فوتبال ایران/پیراهن فروشها
مرور چند جدایی بحثبرانگیز، به بهانه کوچ ناگهانی محمد دانشگر از استقلال به سپاهان
بهروز رسایلی
بدیهی است که در فوتبال حرفهای بازیکن و مربی حق دارند دنبال پول بیشتر باشند و نمیتوان از آنها ایراد گرفت اما گاهی از سوی کسانی شاهد ترک تیم هستیم که کلی ادعای تعصب و وفاداری دارند یا در مدل جداییشان، کمتر رنگ و بوی صداقت و روراستی دیده میشود. این مطلب به مرور چند جدایی پرسروصدا از این دست که طی سالهای اخیر اتفاق افتاده میپردازد.
محمد دانشگر
این داستان اصلا بهخاطر نوع جدایی او از استقلال دوباره داغ شد. محمد دانشگر یکی از بازیکنانی بود که در این سالها خیلی نسبت به پیراهن استقلال ابراز تعصب و وفاداری میکرد. بعد از آن ماجرای دردناک آزردن کودک سبزواری و خلق جمله «من تیمم را نمیفروشم»، دانشگر تنها بازیکنی بود که تا سبزوار رفت و با آن پسربچه ملاقات کرد. در نتیجه اینکه او بهطور ناگهانی به سمت سپاهان پیچید و یک قرارداد 3ساله با باشگاه اصفهانی بست، بسیار بحثبرانگیز شد. بعد از آن اتفاق انتقادات زیادی از دانشگر شد و حتی مهدی مهدیپور هم هنگام تمدید قرارداد به او طعنه زد؛ هرچند بعدا حرفش را پس گرفت.
روزبه چشمی
داستان او واقعا شگفتانگیز بود. چشمی که از قضا یکی دیگر از بازیکنان استقلال با ژست تعصب به شمار میآید، اوایل پاییز 2سال قبل به امصلال قطر پیوست. او با استقلال در لیگ قهرمانان آسیا حاضر شد و البته در بازی با پاختاکور هم با اشتباه بزرگش پایهگذار یکی از گلهای تیم حریف و حذف آبیپوشان شد. چشمی بلافاصله بعد از این تورنمنت به عضویت امصلال درآمد، آن هم درحالیکه پیش از اعزام تیم به لیگ قهرمانان آسیا قراردادش را تمدید کرده بود. بهنظر میرسد تمدید مشقی و بیاعتبار قرارداد در استقلال یک سنت دیرپاست که از دوران مدیران قبلی به ارث رسیده و امسال هم شامل زوج فرهاد مجیدی و مصطفی آجورلو شد!
امید ابراهیمی
داستان جدایی او هم بسیار جنجالی شد. تیم ملی از جامجهانی برگشته بود و همه انتظار داشتند ابراهیمی قراردادش را تمدید کند. وینفرد شفر به او لقب «فرمانده» داده بود و نبض میانه میدان استقلال در آستین این بازیکن میتپید. با این حال ابراهیمی برخلاف میل هواداران جدا شد و رفت. او در حالی با قرارداد 2ساله به الاهلی قطر پیوست که گفته میشد رقم این قرارداد یک میلیون و 200هزار دلار بوده و تفاوت فاحشی با دریافتی امید از استقلال داشته است. مسئولان باشگاه هم ادعا میکردند ابراهیمی تلفن همراهش را به روی آنها بسته است. بعضی حتی میگفتند این بازیکن قبل از جامجهانی قراردادش با الاهلی را بسته بود. در نهایت امید در میان تجمع هواداران خشمگین استقلال که شعار «بری دیگه برنگردی» سر میدادند رفت و همچنان از آسایش و رفاه فوتبال قطر نهایت لذت را میبرد!
شجاع خلیلزاده
مدرنترین نمونه از این دست در پرسپولیس، شجاع خلیلزاده است؛ بازیکنی که بهشدت ادای تعصب به پرسپولیس را در میآورد و حتی حاضر بود قراردادش را بهمدت 6فصل تمدید کند اما در نهایت این تیم را پیچاند و راهی لیگ قطر شد. این قصه مکرر گفته شده و چیز تازهای ندارد؛ جز آنکه در زمان پیوستن شجاع به الریان، او خیلی تلاش کرد مهدی رسولپناه را بهعنوان مقصر معرفی کند اما موفق نشد. او با الریان قرارداد 2ساله بست و بعد از 2 فصل میتوانست بهعنوان بازیکن آزاد به پرسپولیس بیاید، اما این بار راهی الاهلی شد، بدون آنکه دیگر رسولپناهی در کار باشد و سپر بلا شود!
فرشاد احمدزاده
داستان او بسیار عجیب بود. هافبک پرسپولیس که مورد اعتماد ویژه برانکو ایوانکوویچ بود و وضعیت خوبی هم در این تیم داشت، تابستان 97در حالی این تیم را ترک کرد که پنجره نقلوانتقالاتی سرخها بسته بود و باشگاه نمیتوانست به جای او حتی از لیگ دسته 3بازیکن بیاورد. چنین تصمیمی در آن زمان هیچ تعریفی جز پشت کردن به پیراهن تیم نداشت، اما داستان فرشاد حتی شگفتانگیزتر هم بود. او پرسپولیس را ترک کرد تا در لیگ مهجور لهستان برای «شلاسک وروتسواف» توپ بزند؛ تیمی عجیب و غریب که حتی در همان لیگ هم وضع خوبی نداشت! میگویند رقم قرارداد احمدزاده هم بسیار پایین بود و او آخر فصل از سوی رسانهها در زمره بدترین خریدهای لیگ لهستان قرار گرفت. او پس از این تجربه اسفبار به پرسپولیس برگشت، اما خیلی ماندگار نشد.
علی علیپور
مثالهای دیگری هم میشد زد، مثل مهدی ترابی که بدجوری پیچید و به العربی قطر رفت و حتی بعد از بازگشت به پرسپولیس هم حاضر به عذرخواهی یا ارائه توضیح نشد. با این حال اجازه بدهید پرونده را با علی علیپور ببنیدیم که اتفاقا خیلی پسر خوبی است، اما بهنظر میرسد مذاکرات 2فصل پیش او با پرسپولیس، بعد از توافقش با ماریتیمو انجام میشد و جنبه نمایشی داشت. علیپور در حالی هنوز مشغول چانهزنی با باشگاه بود که ناگهان ویزای پرتغال او رسید؛ ویزایی که قاعدتا از خیلی قبلتر باید بابت آن درخواست داده میشد!