• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
شنبه 25 تیر 1401
کد مطلب : 166071
+
-

خفاش‌ها و آدم‌ها

یاد
خفاش‌ها و آدم‌ها

فاطمه عباسی - روزنامه‌نگار

اگر 2سال‌ونیم پیش پای یک خفاش پیر آویزان به جهان‌مان باز نشده بود و  آن را تغییر نمی‌داد، حالا داشتیم زندگی‌مان را می‌کردیم، بدون ماسک، بدون ژل ضد‌عفونی‌کننده و بدون ترس. ترس از دادن سلامتی‌ و مرگ عزیزانمان. اما حالا که خفاش‌ها این سکانس آخرالزمانی را برای‌مان ترتیب داده‌اند، مجبوریم خودمان را با سویه‌های جدید ویروس به‌روز کنیم و به علم پزشکی و آدم‌هایی که دارند براساس همین علم، برای برگشتن به یک زیست درخور و دلخواه تلاش می‌کنند، اعتماد کنیم.
  
در خبرها، رنگ قرمز کرونایی بعد از چند ماه فراغت نسبی دوباره به نقشه ایران بازگشته و زیرسویه‌های اومیکرون در حال جولان دادن هستند. آدم‌ها حالا به چند دسته تقسیم شده‌اند، یک عده آنهایی که از همان اول خودشان را سپرده‌اند به‌دست کادر درمان و در زمان‌های اعلام شده رفته‌اند واکسن کرونایشان را زده‌اند و گوش سپرده‌اند ببینند دوز بعدی را کی باید بروند بزنند. یک عده هم که پزشک درونشان را زده‌اند به برق و با استناد به معلوم نیست کدام علم بشری، واکسن را به جای ویروس، دشمن سلامتی‌شان انگاشته‌اند. دسته سوم هم حالا دارند خودشان را نشان می‌دهند. حالا که همه بسیج شده‌اند برای واکسیناسیون دوز چهارم. آدم‌هایی که معلوم نیست کی به این شهود رسیده‌اند و از کجا بهشان الهام شده که «دیگر بس است!» و همان دو سه دوز واکسنی که زده‌اند کافی بوده و بیش از این دیگر نیازی به درمان ندارند.
  
ما همیشه دردهای جداگانه‌ای داشته‌ایم، دنیاهای متفاوتی، اما یکباره یک جغرافیایی شدیم که تمام ساکنانش یک غم دارند. حالا همه‌‌چیز یکی است. همه‌مان درد مشترکی داریم که باید با هم درمانش کنیم. باید برای نجات خودمان هم که شده، این لجبازی از سر نادانی را کنار بگذاریم و درمان را بپذیریم. فردای رخت بربستن این ویروس از کشورمان و بازگشت شکوهمندش به تن خفاش‌ها، کمی که جشن گرفتیم و شادی کردیم، شاید نشستیم و درباره زندگی و دردهای جداگانه‌مان هم فکر کردیم. حالا اما وقت آن است که به یک فهم مشترک برسیم و کمی به انسان‌هایی که از ما به علم پزشکی آگاه‌ترند و سال‌ها درسش را خوانده‌اند، اعتماد کنیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید