از شهر عصبانی تا عصبانیت شهری
سیدمهدی سیدی
«بهشدت کلافه بودم، آنقدر عصبانی شدم که دیگر کنترلی به مغز و رفتارم نداشتم. نمیدانم چه شد که پیاده شدم و برای آنکه عصبانیتم را خالی کنم، چرخهای آمبولانس را پنچر کردم.»
این چند جمله بخشی است از اظهار ندامت و پشیمانی راننده اتوبوسی که با عصبانیت لحظهای، جان یک کودک را گرفته است. کودک 2سالهای که بهخاطر شرایط بیماری باید خیلی سریع به بیمارستان منتقل میشده، اما برای انتقال او راننده آمبولانس مجبور میشود بهخاطر وضعیت ترافیکی، برای دقایقی در خط ویژه تردد اتوبوس پارک کند. کمی بعد راننده اتوبوس که از جای دیگر بههمریخته بوده به صحنه میرسد، چندبار بوق میزند اما وقتی موفق نمیشود راهش را باز کند، پیاده شده و از روی انتقام 2 لاستیک آمبولانس را پنچر میکند و همین باعث میشود اورژانس فرصت طلایی نجات جان یک بیمار بدحال را از دست بدهد.
قطعا مسئله اخلاق عمومی و پشتپانزدن به وجدان یکی از الزامات زندگی شهروندی است. «همه باید صبور و مهربان باشیم» و این قاعده هیچ استثنایی نمیپذیرد. اما این یادداشت میخواهد لایه دیگری از ماجرا را تشریح کند. در زندگی پرازدحام شهری، بعضی اتفاقات زیرپوستی و برخی اشکالات پنهانی باعث عصبانیشدن شهروندان شده یا حداقل آنکه عصبانیت آنان را تحریک میکند. وقتی زندگی در شهر روان نیست و از صبح تا شب، گرههای کوچک روند طبیعی زندگی را مختل میکند، یک انسان مستعد پریشانی را به مرز انفجار رسانده و به او میدان میدهد برای تخلیه روانی انتقامش را از بقیه آدمها بگیرد.
این چند نمونه را مرور کنید: سرعتگیرهای تیز و بیجا یا چالههای اعصابخردکن که جلوبندی ماشینتان را نابود میکند، تابلوهای راهنما که پشت شاخههای درخت پنهان شده و باعث میشود خروجی اتوبان را نبینید و ساعتهای بیشتری در ترافیک بمانید، آبهای سرگردان کنار پیادهرو و یا فوارههای آبپاشی باغچهها که یکباره لباس تمیز شما را از رده خارج میکند؛ سر و صداهای حاصل از ساختوسازهای بیموقع یا بلندگوی جیغ ماشینهای ضایعاتی که حتی در وقت استراحت نیمروز شما را عاصی میکند، خطکشی نشدن خیابانها و دوربرگردانها که منجر به تصادف میشود و یا هندسه غلط ورودی و خروجی پارکینگها و پمپبنزینها و.... گرچه حتی همه این نقیصههای ساختاری مجوز و توجیهی برای خطاکاری ما نیست، اما واقعیت آن است که با نگاهی تربیتی انسانی، میشود این بخش از تحریککنندههای محیطی را اصلاح کرد و زمینههای عصبانیت عمومی را خشکاند. پیشنهاد میشود کارشناسان شهری و قضایی در مصاحبه میدانی با همان راننده اتوبوس از فرایند عصبانیشدن او سر در بیاورند و نقاطی که پیش از آن، او را تحریک کرده، شناسایی و در قالبهای مدلسازیشده به متصدیان شهر ارائه کنند.