عیسی عظیمی روزنامهنگار
درست یک ماه بعد در چنین روزی، وقتی ایرانیهای حاضر در سن پترزبورگ در تدارک سفر به کازان هستند، آب از آسیاب خیلی چیزها افتاده است. یک ماه بعد، نه دل خاکستریهای لیست ۳۵نفره کیروش مثل سیر و سرکه میجوشد و نه خبری از دعوای امروز مربیان بر سر زمان اعلام لیست خواهد بود. آن روز، تیترها میگویند که ما در اولین نمایش خود در روسیه چه کردهایم؛ مراکش را کشتهایم و با ترسی امیدوارانه به اسپانیا و پرتغال فکر میکنیم یا همان شعله کوچک امید را در بازی نخست خاموش کردهایم و حرف از آبروداری در مقابل غولهای بزرگتر میزنیم. هر دو سوی احتمالی ماجرا اما، برای افراد مختلف حاوی مضامین متفاوتی خواهد بود؛ کسانی که فوتبال شغل آنهاست و به تبع آن، هر سناریویی از این دست نمودار درآمدشان را دستخوش تغییر میکند تلاش خواهند کرد که موضع خود را با توجه به وضعیت روز بستهبندی و عرضه کنند. این موضوع درمورد خویشاوندان درجه دوم فوتبال، و از جمله آنها روزنامهنگاران ورزشی، طبعا آمیخته با هیجان بیشتری خواهد بود چون هیجان و التهاب نیز بخشی از این شغل است و بنا به شرایط میتواند در تعدیل نمودار درآمد افراد نقش داشته باشد. پس، تیترها و نوشتهها، آکنده از وقایعی خواهند بود که «وضعیت روز» را توصیف میکنند و کاری به پس و پیش آنچه که بر فوتبال، و بهطور مشخص تیمملی گذشته ندارند. دور نیست که اگر برنده باشیم میدان مال ذوق و شوق ذوب شدهها باشد و اگر بازنده، زبان «من که گفته بودم»ها از همه درازتر. اما آیا این همه چیزی است که برای ارائه به مخاطب فوتبال وجود دارد؟
پاسخ یک نه قاطع است و واقعیت این که فوتبال به مثابه یک روند و پروسه، چیزی ورای مطالبی که ژورنالیسم مشتریپسند به خورد مخاطبش میدهد. شاید با یک مثال بهتر بشود ماجرا را روشن کرد. به یک ماه پیشتر برگردیم؛ جایی که خبرها از دعوای کیروش و مربیان لیگ بر سر زمان در اختیار داشتن ملیپوشان میگویند. تنش در سطح صفحات اول به اوج رسیده و جبهه کیروش و جبهه برانکو علیه هم آتش گشودهاند. تمرکز روی جنگی است که پای عباراتی مثل منافع ملی هم به آن باز شده و هر که نداند فکر میکند دعوا بر سر گزارهای اخلاقی، فلسفی است که برای حل آن باید دست به دامان کمیسیونی متشکل از فیلسوفان متاخر و متجدد، از ارسطو تا هابرماس شد یا دستکم به متون کهن اخلاقی مراجعه کرد. در واقع اما چند کلیک ساده در سایت AFC و مرور برنامه چمپیونز لیگ آسیا به ما میگفت که این هیاهو بر سر هیچ است؛ مرحله یک چهارم نهایی جام قهرمانان آسیا در منطقه غرب تا ۱۵ می (پریروز) ادامه دارد و این برنامهریزی هرچند ایراددار کنفدراسیون است که تغییری در آن نمیتوان داد. ظلمی هم اگر شده، بالسویه و بر علیه همه کشورهای آسیایی حاضر در جامجهانی بوده و گلوهایی که مربیان درگیر در این دعوا علیه هم میدرند، حکایت آن که بر سر شاخ، بن میبرید.
این یادآوری یک ماه پیش و پیشبینی یک ماه بعد، در واقع ریشه در یک حقیقت تلخ دارد؛ این که قضاوت عموم در فوتبال، معمولا مبتنی بر «وضعیت روز» است و نه روندی که مثلا در طول یک فصل جاری بوده. آدمها به فوتبال که میرسند، دوست دارند سطح مراجعهشان به حافظه همان رویه کوتاه مدت آن باشد و اگر مطلوبشان نباشد دست به اعتراض میزنند. شاید در یک نگاه عمیقتر، گریزی هم از این جریان نباشد چرا که مردم برای لذت بردن و تجربه شعف و شادی پیروزی بهسراغ فوتبال میآیند و کمتر هواداری است که چنان ذهن توانمندی داشته باشد که بتواند چنین تجربهای را در شکست هم تشخیص داده و از «همراهی» با تیم خود لذت ببرد. و شاید همین است که هوادار عام، که سکو را در اختیار دارد، بسیار زودتر از هوادار خاص و همراه، که تریبونی ندارد به سراغ حیا کن، رها کن میرود حتا اگر مثلا مخاطب آن یکی مثل آرسن ونگر باشد.
قصه کوتاه؛ فوتبال ما در آستانه فصل جامجهانی نیازمند تغییری اساسی در نگرش هواداران آن است و این متن، تلاشی برای دعوت به خواندن فضای خالی بین سطرها وقتی مشتاقانه در مقابل دکهها و مانیتورها چشم میگردانیم. صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی. در لحظه قضاوت، چه خوب که چشم را و ذهن را بازتر کنیم و بازه عملکرد را بازتر بگیریم. دستکم آنقدر که رفتار فوتبالی بازیکن/مربی/تیم یک فصل را در خود داشته باشد. مصداق این گزاره شاید این روزها و بر مبنای همان سندروم وضعیت روز، متوجه کیروش و تیمملی باشد، اما همیشه و در هر قضاوت فوتبالی صادق است. داور که نیستیم و نمیخواهیم که سوت پنالتی را بزنیم. ما مخاطب فوتبالیم و در مورد ما برای کوبیدن چکش قضاوت، هیچ وقت دیر نیست.
پنج شنبه 27 اردیبهشت 1397
کد مطلب :
16476
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/YMNn
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved