شناخت نخستین گام همراهی
ایمان جلیلی، کارشناس ارشد بازاریابی و برندینگ
در بدنه نهادهای دولتی، سازمانهای بزرگ و بوروکراتیکی که تا امروز با مدلهای سنتی کار میکردند، و سلسله مراتب در آن بهصورت اداری پیش میرود، درک درستی از اینکه استارتآپ چیست، چطور کار میکند و چه کمکی به بدنه سازمانها خواهد کرد، وجود ندارد. خیلی از مدیران ارشد دولتی گمان میکنند استارتآپ رویدادی یک روزه است که در آن بینهایت راهحل خلاقانه برای مشکلات عدیده سازمانهای دولتی ارائه میشود. بنابراین گمانشان این است که استارتآپها تمایل دارند با سازمانهای دولتی کار کنند و با هزینه اندک یا جایزه حاضرند راهحل مشکلات سازمان را به آنها ارائه و سازمان را از معضلات پیش و پس رها کنند.
بنابراین نخستین گام برای اینکه نهادهای دولتی از استارتآپها برای حل مشکلاتشان استفاده کنند، این است که به آنها بشناسانیم که استارتآپ چیست و سازوکارش چطور است و چطور جذب سرمایه میکند. بعد توقع داشته باشیم این در دل سیستم جاری و حاکم شود. اما گام دوم مدل کارکردن با استارتآپ است. متأسفانه چون در جایگاههای دولتی با تغییر دولت و یک مدیر ارشد، کل سازمان یا رویکرد آن تغییر میکند، مدیران ارشد احساس ثبات نمیکنند. درحالیکه بازی استارتآپها، بازی بلندمدت با احتمال شکست بسیار بالاست. در دنیا 90درصد استارتآپها شکست میخورند و فقط 10درصدشان موفق هستند. این یعنی باید در تعامل و سرمایهگذاری روی استارتآپها ریسکپذیری وجود داشته باشد که متأسفانه در کشور ما چنین امکانی وجود ندارد. دلیل آن، این است که مدیران ارشد ما بهخصوص در بدنه دولت، احساس امنیت از جایگاه وجود ندارد و اولویتها مدام تغییر میکند. بنابراین تعامل با استارتآپها به یک نمایش تبدیل میشود که رویدادهای مختلف برگزار میشود و مقامات دولتی در آن حضور پیدا کرده و ادعای حمایت از استارتآپها میکنند، اما در عمل چیزی ساخته نمیشود. به این خاطر که نگاه بلندمدت در اینباره وجود ندارد. حرکتی که قرار است با آمارسازی و گزارش به نهادهای بالادستی که مثلا تعاملهایی با استارتآپها وجود دارد. با نگاه دقیقتر متوجه خواهیم شد که در 8سال گذشته چقدر از نهادهای دولتی به سمت سرمایهگذاری روی استارتآپها تمایل نشان دادهاند و بعد از 6ماه تا یک سال این تشکیلات را جمع کردهاند، بهخاطر اینکه استارتآپ شکست خورده، مدیر تغییر کرده یا تصور اشتباهی از این جنس کسبوکارها وجود داشته است.
بخش مهم دیگر، قوانین دست و پاگیر است. ما نیازمند یک رویکرد جامع و واحد هستیم. اگر قرار است بدنه دولت، سازمانهای دولتی یا هر نهاد بزرگ بوروکراتیک دیگری که به روش سنتی اداره میشود برای حل مشکلاتش به سراغ استارتآپها بیاید، نخستین کاری که باید اتفاق بیفتد تسهیلگری در قوانین است. یک تیم کوچک وخلاق حاضر نیست که وارد پروسه پیچیده دولتی یا سازمانی بزرگ شود. تیمهای استارتآپ با ویژگی سریع و کوچک کار کردن، خود را درگیر روند پیچیده اداری نمیکنند. بهعبارتی چند نفر بر پایه یک راهحل خلاقانه شروع بهکار کردن و درآمدزایی میکنند. این تیم احتمالا جوان و فراری از مدلهای کسبوکارهای سنتی که اهل کارمندی هم نیست، حوصله و مواجهه با قوانین پیچیده را هم ندارد. اگر ما در دولت متوجه این موضوع نباشیم و قوانین را برای این جوانها تسهیل و کمک نکنیم که با سرعت بیشتر این افراد بتوانند با سازمانهای ما گره بخورند، آنها راهحلهای دیگری پیدا خواهند کرد. مثل همه اتفاقهایی که درباره کسبوکارهای استارتآپی دیگر رخ داد. در ابتدا مقاومتها و پیچیدگیهایی وجود داشت و دولت میخواست این استارتآپها برای اخذ مجوز اقدام کنند، بعد که چنین اقدامی صورت میگرفت، این افراد گرفتار یکسری بوروکراسیهای بسیار پیچیده و سخت میشدند که عملا گرفتن مجوز را برایشان غیرممکن میکرد. بهدلیل اینکه مدل کسبوکار این افراد از آنچه نهاد قانونگذار و حکومت به آن عادت داشت متفاوت بود، و سرعتی در تغییر قوانین هم وجود نداشت. همین دلیلی میشد که استارتآپها کار خود را با مدلهای دیگری پیگیری میکردند. اما بعد از آنکه در واقع کسبوکار میگرفت و معروف و بزرگ میشد، آن زمان بود که تازه دولت به این فکر میکرد که قانونی تصویب کند که تعاملی بین آنها شکل گرفته و بتوانند بهصورت قانونی کارشان را انجام دهند.
این را هم درنظر بگیریم که هماکنون، در خیلی از کشورهای خارجی که مقاصد محبوبی برای ایرانیها بهحساب میآیند، سرمایهگذارهای زیادی هستند که حاضرند روی استارتآپها سرمایهگذاری کنند. شاید به نسبت 10سال پیش اوضاع تغییر کرده است. اگر این قوانین دست و پاگیر و پیچیدگیهای تعاملی برای استارتآپها وجود داشته باشد، خیلیها ترجیح میدهند که با سرمایهگذارهای خارجی کار و درآمد ارزی کسب و به خارج از ایران مهاجرت کنند. بنابراین شاید الان وقت آن است که انعطاف بیشتری به خرج دهیم و به استارتآپها کمک کنیم که پا بگیرند تا در دل سیستم کار کنند. پس از آن میتوانیم نتیجه واقعی را نمایش بدهیم، نه عدد و آماری که برای سرمایهگذاری روی استارتآپها دوست داریم داشتهباشیم.