سید محمدرضا واحدی - کارشناس فرهنگی
در نظام خلقت بسیار طبیعی است که سطح زندگی انسانها متفاوت باشد و هر کسی دارای سهمی خاص از رزق و روزی باشد که با افراد دیگر فرق کند. علاوه بر عواملی مثل میزان سواد و تحصیلات، هوش، عقل، زرنگی، جایگاه اجتماعی، موقعیت خانوادگی، مزیتهای نسبی و حتی تلاش بیشتر و... که نقش مهمی در کسب روزی دارد، عوامل دیگری هم هست که در برخورداری افراد از روزی بیشتر یا کمتر مؤثر است اما از نگاه ظاهربین انسان پنهان مانده است. بنابراین باید به عوامل غیرظاهری و غیرمادی دیگری که در این میان نقش مهمی بازی میکند نیز توجه داشت.
از امیرمؤمنان علیهالسلام روایت است که اگر قرار بود مخلوقات الهی تنها از راه بهکارگیری عقل و خرد به روزی میرسیدند، حیوانات و ابلهان نباید زنده میماندند؛ زیرا عقلی ندارند که بهکار گیرند. باز از ایشان روایت است که خداوند متعال به یکی از پیامبران خود وحی فرمود که آیا میدانی چرا احمق را روزی میدهم؟ برای آنکه عاقلان و خردمندان بفهمند که روزی همیشه با چارهاندیشی و تدبیر و زرنگی بهدست نمیآید.
گاهی روزی ما بهخاطر لطف الهی از جایی فراهم میشود که اصلاً در محاسبات ما نمیگنجیده و هرگز احتمال آن را هم نمیدادیم. بهخاطر همین است که «من حیث لا یحتسب» در ادبیات دینی جایگاه والایی دارد و در قرآن هم آمده است که خداوند هر که را بخواهد «بغیر حساب» روزی میدهد. این مطلب بهمعنای بیحساب و کتاب بودن جهان و شانسی بودن ماجرا نیست بلکه معنایش این است که حساب و کتاب آن با حساب و کتاب ما انسانها فرق میکند و غیر از روابط علی و معلولی است که در محاسبات ما نقش بازی میکنند. ضمن آنکه این موضوع با عدل الهی هم منافاتی ندارد؛ زیرا رزق خدا در قبال استحقاق بندگان نیست بلکه لطف پروردگار به آنهاست که بدون استحقاق هم شامل حالشان میشود.
روشن است که بیان این مطالب بهمعنای لزوم ترک کار و کوشش نیست بلکه باید ضمن تلاش برای تولید بیشتر و کسب رزق حلال و روزی بیشتر، عالمی فراتر از عالم مادیات را نیز دخیل بدانیم و جایگاه توکل و دعا را فراموش نکنیم. سپس سخن اصلی این است حالا که قرار است در نظام احسن الهی و روند طبیعی زندگی، همه افراد از روزی مساوی برخوردار نباشند، باید مقایسه را رها کرد و هر کس با توکل و سپردن دل به خدا، دنبال کار و تلاش بیشتر برای کسب حلال و افزایش روزی باشد.
آنچه مسلم است اینکه انسان با مقایسه بین خود و کسانی که وضعیت بهتری از او دارند، دچار حسرت میشود و از راه و روال طبیعی زندگی منحرف میشود و چه بسا برای رسیدن به جایگاه مالی دیگران، دست به دزدی و غارت و حتی کشتار بزند. مقایسه باعث رفتوآمد افکار منفی به ذهن انسان میشود و نتیجهاش در بهترین شرایط این است که اعتمادبهنفس آدمی پایین میآید و قدرت تصمیمگیری و کار مفید و رسیدن به اهداف والا را از دست میدهد. اشتباه نکنیم؛ این حرف بهمعنای این نیست که برای آینده برنامه نداشته باشیم و یا اینکه کسی را الگو قرار ندهیم و ویژگیهای خوب و مناسبش را نبینیم و از او درس نگیریم. برنامهریزی، امید به آینده، الگوپذیری و سرمشق قراردادن انسانهای موفق از همه نظر کاری پسندیده و مطلوب است و آنچه مذموم و ناپسند است، مقایسه است که پیامدهای نامناسب خود را دارد.
به خاطر همین است که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به ابوذر سفارش کردند که هرگز خود را با بالادستیهای خود مقایسه نکن و در همه حالات به پاییندستیها نگاه کن تا قدر نعمت بدانی. دلیل این امر از نظر روانشناسی همانطور که گفتیم بسیار روشن است.
فرض کنید شما دو همکلاسی داشتهاید که هر سه در یک سطح از زندگی بودهاید و از نظر فردی هم هوش و عقل و تلاش و همتتان هم مساوی بوده است. حالا شما مغازهای دارید که اموراتتان را با آبرو میگذرانید و محتاج کسی نیستید. یکی از آنان از نظر مالی چندین برابر شما رشد کرده یا از نظر مقام و سمتهای رایج، مثلاً وزیر شده و دیگری کارمندی ساده در یک اداره است. خب آیا میتوانید خودتان را با آن دو مقایسه کنید؟ آیا میتوانید بگویید با اینکه در شرایط تقریباً مساوی بودیم، چرا آن یکی 10برابر من ثروت دارد؟ اگر میخواهید این را بگویید نگاهی هم به دوست دیگرتان بکنید که به شما نرسیده و یک کارمند ساده است که احتمالاً «هشتاش گرو نهاش» است. این است که میگوییم نباید مقایسه کرد؛ چرا که اگر با بالادستی خود را مقایسه کنید دچار حسرت و سرخوردگی میشوید و اگر با پاییندستی مقایسه کنید دچار غرور و نخوت. بنابراین انسان وقتی به بالادستیها نگاه میکند باید ضمن سپاس به درگاه الهی، تلاش و امید و توکلش را بیشتر کند و وقتی به پاییندستیها نگاه میکند و میبیند که نتوانسته در برخورداری از زندگی به پای او برسد، باید شکرگزاری و سپاسش را بیشتر کند. اینگونه هم حق نعمت را ادا کرده و هم کمتر به گله و شکایت از خود و بخت خود پرداخته و امید خود را برای ساختن زندگی بهتر از دست نداده است.
بیدلیل حسرت نخوریم
در همینه زمینه :