• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
شنبه 28 خرداد 1401
کد مطلب : 163580
+
-

رابطه ساختار و بازیگر در آژانس انرژی اتمی

یادداشت
رابطه ساختار و بازیگر در آژانس انرژی اتمی

حنیف غفاری؛  کارشناس مسائل بین‎الملل

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‎المللی انرژی اتمی، به نماد استیصال و سردرگمی در مواجهه با کشورمان تبدیل شده‎است. این استیصال، منبعث از بازی سیاسی و خطرناک آژانس در صدور قطعنامه ضد‌ایرانی اخیر بوده و با افزایش دامنه و عمق واکنش جمهوری اسلامی ایران نسبت به این مسئله، شاهد تشدید آن هستیم. در تفسیر کنش اقدام ضد‌ایرانی اخیر آژانس و مذاکرات وین و رابطه این دو با هم، باید نسبت میان مذاکرات وین و ادعاهای آژانس بین‎المللی انرژی اتمی را با یکدیگر مشخص کرد. نه‌تنها طی ادوار اخیر مذاکرات، بلکه در طول سال‌های فعالیت این نهاد ظاهرا بین‎المللی، شاهد مانور بی‎حد و حصر لابی‎های قدرت در شورای حکام بوده‎ایم. وجه اشتراک افرادی مانند محمد البرادعی، یوکیو آمانو و رافائل گروسی آگاهی آنها نسبت به ماهیت صلح‎آمیز فعالیت‌های هسته‎ای جمهوری اسلامی ایران و ماهیت غیرحقوقی موارد ادعایی ازسوی غرب و رژیم‎صهیونیستی بوده‎است. بهتر است در این خصوص به جمله «زبگنیو برژینسکی»، مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا در سال‌2015میلادی استناد کنیم. درآن زمان برژینسکی خطاب به جان کری، وزیر امورخارجه وقت آمریکا تأکید کرد که ادعای حرکت ایران به‌سوی ساخت سلاح هسته‎ای، نوعی «حقه‌بازی» ازسوی غرب (و آژانس) محسوب می‌شود و باید هرچه سریع‌تر از این رویکرد غیرسازنده فاصله گرفت. هم‌اکنون، در سال‌2022میلادی شاهد تقویت هردو بعد پنهان و آشکار بازی آژانس در زمین آمریکا و رژیم صهیونیستی هستیم. دیدار گروسی با نفتالی بنت، نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس در فاصله 3روز تا برگزاری نشست فصلی اخیر شورای‎حکام و کلیت نقش‌آفرینی وی جهت صدور قطعنامه ضد‌ایرانی در این نشست به هر قیمت ممکن، به‎وضوح نشان می‎دهد که مدیرکل آژانس در نقش کارپرداز بازیگرانی ایفای نقش می‌کند که مثلا قرار بوده خود نیز تحت نظارت این نهاد ظاهرا بین‎المللی قرار داشته باشند. اگرچه برخی تصور می‎کنند سازمان‎های بین‎المللی ترجمانی از «متن اختلافات» و نه «فرامتن» آنها محسوب می‎شوند، اما باید گفت که چنین باوری بیشتر ازسوی ایده‎آل‎گرایان ناآشنا به حقایق جهان امروز تقویت می‌شود. پس از جنگ جهانی دوم، سازمان‌های بین‎المللی بیش از آنکه تبدیل به «نهادهای بازدارنده» شوند، در کسوت نوعی کاتالیزور و مجاری تسهیل سلطه‎گری غرب بر کشورهای مستقل ایفای نقش کردند. بنابراین، رفتار گروسی بیش از آنکه منبعث از پارادوکس شخصیتی باشد، معلول ساختار نامتوازن جاری در سازمان‎های تأسیس شده پس از جنگ جهانی دوم است. درخصوص آژانس بین‎المللی انرژی اتمی این آسیب پررنگ‌تر ازحد تصور است! این نهاد درسال‌1957میلادی تأسیس شد. به‎صورت میانگین و مطابق گزارش‎های منتشر شده ازسوی کنگره و نهادهای رسمی مربوطه در آمریکا، این کشور هرساله حدود 200میلیون دلار از بودجه آژانس را تأمین می‌کند. واشنگتن علاوه بر آنکه حدود یک‎چهارم یا 25درصد از بودجه عمومی آژانس را تأمین می‌کند، بلکه در پروژه‌های خاص و غیرپیش‎بینی‌شده (مانند اصرار بر افزایش سطح بازرسی از کشورهای مستقلی مانند ایران) نیز حکم یک پیمانکار یا سرمایه‎گذار را ایفا می‌کند. در اینجا، ساختار آژانس، بازیگران و در رأس آنها مدیرکل این سازمان را به‎سوی مجاری غیرحقوقی و سیاسی‎کاری محض هدایت می‌کند. در چنین شرایطی نباید در محاسبه وزن و جایگاه حقوقی آژانس بین‎المللی انرژی اتمی دچار خطای تحلیلی شد. نکته مهم‌تر اینکه در دوران مدیریت رافائل گروسی، این روند به‌مراتب نسبت به قبل تشدید شده‎است. زمانی که اعضای دولت سابق آمریکا از مدیرکل سابق آژانس درخواست کردند تا ضمن «بازتفسیر بند مربوط به بازرسی‎های آژانس در ایران» یا همان «بند تی» تهران را تحت‎فشار قرار دهند، آمانو و مقام‎های آژانس به‎دلیل پرهزینه بودن درخواست آمریکا و هزینه‌های ناشی از ابطال برجام توسط آژانس از این اقدام خودداری کردند. با این حال، پس‎از حضور گروسی در رأس هرم مدیریتی این سازمان، وی حتی شئونات حقوقی و ظاهری لازم مدیریت آژانس را نیز زیر سؤال برده‎است. درهرحال، گروسی با زیرپا گذاشتن توافقی که در ماه مارس 2022(اسفندماه سال‌1400) خود از آن حمایت کرده بود، اکنون بیش از پیش اعتبار حداقلی خود، به‎عنوان مدیرکل آژانس را از دست داده‎است. سؤال اینجاست آیا زمانی فرا می‎رسد که سازمان‎های بین‎المللی به نقش‌آفرینی ادعایی و مورد انتظار خود در قبال بحران‎های واقعی در جهان بازگردند؟!

این خبر را به اشتراک بگذارید