• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
سه شنبه 31 خرداد 1401
کد مطلب : 163941
+
-

ناجوانمردی در حق امید جمعی یک ملت

ناجوانمردی در حق امید جمعی یک ملت

عیسی محمدی - روزنامه‌نگار

اجازه بدهید بحث را از یک سؤال شروع کنیم: آیا هر فرد موفقی در ایران، موفقیت خود را از راه نادرستی به‌دست آورده؟ البته این سؤال را می‌توان به این شکل نیز پرسید: آیا هر فرد موفقی در ایران، موفقیت خودش را از راه درستی به‌دست آورده؟ شاید حتی شکل پرسیدن این سؤال هم مهم باشد؛ او که منفی‌تر است سؤال منفی‌تر را ترجیح بدهد و او که مثبت‌تر است اولویت‌اش با سؤال مثبت‌تر باشد. اما بحث اصلی ما این‌جاست که آیا هر موفقیتی در ایران، می‌تواند اساسا نادرست و از مسیری نادرست باشد؟
اگر خاطرتان مانده باشد زمانی که اندیشه‌های چپ و مارکسیستی در ایران اوج گرفته بود، مدام تا فرد پولدار و ثروتمند و موفقی را می‌دیدند، او را متهم می‌کردند که از راه نادرستی به این موقعیت‌ها رسیده است. برای اینکه صورت اسلامی هم به ماجرا بدهند احادیث و روایت‌هایی را به‌صورت گزینشی پیدا می‌کردند و با تفسیرهای خاص ارائه می‌دادند تا نظرشان تأمین شود. حالا اما این اتفاق ظاهرا در حوزه موفق‌ها نیز افتاده؛ اینکه یک فرد موفق ایرانی در هر حوزه‌ای، معمولا به‌شدت مورد‌سؤال و هجمه قرار می‌گیرد. اما آیا این هجمه درست است؟
اینکه «یک فرد موفق ممکن است از راه نادرستی به موفقیت رسیده باشد» یک گزاره خنثی محسوب می‌شود. در منطق، اشاره می‌شود گزاره‌ای که هیچ استدلال و سندی برایش ارائه نشود، خنثی است؛ یعنی قابلیت این را دارد که هم رد شود و هم تأیید. چنین گزاره‌های خنثایی، البته برای بحث اصلا مناسب نیستند، ولی برای حاشیه‌سازی حتما مناسب خواهند بود.
و اما برگردیم به سؤال اول‌مان؛ حقیقت امر این است که یک فرد موفق، چه ایرانی و چه غیرایرانی، هم می‌تواند از راه درست و هم از راه نادرست به این موقعیت رسیده باشد. راه نادرستش هم انجام و پذیرش کارهایی است که تخصص‌اش را ندارد و استفاده از رانت‌ها و چاپلوسی و شبیه آن. راه‌های درستش هم که می‌شود زحمت کشیدن و مطالعه و کار زیاد کردن و برنامه‌ریزی و خلاقیت و نوآوری و تخصص داشتن و شبیه آن. پس این گزاره که «هر فرد موفق ایرانی غالبا از راه نادرست به این موقعیت رسیده» همان‌قدر نادرست است که روزگاری عده‌ای می‌گفتند هر کسی اگر ثروتی به‌دست آورده، حتما حق و حقوقی از دیگران را ضایع کرده؛ درحالی‌که این گزاره نیز یا درست می‌تواند باشد یا نادرست، مثل هزاران گزاره ریز و درشت دیگر در زندگی.
خب، این حرف‌ها را گفتیم که به کجا برسیم یا مثلا به کجا رسیده باشیم؟ اولش که چند تا مقدمه لازم داریم. مقدمه اول اینکه همه ما از مشکلات فراوان موجود در ایران خبر داریم. اینکه کسی بخواهد بیاید و برای‌مان از این حرف‌های تکراری بزند، جز اعصاب‌خردی نتیجه دیگری ندارد؛ چون خودمان اساسا وسط این سختی‌ها هستیم و داریم آنها را لمس می‌کنیم. مقدمه دوم اینکه حتی گروهی هستند که در میان انبوه سختی‌ها، باز هم با تلاش و زحمت چندبرابری و با خلاقیت و تیزهوشی و... به موفقیت می‌رسند. حالا البته بعضی‌ها هم از مسیرهای نادرست، چاپلوسی و... به این موفقیت‌ها می‌رسند که طبیعی است حرف ما درباره این جماعت نیست. حرف ما درباره جماعتی است که حتی با وجود همه سختی‌هایی که داریم، باز هم جلو می‌روند و به جاهایی می‌رسند.
مقدمه سوم هم آن است که در جامعه‌ای مانند ایران، که توسط تهدیدهای امنیتی و اقتصادی خارجی و تهدیدات آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی داخلی محاصره شده، باید این دست آدم‌ها را بیشتر تکریم کنیم. طبیعی است وقتی شما به منطقه‌ای می‌روید که پزشکی وجود ندارد، اگر چند پزشک وارد منطقه شوند آنها را خیلی تکریم و تعظیم خواهید کرد، جز این است؟ ماجرای این افراد موفق خاصه در حوزه کارآفرینی و اقتصاد و البته هنر و دانشگاه و... هم چنین است. و اصلا چرا باید جز این باشد؟ و مقدمه چهارم اینکه حتی افراد موفقی از این دست هم انسان‌های کاملی نیستند و یکی مثل من و شما هستند. مگر من و شما کامل هستیم و همه حرف‌ها و کارهای‌مان راست و به‌سامان است؟ این افراد هم خاکستری هستند و ممکن است که اشکالاتی از این داشته باشند.
اخیرا رویکردی در ایران، یا بهتر است بگوییم نسبت به ایران و پیرامون موضوعی به نام ایران باب شده که در آن، افراد موفق به‌شدت مورد‌هجمه قرار می‌گیرند؛ غالبا هم با این رویکردها که باید ببینیم به کجا وصل هستند و با کدام آقازاده بسته‌اند و از کدام رانت سود برده‌اند و... . طبیعی است هر فردی که دارد سوءاستفاده می‌کند یک مجرم حقوقی یا یک معضل اخلاقی است و باید طرد شود، پس تکلیف افرادی که به درستی به موفقیت رسیده‌اند، چه می‌شود؟ اگر ما دنبال طرد افراد موفقی هستیم که از راه نادرست به جایی رسیده‌اند، بهترین راهش تکریم و تعظیم افراد موفقی است که از راه درست و مشروع به چنین جایگاهی رسیده‌اند؛ جز این است؟ اما آن رویکردی که درباره‌اش صحبت کردیم و مشخصا از خارج کشور هم هدایت می‌شود، می‌خواهد به ما القا کند که ببین! این‌جا نه امکان موفقیت هست، نه امکان کار و نه امکان تأثیرگذاری و...! واقعا اگر امکان چنین چیزهایی نیست، پس این همه تولید و صنعت و دانشگاه و پژوهشگاه و... دارند چه کار می‌کنند؟ البته که بوروکراسی نادرست دارد تولید را نابود می‌کند، البته که موانع زیادی وجود دارند و... ولی عزیزجان! اینها را که ما می‌دانیم، راه‌حل چیست؟ کسی با ذکر هزارباره مشکل به جایی نمی‌رسد بلکه با ذکر چندباره و تمرکز چندباره راه‌حل به جایی می‌رسد.
از مهم‌ترین کارهایی که داریم، طرد چنین فرهنگی است؛ که ریشه در خارج ما هم دارد. اتفاقا یک ایرانی اگر از مسیری درست موفق شده باشد، باید الگوسازی و تکثیر هم بشود، اگر هم از راه نادرست به جایی رسیده و مشخص است که چنین اتفاقی افتاده، طرد شود اما اینکه تعمدا، هر موفقیت یک ایرانی در داخل کشور به‌صورت فردی یا جمعی را می‌خواهند مصادره به مطلوب و نفی کنند، این را باید نوعی ناجوانمردی در حق امید جمعی این ملت دانست. واقعا جز این است؟

این خبر را به اشتراک بگذارید