خشونت علیه زنان با چاشنی حقوق بشر آمریکایی
سالانه میلیونها زن آمریکایی از خشونت خانگی رنج میبرند؛ رنجی که آموزههای فمینیستی هم کمکی به رفع آنها نکرده است
ششم تا دوازدهم تیرماه به نام هفته حقوق بشر آمریکایی نامگذاری شده است. با بررسی حوادث گذشته در این هفته، پی میبریم که در این رویدادهای تلخ و ضدانسانی، بیشترین نقش و تأثیرگذاری مربوط به آمریکا بهعنوان یکی از بازیگران نظام بینالملل و مداخلهگر در امور دیگر کشورها صورت گرفته است. درواقع آمریکا در دهههای گذشته همواره داعیهدار دفاع از مبانی و اصول حقوق بشر بوده و بر همین مبنا و به نام حقوق بشر در سایر کشورها اظهارات مداخلهجویانه داشته است. با توجه به این واقعیات است که رهبر معظم انقلاب همواره بر تلاش برای افشای ماهیت ضدحقوق بشری دولت آمریکا تأکید داشتهاند و نامگذاری هفته حقوق بشر آمریکایی نیز در همین راستا انجام شده است.
بشریت برای غرب مهم نیست
بدون تردید، خشونت علیه زنان در همه جای جهان ناپسند است و همگان در پیشگیری و مقابله با آن مسئولیت دارند، اما غرب و در رأس آنها آمریکا با رویکردی ریاکارانه و نادیده انگاشتن نقضهای گسترده حقوق بشر زنان، انگشت اتهام خود را پیوسته به سمت دیگر کشورها نشانه گرفته و آن را به دستاویزی برای مداخله در امور داخلی آنها مبدل ساخته است. در کشور ما موضوعات فرهنگی و ریشهای همچون حجاب زنان دستاویزی سیاسی و ابزاری مداخلهگرانه برای آمریکا شده است که ایران را متهم به نقض حقوق زنان کند. براساس تحقیقات انجام شده در مؤسسه تامسون رویترز، آمریکا در بین 10کشور نخست ناامن برای زنان قرار دارد؛ رتبهای که حداقل یکدهه است بدون تغییر مانده است. سالانه میلیونها زن در آمریکا از خشونتهای خانگی رنج میبرند؛ رنجی که آموزههای فمینیستی و لیبرال آمریکایی نیز کمکی برای رفع آنها نمیکند. دکتر فرشته روحافزا، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه زنان و خانواده در اینباره به همشهری گفت: «آنچه در آمریکا تحت عنوان حقوق زنان معرفی و به دیگر کشورها دیکته میشود، معلوم نیست که چه حقوقی است و آیا به نفع زنان است یا به آنها آسیب میزند؛ میتوان گفت برخی رویهها تحت عنوان حقوق تنها لطمه و آسیب تلقی میشوند؛ نه حقوق واقعی؛ باید گفت حقوق زنان زمانی در جایگاه خود بهدرستی تعریف میشود که امنیت زن بهدرستی تعریف شود. او حرفش را اینطور ادامه میدهد: موضوع امنیت در غرب و بهویژه آمریکا کمتر برای زنان مورد توجه است. در تمامی فیلمها نیز زن بهعنوان ابراز و بهعنوان جنس دوم تلقی میشود. بهگفته روحافزا، در بررسی مشکلات زنان غربی و آمریکایی نیز مشخص میشود که مشکلات آنها ناشی از ناامنی، روابط غیرقابل اطمینان، عدمثبات و چالشها و خلأهای عاطفی است. روحافزا با بیان اینکه آمریکا نهتنها حقوق زن در دیگر کشورها را نقض میکند، بلکه به زنان جامعه خود نیز رحم نمیکند، گفت: «بحران هویت در آمریکا تا جایی است که 20میلیون کودک آمریکایی پدران خود را نمیشناسند. بدیهی است در چنین جامعهای چطور میشود سخن از حقوق بشر و حفظ حقوق زنان گفت.
آمریکا؛ بزرگترین ناقض حقوق زنان
دکتر مرجان توکلی، دبیر اندیشکده سبک زندگی اندیشگاه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نیز در گفتوگو با همشهری نقضهای گسترده حقوق بشر نسبت به زنان را خصوصا در چند دهه اخیر بهویژه در زمینههایی همچون بهرهکشیهای جنسی در نظام مبتنی بر آزادیهای بیحد و حصر یا ازدواجهای سفید را منجر به بیحرمتی نسبت به زنان میداند و میگوید: نظام لیبرالیستی غربی با مردواره کردن زنان، هویت و شخصیت زن را در غرب به چالش کشیده است؛ تا جایی که نگاه ابزاری به زن، نفی مادری و سقط جنین نشاندهنده سقوط حقوق بهاصطلاح بشر در غرب امروز است. او ادامه میدهد: تصویب قوانینی مانند منع حجاب و سقط جنین که امروزه مخالفت با آن را در غرب هم شاهدیم گویای این است که خود غربیها هم از وضع چنین قوانینی در مورد زنان رضایت ندارند و به این باور رسیدهاند که همین بهاصطلاح حقوق، بیشتر ظلم و ستم به زنان است تا حمایت از آنها. آنطور که برآورد مراکز علمی و پژوهشی نشان میدهد سوءاستفاده و ابزار جنسی قرار دادن زنان و مردواره کردنشان ازجمله مهمترین عواملی است که زنان در غرب از آن رنج میبرند. توکلی در اینباره میگوید: متأسفانه حقوق بشر آمریکایی ناتوان از پاسخگویی به این مشکلات است. درواقع حقوق بشر آمریکایی بر مبنای آموزههای لیبرالیستی، فمینیستی و اومانیستی نمیتواند نیازهای زن را در غرب برآورده کند و تا زمانیکه حقوق بشر با این مبانی شکل گرفته باشد، تضمینی وجود ندارد. چنین سبک زندگی برگرفته از این حقوق، نتیجهای جز ظلم و ستم به زنان نخواهد داشت. براساس گفتههای روحافزا و توکلی میتوان گفت، حقوق بشر بدون لحاظ اخلاق هیچ تضمین و ضمانت اجرایی نخواهد داشت. در آمریکا اخلاق رو به افول است؛ پس دیگر مجالی برای تضمین حقوق بشر نیست. سبک زندگی انسانمحور وخشونتبار با زندگی بسیاری از مردم آمریکا عجین شده است که نتیجه آن ظلم مداوم و نقض مکرر حقوق زن است. تهدید نهاد خانواده، رواج انواع ناهنجاریها و ظلم و بهرهکشی جنسی از زنان به نام ازدواج آزاد، همجنسگرایی، ازدواج سفیدو نیز تقلیل شأن و جایگاه والای زن بودن به یک ابزار و کالا از نمونههای دهشتناک نقض حقوق زن در غرب است. با چنین کارنامهای، آیا میتوان غرب را الگویی برای جامعه ما که زن در آن از جایگاه رفیع انسانی برخوردار است، بهشمار آورد؟