• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
پنج شنبه 23 تیر 1401
کد مطلب : 165971
+
-

تقویم/ زادروز/توت فرنگی سوئدی

تقویم/ زادروز/توت فرنگی سوئدی

بدون شک وقتی می‌خواهیم از سینمای مدرن اروپا و البته سینمای روشنفکرانه و در عین حال سینمای دینی حرف بزنیم نام «ارنست اینگمار برگمان» می‌درخشد. کارگردان مشهور سوئدی که آکادمی اسکار و گلدن گلوب به‌ترتیب ۳ و ۷ بار جایزه «بهترین فیلم خارجی زبان» را به آثارش اختصاص دادند تا یکی از مهم‌ترین رکوردهای جایزه سینمایی به نام برگمان ثبت شود. او ۴۵ فیلم ساخته که به اعتقاد بسیاری از منتقدان و البته نظرسنجی‌های صورت گرفته حداقل ۱۵فیلم او به مثابه شاهکارهای تاریخ سینما شناخته می‌شوند. نخستین تجربه فیلمسازی برگمان فیلم «بحران» درسال ۱۹۴۶ براساس یک نمایشنامه رادیویی بود. «مهر هفتم»، «توت فرنگی‌های وحشی»، «همچون در یک آینه» و «پرسونا» جزو شاهکارهای خلق شده توسط برگمان هستند. برگمان با مادرش رابطه خوب و نزدیکی داشت و شاید همین، دلیلی بر ساخت بسیاری از فیلم‌های او با محوریت زنانه باشد. در کتاب «فانوس خیال» برگمان به رابطه عمیق با مادرش به زیبایی اشاره می‌کند: «چند سال پیش، فیلم کوچکی از چهره مادر ساختم. آن هم با دوربین 8میلی‌متری و یک لنز مخصوص. از آنجا که وقتی پدر مرد، همه آلبوم‌های عکس خانوادگی را دزدیده بودم، به ماده خام قابل توجهی دسترسی داشتم. به این ترتیب فیلم درباره چهره مادر- چهره کاترین- بود؛ از نخستین عکس وقتی که 3سال داشت تا آخرینش؛ یک عکس گذرنامه که چند ماه پیش از آخرین حمله قلبی‌اش گرفته شده بود. روزها پشت سر هم صدها عکس را بررسی کردم، در یکی از عکس‌ها، مادرم دختری است؛ مشتاق و اسرارآمیز و استوار در بلوز سفید. عکس بعدی تأثیرگذار است؛ مادر در یک صندلی دسته‌دار بلند است و سگ بزرگی در مقابل او نشسته است. او با گشاده‌رویی می‌خندد (یکی از معدود عکس‌هایی که مادر در آن دارد می‌خندد). او سبکبار است. مادر مرا دوست داشت؛ فیلم هایم را و سکوتم را. مادر به کتاب و تئاتر و سفر و فیلم و مردم عشق می‌ورزید. مادر 2حمله قلبی داشت. طوری به‌نظر می‌رسید که گویی باد سردی در سراسر صورتش وزیده باشد. چشم هایش محو شده‌اند. او که همیشه می‌خواند حالا دیگر نمی‌خواند. مادر تو باید به عکس‌ها لبخند بزنی، به نگاتیوهای 8میلی‌متری این آخرین فیلم من. فرزند او هستم- اینگمار برگمان- فیلمسازم و همه جاودانگی را تقدیم به او می‌کنم، به مادرم که بیشتر از من خواند، بیشتر از من دید و بیشتر از من مرد.»

این خبر را به اشتراک بگذارید