نگاهی به نمایشگاه «مچپوینت»
واقعیت فشرده!
محمود مکتبی| نمایشگاه «مچپوینت» هادی علیجانی در حد خود، نمایشگاه موفقیاست و برای این موفقیت میتوان دلایل مختلفی بر شمرد. نخستین برخوردهای این هنرمند جوان در نقاشی، برآمده از نگارههای شیراز بود؛ نگارههایی عجیب و بسیار متفاوت از آنچه ما به طور عام از نگارگری میدانیم و میبینیم. اینکه چنین نگارههایی هنرمند را تحت تأثیر قرار داده بود، چیز عجیبی نبود؛بسیاری از نقاشان معاصر ما برای جستوجوی نوعی هویت ایرانی به سراغ این شکل از نگارگری ایرانی رفتهاند اما آنچه مهم است اینکه هادی علیجانی توانسته از این دوره و این راه بسیار پرزرقوبرق عبور کند.
شاید امروز در ترکیب رنگها و نوع برخورد او با شکلها، چیزهایی از نگارههای شیراز در کارهایش دیده شود اما دیگر اثر واضحی از آن نگارهها در آثار علیجانی نیست. اتفاق مهم بعدی در کار او، نوعی شخصیسازی و توجه به زندگی و دنیای شخصی خودش است؛ یعنی هنرمند جرأت کرده است که حرفی بزند بیآنکه از نگاه دیگران در هراس باشد و به همین سبب آزادانه و بیپروا نقاشی میکند و به نوعی خوابگونگی و طراحی بدوی میرسد. شاید در نخستین نگاه، کارهای او تزئینی و فانتزی به چشم بیاید اما برعکس، این آثار تزئینی نیستند و بیشتر حاصل پرگویی و شوخطبعی هنرمند هستند. نمایشگاه مچپوینت تصدیقی بر این گفته است و آنچه بیش از هر چیز جلب توجه میکند، حجمها و چیدمانهاییاست که هنرمند در کنار نقاشیها قرار داده است.
نقش چیدمانها در نمایشگاه اخیر هادی علیجانی بیش از آن چیزیاست که در گذشته میدیدیم؛ در واقع نوع برخورد هنرمند در نقاشی و چیدمان یکسان است و چیدمانها تبدیل به حجمهایی ضمیمهای برای نقاشیها نیستند. هنرمندان نقاش یا عکاس بسیاری هستند کهگاه در کنار آثار دوبعدی خودشان به استفاده از حجمهایی مرتبط رو میآورند اما این حجمها در بیشتر موارد تبدیل به آثار تزئینی و نمایشی در کنار آثار اصلی میشوند اما چیدمانهای نمایشگاه مچپوینت استقلال کاملی از نقاشیها بهعنوان آثار هنری دارند.
از سوی دیگر، این هنرمند در نقاشیها نیز سعی کرده است که با افزودن کاغذ پوستی و خز، رابطه میان آثار را حفظ کند. در نهایت آنچه میتواند به عنوان عامل مهم و مؤثر نمایشگاه مچپوینت در نظر گرفته شود، نوع رفتار معاصر هنرمند و کندهشدن از رفتارهای مدرن و کلاسیک در نقاشیاست. هادی علیجانی در نمایشگاه اخیر خود سعی کرده است از نمایش و لذت صرف بیننده فاصله بگیرد و به واقعیت و بیان شخصی خود پایبند باشد. هرچند نقاشیهای او پرشده از عناصر و نشانههای بصری هستند اما بهسادگی میتوان آنها را تشخیص داد؛ انگار که هنرمند یک دنیای واقعی را در یک بوم فشرده کرده باشد؛ به همین سبب هنگامی که مبل و خز و آیینه یا حتی شخصیتهای انسانی او در چیدمانها دیده میشوند، قابل درک هستند و تزئینی نیستند. هنرمند شما را دعوت میکند که دقایقی در دنیای او به سر ببرید و بر مبل نقاشیهایش بنشینید و خود را در آیینه این نقاشیها ببینید.