کارگردانان برتر جشنواره کن در قرن21
از ایناریتو تا فرهادی
آیدا تدین:
اینروزها مهمترین جشنواره سینمایی دنیا در حال برگزاریاست. کن با همه زرقوبرقش ـ ازجمله ستارهها و چهرههای سرشناسی که در آن حضور دارند ـ یکی از نقاط عطف تقویم سینماییاست؛ جشنوارهای که کارگردانهای بزرگی را به سینمای جهان معرفی کرده است. از ژان لوک گدار ـ استاد کهنهکار سینمای فرانسه ـ گرفته تا لارنس فونتریه معروف به پسر بد سینمای دانمارک و همینطور فیلمسازانی از آسیا مانند عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، وونگ کار وای و نوری بیلگهجیلان همگی با راهیافتن به این رویداد سینمایی مهم بیش از پیش در دنیا مطرح شدند.
امسال هفتادویکمین جشنواره کن برگزار میشود؛ به همین بهانه، از زاویه دید نویسندگان سینمایی نشریه ایندیوایر نگاهی انداختهایم به بعضی از مطرحترین کارگردانان این جشنواره در قرن21 (از سال 2000 به بعد) که با برد جایزه نخل طلا یا حضور در بخش مسابقه، به موفقیت جهانی دست یافتهاند و همچنان در قید حیاتاند.
کریستیان مونجیو
کارگردان مولف رومانیایی که به سرسختی و تسلیمناپذیری معروف است در جشنواره کن 2007 با درام نفسگیر «4ماه، 3هفته، 2روز» در بخش مسابقه حضور یافت و موفق شد جایزه نخل طلای کن را از آن خود کند. سکانسهای طولانی تدویننشده او که همگی با نور طبیعی ضبط شده، مشخصه اصلی این اثر درخشان است. نکته جالب اینکه ساخته مونجیو بهعنوان نماینده رومانی برای شرکت در رقابت بهترین فیلم خارجیزبان هشتادمین جایزه اسکار به آکادمی معرفی شده بود اما به دلیل سوژه مناقشهبرانگیزش و همچنین فشار سانسور و ممیزی، از رقابت آن سال کنار گذاشته شد.
وونگ کار وای
کارگردان مولف هنگکنگی که همیشه عینک آفتابی به چشم دارد یکی از محبوبترین فیلمسازان بینالمللی جشنواره کن است. فیلمهای کار وای همانقدر که پستمدرن و جذاباند تجربههایی شخصی به شمار میروند. مهمترین ویژگی آثار او نقشآفرینی درخشان بازیگرانش و همچنین ثبت صحنههای گذرا اما به لحاظ بصری چشمنواز است. او یکی از پیشگامان موج دوم سینماگران هنگکنگ است که از اواخر دهه1980 شروع به ساخت آثار عمیق و مسحورکننده کرد تا در سال1997 با فیلم «شاد در کنار» نامزدی جایزه نخل طلا و بهترین کارگردان کن را دریافت کرد و برای دومین بار جایزه کن را با خود به خانه برد. او در سال2006، رئیس هیأت داوری بخش مسابقه جشنواره کن بود.
الخاندرو گونزالس اینیاریتو
کارگردان مولف و خلاق مکزیکی هیچ هراسی ندارد از اینکه مرزهای احساسی و تماتیک را درنوردد و آدمهای اغلب عادی را در فیلمهایش در معرض امتحانهای غیرعادی شخصیت قرار دهد. جشنواره کن به اینیاریتو کمک کرد تا با نخستین فیلم بلندش «عشق سگی» (محصول 2000) به دنیا معرفی شود و علاوه بر بردن جایزه بزرگ هفته منتقدان، چند ماه بعد در رقابت اسکار نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم خارجیزبان شود. اینیاریتو با درام «بابل» در سال2006 به بخش مسابقه جشنواره کن راه یافت و سطحی از تنش غریب و بیسابقه را روی پرده سینما به نمایش گذاشت که نامزدی جایزه نخل طلا و جایزه بهترین کارگردان کن را برایش به ارمغان آورد.
کوئنتین تارانتینو
پیر ریسیان یکی از مشاوران قدیمی جشنواره فیلم کن و استعدادیاب معروف سینما که به تازگی درگذشت، بعد از انتشار اولین واکنشها به فیلم «حرامزادههای لعنتی» به تارانتینو گفت: «خیلی جذاب است نقدهای خوشایند درباره کارت ببینی. ولی یادت باشد تو یک پرووکاتوری. خوشایند همیشه به معنای بهترین نیست. باید بهشان بگویی بروید به درک!» کارگردان مولف آمریکایی بعد از شنیدن نظر ریسیان قدری خیالش راحت شد، چون تا پیش از آن احساس میکرد ناخواسته قربانی واکنشهای منفی کن شده است. پنج فیلم کارنامه تارانتینو که در دورههای مختلف جشنواره کن به نمایش درآمدهاند از «سگهای انباری» گرفته تا «پالپ فیکشن» که جایزه نخل طلای کن 1994 را از آن خود کرد و «بیل را بکش 2» و «ضد مرگ» که با واکنش منفی منتقدان روبهرو شدند. کار به جایی رسید که تارانتینو زمانی گفت: «دیگر برایم عادی شده.» اما همچنان معترف است که نقدهای جشنواره کن «مایوسکننده» بودند چون او همیشه داستانش را بر مبنای شخصیت و دیالوگ پیش برده است.
اصغر فرهادی
او بهعنوان نخستین فیلمساز ایرانی که موفق به دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان شده، یکی از اخلاف میراث بزرگ سینمای ایران است که با موج نو کارگردانان ایرانی نظیر عباس کیارستمی و جعفر پناهی آغاز شد. در «جدایی نادر از سیمین» فرهادی از دل روایتی بهظاهر ساده، یک قصه اخلاقی پیچیده را به تصویر میکشد.
فرهادی از رخدادهای روزمره به منظور واکاوی مسائلی مانند اختلاف طبقاتی، جنسیت، سالخوردگی، خانواده و وظیفه استفاده کرده است. هر دو فیلم بعدی او «گذشته» و «فروشنده» در بخش مسابقه جشنواره کن روی پرده رفتند. فرهادی جایزه بهترین فیلمنامه را برای دومی از آن خود کرد که اقتباسی هوشمندانه از نمایشنامه «مرگ فروشنده» آرتور میلر است. فرهادی حالا نامی شناختهشده نزد سینمادوستان آمریکاییاست. چند ماه بعد از موفقیت در کن، «فروشنده» جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان را نیز به دست آورد و فرهادی را به یکی از انگشتشمار فیلمسازان تاریخ سینما مبدل ساخت که بیش از یکبار موفق به دریافت این جایزه شدهاند.
جدیدترین ساخته او «همه میدانند» که درامی مهیج به زبان اسپانیاییاست و با بازی زوج معروف اسپانیایی، پنهلوپه کروز و خاویر باردم مقابل دوربین رفته، سهشنبه گذشته (هشتم ماه می) هفتادویکمین جشنواره فیلم کن را افتتاح کرد. ساخته جدید فرهادی واکنشهای متفاوتی را به همراه داشته و تا اینجا، 60درصد از منتقدان حاضر در کن در سایت نظرسنجی راتن تومیتوز به این فیلم، واکنش مثبت نشان دادهاند (به نقل از جود درای منتقد ایندیوایر).
نوری بیلگهجیلان
او برجستهترین فیلمساز ترکیهای سینمای معاصر است و با این حال، نزد سینماروهای آمریکایی بنا بهدلایلی عمدتا سطحی، نسبتا ناشناخته مانده است. فیلمهایش ریتم کندی دارند، تجربیاتی حزنانگیز را به تصویر میکشند و لبریز از مکثهای طولانی و حاوی مکالمات خاموشاند؛ به جای آنکه بیانگر شرحی ساده از داستان باشند. با این همه، تماشاگران صبورتر در فهم و برقراری ارتباط با آثار او موفقترند. جیلان نخستین بار با فیلم «اوزاک» در جشنواره کن 2003 حاضر شد و علاوه بر نامزدی جایزه نخل طلا، جایزه بزرگ هیأت داوری را از آن خود کرد؛ 2سال بعد، با فیلم «اقلیمها» به کن بازگشت و این بار هم نامزد دریافت جایزه نخل طلا شد اما در نهایت با برد جایزه معتبر فیپرشی، کن را ترک کرد؛ سال2014 بالاخره با «خواب زمستانی» جایزه نخل طلای کن را از آن خود کرد و امسال هم با ساخته جدیدش «درخت گلابی وحشی» در بخش مسابقه کن حضور دارد.
ژان لوک گدار
هر بار که فیلمی از گدار به جشنواره کن راه مییابد، با آن به مثابه امری مقدس برخورد میشود. آنری بیار ـ روزنامهنگار و منتقد باسابقه ـ که بهعنوان مدیر رویدادها اغلب در جشنواره کن حضور دارد بعد از تماشای «موسیقی ما» در سال2004 گفت: «خالقی درون گدار وجود دارد». هنگام نمایش «وداع با زبان» در سال2014 یکی از شیفتگان گدار در سالن لبالب از تماشاچی فریاد زد: «جاوید باد گدار»! او مولفیاست که از چند دهه پیش به اینسو، مرزهای زبان سینما را مدام به چالش کشیده و گسترش داده است. کارگردان موج نو سینمای فرانسه صرفا یک بازمانده نیست بلکه یکی از معدود هنرمندان جریانساز قرن بیستم است که تولید آثار فاخرش همچنان در قرن21 ادامه یافته است. او شاعری سینماییاست که حاضر نشده تن به بازنشستگی بدهد. گدار از سال1980 به بعد بارها نامزد دریافت جایزه نخل طلا شد تا آنکه در سال2014 با فیلم «وداع با زبان» این جایزه را با خود به خانه برد. فیلمساز کهنهکار فرانسه امسال در 87سالگی با فیلم جدیدش «کتاب عکس» به کن بازگشته است.
لارس فونتریه
سال2000 زمانیکه تراژدی موزیکال «رقصنده در تاریکی» در کن به نمایش درآمد، هزاران نفر از اهالی رسانه و خبرنگاران حاضر در این رویداد سینمایی به هقهق افتادند؛ فیلمی که همزمان جایزه نخل طلا و بهترین بازیگر زن کن (بیورک) را برای سازندگانش به ارمغان آورد. این فیلم حالا بیشتر با ادعای بیورک ـ خواننده نامزد اسکار برای بهترین ترانه اوریجینال ـ بهخاطر میآید که چند ماه پیش ادعا کرد فونتریه سر صحنه این فیلم با او بدرفتاری کرده است. پسر بد سینمای دانمارک بعد از 7سال دوری اجباری از کن بهخاطر ابراز همدلیاش با هیتلر و حمایت از رژیم نازی در نشست خبری «مالیخولیا» (محصول 2011)، امسال با فیلم «خانهای که جک ساخت» اجازه یافته به بلوار کروازت کن بازگردد و در بخش خارج از مسابقه حضور داشته باشد.
میشاییل هانکه
خشمگینترین فیلمساز مولف دنیا که به یکی از اختصاصیترین کلوبهای سینمای جهان تعلق دارد، تاکنون 2بار جایزه نخل طلای کن را با خود به خانه برده است. واقعیت تأثیرگذارتر این است که هانکه اتریشی این دو جایزه را در دو دوره پیدرپی حضورش در کن، از آن خود کرده است. «روبان سفید» در سال2009 در بخش مسابقه کن به نمایش درآمد و جایزه گرفت و در بازگشت بعدی هانکه به کن که 3سال بعد صورت گرفت، نمایش جهانی فیلم «عشق» (2012)، دومین جایزه نخل طلای کارنامهاش را برایش به ارمغان آورد. هانکه در طول سالها فعالیت حرفهای بارها و بارها در کن مورد تحسین قرار گرفته است. دریافت جایزه بهترین فیلمنامه برای «پنهان» (2005) و جایزه بزرگ کن برای «معلم پیانو» (2001) از دیگر افتخارات او در این رویداد سینمایی به شمار میرود.
جیم جارموش
از زمان بردن جایزه دوربین طلایی برای «عجیبتر از بهشت» در سال1984 جارموش به یکی از چهرههای ثابت کن مبدل شد. معروف است که این فیلمساز منحصربهفرد در توصیه به فیلمسازان جوان نوشته است: «از هر جا که میتواند به منبع الهامتان تبدیل شود یا قوه خلاقیتتان را تحریک کند دزدی کنید». فیلمساز آوانگارد آمریکایی عامدانه از بهکاربستن ساختار روایی سنتی سر باز میزند و بیشتر از آنکه تحتتأثیر خط داستانی باشد فیلمهایش را با محوریت حالوهوای داستان پیش میبرد؛ خصوصا که طنز سیاه آثارش باعث شده در مقایسه با دیگر تولیدات سینمای پیشرو، سینمای جارموش قابلفهمتر و تماشاگرپسندتر باشد. سال2013، او با فیلم «تنها عاشقان زنده ماندند» با بازی تیلدا سویینتن و تام هیدلستن در نقش خونآشامهای هیپستر، برای هشتمین بار نامزد دریافت جایزه نخل طلای کن شد و 3سال بعد در 2016، فیلم «پترسن» نهمین نامزدی را برایش به ارمغان آورد.
اپیچاتپونگ ویراستاکول
ویراستاکول ـ فیلمساز 47ساله تایلندی ـ شبیه هیچیک از همتایانش نیست؛ کسیکه شاهکار کارنامهاش «عمو بونمی زندگیهای گذشتهاش را به یاد میآورد» جایزه نخل طلای 2010 را از آن خود کرد. فیلمهای او آدم را به خلسه میبرد و در حالتی مهآلود و تقریبا رؤیاگون قرار میدهد؛ پیش از آنکه ناگهان با چرخشی غافلگیرکننده مخاطب را به هوش بیاورد. ویراستاکول نخستینبار با درام روانشناختی عاشقانه «بیماری گرمسیری» بهعنوان نخستین فیلم تایلندی تاریخ که به بخش مسابقه کن راه یافته بود، علاوه بر کسب نامزدی نخل طلا، جایزه هیأت داوری جشنواره سال2004 را نیز با خود به خانه برد.