خیریههای بینالمللی؛ بسترساز استعمار نوین
اغلب خیریههای بینالمللی با شعار حقوق بشر و کمک به محرومان تلاش دارند که در کشورهای درحال توسعه نفوذ کنند
صفیه رضایی، روزنامهنگار
با وجود آنکه بیشتر خیریههای بینالمللی و نهادهای کمکرسان جهانی با هدف کمک به انسانهای نیازمند و بهبود شرایط رفاهی آنها بهویژه در هنگام جنگ و فشار اقتصادی، تشکیل میشوند و به فعالیت میپردازند اما این امکان وجود دارد که روزنههای نفوذ سیاست ابرقدرتها در این خیریهها دیده شود یا افرادی در قالب جاسوس، تحت لوای دولتهای ابرقدرت در قالب این خیریهها در کشورهای دیگر فعالیت کنند. فرانسیس فوکویاما، تحلیلگر آمریکایی در کتاب «نظم و زوال سیاسی» تأکید کرده که روش امروزی ابرقدرتهای استعمارگر، همچون گذشته تصرف و لشکرکشی و بهرهکشی از انسانهای مناطق توسعهنیافته نیست؛ بلکه بر مبنای ایده توسعه جماعتمحور است؛ به این معنی که در آن مناطق، نهادسازی غیردولتی انجام میشود یا از مردم آن مناطق غیرمستقیم استفاده میشود؛ یکی از ابزارهای ایده توسعه جماعتمحور، رشد خیریههای بینالمللی است. زمانی این مسئله به وضوح دیده میشود که بیشتر این خیریههای بینالمللی با شعار حقوق بشر و کمک به محرومان تلاش دارند که در کشورهای در حال توسعه و عقبمانده یا جنگزده نفوذ کنند و بهنوعی به ابزار استعمار و سلطهگری نوین تبدیل شوند.
همه خیریهها بد نیستند
توجه به امور اجتماعی، کمک به توانمندسازی انسانها و مدیریت بحران همواره از اصول خیریههای بینالمللی بوده است؛ بهعبارتی آموزههای دین مسیحیت در ترویج انساندوستی در این خیریهها مؤثر بوده است. عبدالمجید شیخی، تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاه در این زمینه به همشهری میگوید: «در بین مسیحیان نیز افراد متدین بسیار هستند. در واقع آموزههای مسیحیت بستری برای ایجاد صندوقهای وقف یا مؤسسات خیریهای است که با هدف کمک به انسانها تشکیل میشوند.» اما آنچه در این میان مهم بهنظر میرسد، رشد بیاندازه خیریهها و سازمانهای مردمنهاد بینالمللی طی چندین سال اخیر است. گستره این سازمانها نیز به تناسب تغییر پارادایمهای سلطهگری در ادبیات
بین المللی بیشتر نیز خواهند شد. بخش سرمایهدار در جامعه غربی با فشار بر نهادهای سیاسی زمینه ایجاد این نوع خیریهها و افزایش بودجه آنها را خواستار است. بهعنوان نمونه در چند ماه گذشته، خیریههای آمریکایی خواستار افزایش بودجه خود شده بودند. استدلال آنها این بوده که رشد نابرابر، تغییر اوضاع، عقبنشینی در حاکمیت دمکراتیک و درگیریهای فزاینده، تهدیدهای مهمی برای دهههای پیشرفت در اهداف کلیدی توسعه جهانی همسو با منافع آمریکاست. نکته قابل توجه اینکه، نفوذ در کشورهای عقبمانده یا جنگزده در پوشش کمکرسانی و رفع محرومیت، زمینه نوعی استعمار نوین را رقم زده است. نگاه کلانمحور و جهانی این سازمانها، مرزها را نمیشناسند و با شعار حقوق بشر و تنها در جهت مطامع ابرقدرتها انجام میشوند. از اینرو قائل به همفکری با نظامهای سیاسی کشورهای مختلف نیستند و هر جا لازم بدانند، وارد میشوند. به این دلیل دامنه عضوگیری در این سازمانها بالاست. شیخی معتقد است که «در قالب مؤسسات خیریه این امکان وجود دارد که افراد یا شبکههایی در جهت نفوذ با اغراض و مطامع سیاسی دولتها یا قدرتمندان وارد کشورهای عقبمانده یا نیازمند شوند. در گذشته نیز این رویه اثبات شده است. به این صورت که تبلیغ مسیحیت توسط همین نوع افراد صورت میگرفته است یا در مواقع جنگ، این مؤسسات یا افراد متبوع آنها به نوعی ستون پنجم محسوب میشدند.»
سرمایهگذاری اجتماعی
بیشتر سازمانهای خیریه در کشورهای در حال توسعهای همچون عراق، افغانستان نفوذ دارند و در کنار امور توانمندسازی و رفع محرومیت، ممکن است سعی در نفوذ غیرمستقیم و استعماری داشته باشند. نفوذی که در قالب رویکردهای ترویج مسیحیت و بهجا گذاشتن چهره مطلوبی از کشورهای ابرقدرت و تلاش در جهت گسترش قلمرو است. این خیریههای بینالمللی در تلاش برای احقاق پروژههای سرمایهگذاری اجتماعی و مدنی هستند که همپای دولت متبوع خود، جوامع در حال توسعه را براساس عادت تاریخی بهنوعی به استثمار بکشانند. به باور دیگر، منافع کشورهای سرمایهدار هدف اصلی است و این امیدواری برای آنها هست که تمدن و فرهنگ خود را بیشتر ترویج کنند. بهعنوان مثال، برخی خیریهها در کشورهای عقبمانده، به آسیبدیدگان پول نقد یا کوپن میدهند؛ در مقابل برای آنها نمایشگاه مواد غذایی احداث کرده و محصولات کشور متبوع ابرقدرت را در آنجا قرار میدهند تا آسیبدیدگان همان محصولات را خریداری کنند. شیوه کارکرد این خیریههامردم کشورهای بحرانزده را وامدار خود میکند. در واقع رشد خیریههای بینالمللی شیوهای شکیل از استعمار است که در نقاب حقوق بشر و با شعار کمک به آسیبدیدگان جهانی همراه است. شیخی معتقد است که «سامانههای امنیتی کشورها باید مراقب باشند که خیریهها یا مؤسسات حقوق بشری یا انساندوستانهای که در آن کشورها وارد میشوند چه سمت و سویی دارند. هرچند نمیتوان گفت که تمامی مؤسسات خیریه یا نهادهای انساندوستانه جهانی چنین رویهای در پیش میگیرند اما هرگونه نفود افکار استعماری نوین از جانب کشورهای ابرقدرت متبوع آنها امری بعید بهحساب نمیآید.»