با آنکه کاوسی چهره محبوبی بین نسلهای بعدی روشنفکران (بهخصوص آرمانخواهان چپگرای دهه50) نبود (این را بهراحتی از نگاه هفتهنامه فردوسی به او میتوان دریافت)، اما بین نگاه صفر و صدی او به سینمای فارسی که به کل از واقعیتهای اقتصادی، صنعتی و فرهنگی ایران دهههای 30 و 40 منتزع بود و فانتزیهای آرمانگرایانه این روشنفکران، قرابتی میتوان یافت. این قرابت آنقدر بود که این روشنفکران را به پی گرفتن رویکرد کاوسی در قبال سینمای فارسی وادارد و کارنامه کاوسی را به یکی از مصادیق «کیناندیشی» در تاریخ فرهنگی ایران معاصر بدل سازد (عبارتی که داریوش آشوری آن را برای توضیح جهانبینی و عملکرد گروهی از روشنفکران ایرانی، به کار میگیرد). به دنبال تحولات سیاسی سالیان بعد، ترکیب «سینمای فاسد و بیهویت گذشته» چندسالی برای اشاره به سینمای فارسی به کار گرفته شد که بخش «بیهویت»اش ادامه همان تعریف کاوسی از فیلمفارسی (به عنوان پدیدهای که نه فیلم است و نه فارسی) بود و بخش دیگر از نگاه ایدئولوژیزده روز میآمد.
نگاه صفر و صدی
در همینه زمینه :