• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
چهار شنبه 15 تیر 1401
کد مطلب : 165440
+
-

کلاس تابستانی؛ برده‌داری نوین والدین و مدرسه

دغدغه
کلاس تابستانی؛ برده‌داری نوین والدین و مدرسه

ونوس بهنود

حتی اگر یونسکو یکی از ارکان سواد را توانایی فرد برای برقراری ارتباط سالم با دیگران و حل خلاقانه مشکلات بداند، گوش والدین ایرانی بدهکار نیست. آنها نظم خودساخته‌شان را بهترین شیوه تربیت فرزندان می‌دانند.
تابستان امسال بازهم با وجود گرانی کلاس‌ها تب و تاب نام‌نویسی برقرار است. در گذشته بازی و یا تجربه کوتاه‌مدت در آموزش یک شغل یا حرفه خاص تمام تابستان دانش‌آموزان را تشکیل می‌داد. فرصت کودکی‌کردن در خانه بازی و گل‌کوچیک تجربه می‌شد. دانش‌آموزان در فراغت درس‌ها، تا می‌توانستند تجربه‌های مهارتی خود را تقویت می‌کردند. چنین شیوه‌ای امروز نه‌تنها به واسطه چشم و هم‌چشمی و پزهای کذایی والدین به یکدیگر بلکه به بهانه رسیدگی هر چه بیشتر به فرزندان در هم شکسته است. والدین می‌گویند آن زمانی که ما را در کوچه رها می‌کردند سپری شده و فرزند ما باید همه‌‌چیزدان شود. اما شناورشدن در سطح معلومات موجب شده تا بهره‌ای عمیق از هیچ جلوه‌ای از حوزه‌های علم و دانش نبرند. صرف نواختن چند نت ساده موسیقی، پرسیدن حال و احوال به زبان انگلیسی و افزایش چند درصدی سرعت وصحت تست‌زنی شیمی و فیزیک تمام ماحصل کلاس‌های تقویتی و تابستانی است که جز اضطراب و خستگی مفرط برای دانش‌آموزان چیزی در پی ندارد.
دانش‌آموزان خسته از آموزش‌های مدرسه در فرصت تابستان هم باید دوباره به درس و مشق برگردند تا رتبه قبولی در کنکور پزشکی را کسب کنند. نوازنده ویولن -که از قضا ‌ساز محبوبشان نیست اما لاکچری محسوب می‌شود- بشوند و بتوانند مدرک زبان انگلیسی را قبل از اتمام مدرسه کسب کنند. چنین فضایی موجب شده تا دانش‌آموز به این باور برسد که هیچ‌گاه کوشش وی کافی نیست و هرگز نمی‌تواند والدین خود را راضی کند. همواره در خستگی روحی و فکری زیر بار اطلاعات و معلوماتی که روی فکر و روحش آوار شده باقی مانده و تنفس را مجاز نمی‌بیند.
دستاورد چنین تنش‌هایی اغلب ناامیدی مفرط است. برخی دانش‌آموزان زیر بار تمناهای والدین برای دانشمند‌شدن می‌شکنند. به ترک دنیا و همه‌‌چیز می‌اندیشند و گاهی به سمت مسکن‌های موقت ازجمله برون‌ریزی عاطفی می‌روند.
از درس و یادگیری زده می‌شوند و تصور می‌کنند برده‌وار از کلاسی به کلاس دیگر کشانده می‌شوند. این داستان روی دیگری نیز دارد. کمک مدرسه و معلم به این ماجرا دست دانش‌آموز را از هر پناهی کوتاه می‌کند. برخی معلمان می گویند که مابقی درس را در کلاس‌های تقویتی ارائه خواهند کرد و به بهانه آموزاندن فوت کوزه‌گری دانش‌آموز را بعد از مدرسه و در تابستان دوباره گرفتار درس و مشق می‌کند. نه تنها بعضی از مدارس براساس برنامه خودخواسته‌شان دانش‌آموزان را میخکوب نیمکت‌های درآمدزایی می‌کنند بلکه کلاس‌های آموزشی دیگر نیز با تبلیغ از محل خود دانش‌آموزان، به‌دنبال درآمدزایی هستند. نشاندن کودکان در مقابل دوربین و تکرار نت‌ها و مکالمات زبان انگلیسی و به تازگی فرانسه و آلمانی موجب شده تا دانش‌آموزان بدون خلاقیت و تشویق برای تدبیر و انتخاب مسیر صحیح در زندگی تابع دستورات بزرگترها شوند. والدین می‌گویند هر کار بتوانیم می‌کنیم ولی بچه‌ها باز هم راضی نیستند. از لباس و خورد و خوراک گرفته تا کلاس تقویتی. خودمان در این سن و سال یک‌دهم اینها را نداشتیم و باز هم راضی نمی‌شوند. اما واقعیت این است که تمامی این امکانات نمی‌تواند جای خالی نیاز یک انسان در حال رشد را برای تجربه انتخاب، حمایت، مشارکت، خلاقیت و یادگیری برای لذت بگیرد.
این قالب می‌تواند از سوی مدارس در هم شکسته شود. تشویق والدین به حمایت فکری و معنوی دانش‌آموزان، تربیت دانش‌آموز به‌عنوان انسانی مسئول و متعهد و خودساخته و تلاش برای تربیت هوش ارتباطی، هوش معنوی و هوش اخلاقی و هوش هستی‌گرا می‌تواند از ورطه‌ای به نام بی‌سوادی حین سواد‌آموزی ممانعت کند. در واقع چنین نیازی در بخش پرورشی آموزش و پرورش دیده شده است، اما مدارس به حدی سهل‌انگار بوده‌اند که امروز ضدفرهنگ‌ها جای فرهنگ صحیح در تربیت دانش‌آموزان را گرفته است.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید