• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
دو شنبه 6 تیر 1401
کد مطلب : 164465
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Kr0MJ
+
-

نگاهی مختصر به سعادت از منظر فارابی

سعادت در گرو کسب فضایل

اندیشه نفیس
سعادت در گرو کسب فضایل

محمدصادق عبداللهی؛ روزنامه‌نگار

سعادت یکی از اصلی‌ترین محورهای مباحث فارابی است. او در کتاب‌های‌ مختلف‌ خود درباره‌ ماهیت‌ سعادت‌ و چگونگی‌ تحصیل‌ آن‌ بحث‌ می‌کند اما دو کتاب‌ کم‌‌حجم‌ ولی‌ پرمطلب‌، «تحصیل‌السعاده»‌ و «التنبیه‌ علی‌ سبیل‌ السعاده»، وی‌ به‌طور اختصاصی به این بحث می‌پردازد. در ادامه تلاش شده است با بهره‌مندی از مقاله «سعادت از دیدگاه فارابی» اثر علیرضا آل‌بویه، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به مفهوم سعادت در اندیشه فارابی و ویژگی‌های آن بپردازیم.
مطلوب‌های آدمی بر 2قسم‌اند: یک قسم مطلوب لذاته هستند که برای نیل به چیز دیگر طلب نمی‌شوند. در مقابل برخی مطلوب‌ها، مطلوب غیری‌اند که برای نیل به غایت دیگر طلب می‌شوند، مانند اینکه گاهی برخی هدفشان از علم‌آموزی رسیدن به ثروت یا ریاست است. فارابی سعادت را مطلوب لذاته می‌داند که با تحصیل آن، انسان به‌دنبال چیز دیگری نیست و از همین رو، سعادت را کامل‌ترین و برترین خیرها برمی‌شمارد که هر انسانی شوق رسیدن به آن را دارد؛ چرا که کمال آدمی در نیل به سعادت است که برترین خیرها است و همه انسان‌ها با توجه به فطرت کمال‌طلبی‌شان در پی دستیابی به آن‌ هستند. فارابی خود به این نکته اذعان دارد که هر کسی ممکن است تصور ویژه‌ای از سعادت داشته باشد و تلقی خود را عین سعادت بداند؛ برای مثال برخی ثروت را سعادت بدانند، برخی لذت را و برخی سیاست را ولی او سعادت را در گرو کسب فضایل که فضایل اخلاقی از مهم‌ترین آنها هستند، می‌داند. (فارابی، ۱۳۷۱، صص 47- ۴۹). فارابی در جایی دیگر سعادت را عبارت از این می‌داند که نفس در کمال وجودی خود به مرتبه‌ای برسد که در قوام خود محتاج به ماده نباشد و از زمره موجودات مفارق و مبرا از ماده شود و همواره بر این حال باقی بماند و این مرتبه عقل فعال است که با افعال ارادی حاصل می‌شود؛ افعالی که برخی از آنها افعال فکری‌اند و برخی افعال بدنی. این مقام به وسیله هر نوع فعلی حاصل نمی‌شود بلکه به افعال محدود و مقدار خاصی حاصل می‌شود، آن افعالی که برآمده و حاصل از ملکات مقدر و محدودند؛ زیرا برخی از افعال ارادی خود مانع وصول به سعادت‌اند. (فارابی، ۱۹۶۸، ص ۱۰۵).

ویژگی‌های سعادت
از عبارات فارابی در تعریف سعادت، می‌توان به چند ویژگی سعادت پی برد که در ادامه به شکلی اختصاری بدان می‌پردازیم:
خیر‌بودن: نخستین ویژگی سعادت خیر‌بودن آن است. آدمی از آن رو درصدد نیل به سعادت است که آن را کمال خود می‌داند و هر کمالی که مورد طلب و اشتیاق آدمی باشد «خیر» خوانده می‌شود. (فارابی، ۱۳۷۱، ص ۴۷) از دیدگاه‌ فارابی‌ این‌ فرض‌ ممکن‌ نیست‌ که‌ کسی‌ سعادت‌ را چیزی‌ بداند که‌ در واقع آن‌ را برای‌ خود کمال‌ نمی‌داند، چون‌ طلب‌ سعادت‌، چیزی‌ جز طلب‌ کمال‌ نیست‌. پس‌ «سعادت‌ به‌طور مطلق خیر است» (فارابی‌، 1366: ص72).
 خیر ذاتی‌بودن: برخی از خبرها ازجمله «سعادت» همواره مطلوبیت ذاتی دارند و هیچ‌گاه وسیله نیل به خیرات دیگر نیستند. خیر ذاتی بزرگ‌ترین و کامل‌ترین خیرات است، به‌طوری که اگر انسان به آن دست یابد از همه‌‌چیز بی‌نیاز می‌شود. گرایش به خیر ذاتی است که هر انسانی براساس اعتقاد خود و با همه امکانات در طلب آن می‌کوشد (فارابی، ۱۳۷۹، ص ۴۹-۴۸).
سعادت، خیر یگانه: ویژگی دیگر سعادت آن است که خیر یگانه است؛ بدین معنا که با دست‌یافتن به سعادت، آدمی دیگر نیاز به هیچ‌چیز دیگری ندارد و اساسا در عرض سعادت چیزی وجود ندارد که مطلوبیت ذاتی داشته باشد (فارابی، 1371، ص 49). این ویژگی با ویژگی مطلوب ذاتی‌بودن سعادت تفاوت دارد؛ چرا که ممکن است چند چیز در عرض یکدیگر مطلوبیت ذاتی داشته باشند و هیچ‌یک برای رسیدن به چیز دیگری طلب نشوند، ولی درصورتی که چیزی خیر یگانه باشد، احتمال وجود خیر دیگری در عرض آن منتفی است و سعادت از این قبیل است.
کمال‌بودن سعادت: فارابی برای انسان 2کمال قائل است: کمال اول و کمال اخیر. به اعتقاد او، کمال اخیر در این دنیا برای انسان محقق نمی‌شود بلکه در عالم آخرت محقق خواهد شد (البته به شرط آنکه در این دنیا کمال اول را تحصیل کنیم). کمال اول نیز از طریق تحصیل تمامی فضایل تحقق خواهد یافت و با تحصیل این کمال است که به کمال اخیر که همان سعادت قصوی است، خواهیم رسید و این سعادت قصوی خیر‌علی‌الاطلاق است. و خیر علی‌الاطلاق خیر لذاته است که برای نیل به چیز دیگری طلب نمی‌شود و هر چیز دیگری درصورتی خیر به شمار می‌آید که برای دستیابی به سعادت سودمند باشد و هر چیزی که مانع رسیدن به سعادت باشد، شر به‌شمار می‌آید.

اقسام فضایل
آنطور که آمد فارابی، سعادت را در گرو کسب فضایل که فضایل اخلاقی از مهم‌ترین آنها هستند، می‌داند. فارابی در «فصول منتزعه» فضایل را به خلقی و نطقی تقسیم می‌کند و فضایل نطقی را فضایل جزء ناطق (مانند حکمت، عقل، کیاست، ذکاوت و خوش‌فهمی) برمی‌شمارد و فضایل خلقی را نیز ازجمله فضایل جزء نزوعی (مانند عفت، شجاعت، سخاوت و عدالت) به‌حساب می‌آورد. او همین تقسیم‌بندی را درباره رذایل نیز ارائه کرده است. فارابی همچنین در تقسیم دیگری در تحصیل‌السعاده فضایل را به 4 نوع تقسیم می‌کند: فضایل نظری (منطق، الاهیأت، ریاضیات و طبیعیات)، فکری (تشخیص مصالح و منافع و خیر جماعات، امم و اقوام)، خلقی (عفت، شجاعت، سخاوت و عدالت) و عملی(تحقق‌بخشیدن به فضایل و عمل به امور نافع و خیر و ایجاد فضایل جزئی). به اعتقاد او، قسم اول به حکمت نظری و 3قسم دیگر به حکمت عملی مربوط است. آنچه گذشت گذری مختصر بر آرای فارابی بود که جای شرح و بسط بیش از این سطور را دارد. او درخصوص چگونگی نیل به سعادت نیز به ارائه راهکارهایی می‌پردازد که به امید خدا در شماره‌ای دیگر تقدیم خواهد شد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید