منطقه‎ای امنیت از بین برود، سرمایه جذب نخواهد شد و این موضوع می‌تواند زمینه‎ساز بروز مشکلات فراوانی شود.

چه چالش‎هایی، فرصت‎های موجود در این همگرایی را تهدید می‌کند؟
به‎نظر من در شرایط کنونی، مهم‌ترین تهدید گسترش تروریسم در منطقه است؛ تهدیدی که ازسوی آمریکایی‎ها وارد شده‎است و ازسوی برخی کشورهای منطقه نیز حمایت می‌شود. هدف اصلی آن هم بی‎ثبات‎سازی کشورهای باثبات این منطقه است. با وجود این اما جمهوری‎اسلامی موفق شد با ابتکارات سردار سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی و همچنین جانفشانی رزمندگان اسلام و مدافعان حرم، تروریسم تکفیری را که توسط آمریکا در عراق و سوریه ایجاد شده بود و ازسوی چند کشور منطقه هم حمایت می‎شد، از بین ببرد. امروز این تروریسم در افغانستان و درمناطق شمالی این کشور، به‎عنوان «داعش»، خیمه زده‎است و تهدیدی جدی برای صلح و ثبات در منطقه به‎شمار می‌رود. در این بین بی‎ثباتی در افغانستان و نبود یک دولت فراگیر نیز مزید بر علت شده تا فضای بهتری برای گسترش تروریسم فراهم شود. بنابراین شرایط ایجاب می‌کند که چین، ایران و روسیه برای مقابله با گسترش تروریسم در منطقه با یک سازوکار دسته‎جمعی فعالیت و بقیه کشورهای منطقه را برای مبارزه با این پدیده شوم بسیج کنند. در این میان با توجه به اینکه هم روسیه در مناطق مسلمان‎نشین خود و هم چین در منطقه «سین‎کیانگ»، که آنجا هم مسلمان‎نشین است، با مشکل جدی تروریسم‎تکفیری و نفوذ تفکرات وهابی مواجهند و بقیه کشورهای منطقه هم به‌نحوی با این چالش دست به گریبان هستند، می‌توانند با ایجاد سازوکارهای منطقه‎ای، رویکرد مبارزه با تروریسم را با جدیت بیشتری، تا از بین رفتن آن، پیگیری کنند. از آسیب‎های دیگری که به‎لحاظ امنیتی در منطقه وجود دارد، می‌توان به قاچاق موادمخدر نیز اشاره کرد که آن‎هم به نوعی زاییده اقدام‎های تخریبی آمریکا و عواملی است که 20سال در افغانستان حاکمیت داشتند و سبب شدند تولید مواد‌مخدر در این کشور افزایش یابد.

سفر منطقه‎ای بایدن چه تأثیری بر تحولات منطقه‎ای در خاورمیانه داشته است؟
واقعیت این است که سفر منطقه‎ای جو بایدن دستاوردی نداشت. او در موقعیت ضعیفی به سرزمین‌های اشغالی و عربستان‎سعودی رفت. سفر منطقه‎ای بایدن در زمانی اتفاق افتاد که او مدت‎ها ادعا می‌کرد با آنها ارتباط نزدیکی برقرار نخواهد کرد، به‎خصوص با سعودی‎ها که مباحث حقوق‎بشری، ازجمله قتل جمال خاشقچی، روزنامه‎نگار منتقد سعودی، اصلی‎ترین دلیل چنین رویکردی عنوان می‎شد، اما به‎دلیل برخی نیازمندی‎ها و همچنین جنگ اوکراین مجبور شد به سرزمین‌های اشغالی و همچنین عربستان‎سعودی سفر کند. این در شرایطی است که بنا به اذعان خود آمریکایی‎ها، بایدن از این حضور منطقه‎ای، چه در تل‎آویو و چه در ریاض، دستاوردی نداشته است. به‎نظر می‎رسد امروز عربستان‎سعودی ترجیح می‎دهد با روسیه و کشورهای اوراسیایی کار کند. رژیم صهیونیستی هم که درحال‎حاضر دارای یک نخست‎وزیر موقت است، امیدی به آینده حمایت‎های دولت بایدن ندارد. برهمین اساس سفر منطقه‎ای رئیس‎جمهور آمریکا در موقعیت ضعف انجام شد و اصلا با نشست سه‎جانبه روسیه، ایران و ترکیه در تهران قابل مقایسه نیست. درچنین شرایطی ایران و روسیه به همکاری‎های راهبردی خود ادامه می‎دهند و هر دو می‌کوشند ترکیه را به همکاری‎های منطقه‎ای بازگردانند تا این کشور برای استقرار امنیت و توسعه مناسبات اقتصادی همراه دیگر کشورها باشد و امید می‌رود این تلاش‌ها به نتیجه برسد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید