
با این فدراسیون به المپیک فکر نمیکنم
احمدی، قایقرانی که با تیمهای اروپایی تمرین میکند برای تأمین هزینههای تمرین طلاهای مادر و ماشین برادرش را فروخته است

لیلی خرسند
احمد احمدی، عضو ۳تیم اروپایی است؛ انگلیس، اسپانیا و سوئیس. او چند سال پیش به عنوان استعداد ویژه قایقرانی معرفی شد، در بادبانی اما حالا به جایی رسیده که حاضر نیست حتی به المپیک برود. داستان او با فدراسیون را تقریبا همه ورزشیها میدانند. با قرض در مسابقات انتخابی المپیک توکیو در عمان شرکت کرد و فدراسیون حتی حاضر نشد بلیت بازگشت او را از عمان به ایران تهیه کند. احمدی که در اروپا مستقر شده ترجیح میدهد به جای رفتن به المپیک، کار مهمتری انجام دهد و خودش را برای مسابقات واندِگلوب آماده کند که سختترین مسابقه دریانوردی دور دنیاست و به اورست دریاها شهره است.
در اروپا برای ۳تیم مسابقه میدهید و قهرمان هم شدهاید. میشود یک ورزشکار عضو چند تیم باشد؟
شرایط saling با مسابقات دیگر متفاوت است. به جز چند رویداد مهم که فقط میتوانی برای یک تیم مسابقه بدهی، در بقیه تورنمنتها میتوانی عضو چند تیم دیگر باشی. هفته پیش در فرانسه با تیم انگلیس به قهرمانی رسیدیم و چند روز پیش هم با تیم اسپانیا در کاپ اسپانیا. من، هم در مسابقات کلاسیک شرکت میکنم هم در مسابقات ORC که برای قایقهای مدرن است. مسابقات کلاسیک سطح بالایی دارد و قهرمانان المپیک و جهان در آن شرکت میکنند. هر دو تیم، بینالمللی هستند. اما بحث تیم سوئیسی جداست. با تیم سوئیس در گرندپریها شرکت میکنیم و به مسابقاتی میرویم که ارزش مالی داشته باشد. چون ORC برای قایقهای گرانقیمت است.
مسابقه دادن برای ۳تیم سخت نیست؟ از نظر بدنی کم نمیآورید؟
تیم، مدیر اجرایی دارد؛ مثلا از الان میداند که ۳هفته دیگر در کن فرانسه یا موناکو مسابقه داریم. بلیتها را میخرد، هتل را مشخص میکند، ما فقط سوار هواپیما میشویم و به هتل میرویم. از آنجا هم با دوچرخه راهی محل مسابقه میشویم. مالکان قایقها پولدار هستند، به ورزشکاران تیم اهمیت زیادی میدهند و از هر نظر رسیدگی میکنند. ما بهترین تغذیه را داریم و حتی تیم، آشپز مخصوص دارد. سیستمهای تمرینی ما هم سیستمهای الکترونیکی مدرن هستند؛ مثلا ما از سیستم هوپ استفاده میکنیم و مشخص میکند که کی بیدار شویم، کی بخوابیم و... مشکلی پیش نمیآید.
احمد احمدی چطور از قایقرانی ایران به اروپا رسید؟
اگر یکی بگوید در خاورمیانه و آسیا در saling چه کسی بهترین است، میگویم من. خودخواه نیستم ولی من بدون پشتیبان و با سختکوشی به اینجا رسیدم. درست است که در شروع کارم، فدراسیون خیلی به من کمک کرد، اما بعد از آن خودم بودم که تحقیق کردم، نخوابیدم، تحقیر شدم، پا پس نکشیدم و مسابقه دادم تا به اینجا برسم. خیلیها آرزو دارند به جایی که من هستم برسند و در مسابقاتی که من شرکت میکنم، مسابقه بدهند. برای هدفم کار کردم و سختی کشیدم. این حرفها را نمیزنم برای اینکه بگویم سوپراستارم. نه. فقط میخواهم بگویم زحمت
کشیدهام.
چرا کسی از شما حمایت نمیکند؟
فرهنگ اشتباهی در مدیریت ورزش ایران هست که تا وقتی از رشتهای اطلاعات ندارند، حمایت نمیکنند. به من میگویند هزینههای رشته تو زیاد است، چرا باید هر روز اروپا باشی. هزینهها زیاد است ولی میلیاردی نیست. من هم چیز زیادی نمیخواهم. در انتخابی المپیک من از فدراسیون یک تیشرت خواستم که رویش اسم و پرچم ایران باشد. قیمتش 200تا 400هزار تومان میشد. فدراسیون حاضر نشد این هزینه را بکند. الان لباسی که من میپوشم 190میلیون تومان قیمتش است. من برای توسعه saling هم برنامه دادم، اما باز حاضر نشدند حمایت کنند. فکر فدراسیون، گرفتن مدال در مسابقات آسیایی است. مدال مهم است، اما همهچیز نیست. مهم این است که کجا بتوانی اسم کشورت را مطرح کنی.
اگر نمیخواستند حمایت کنند، چرا بادبانی را راهاندازی کردند؟ در یک دوره از مسابقات هم شما بهعنوان استعداد ویژه معرفی شدید.
من از ۳سالگی ژیمناستیک کار میکردم. سال87 فدراسیون تصمیم گرفت رشته بادبانی را راهاندازی کند. آن موقع 16سالم بود. بیش از هزار نفر بودیم که در استعدادیابی شرکت کردیم. 8ماه کار استعدادیابی طول کشید و کلی هم هزینه کردند. 31نفر ماندیم که به مالزی رفتیم و در جزیره لانکاوی با مربیان خارجی تمرین کردیم. از آن جمع 7، 8 نفر یک تیم شدیم و به بازیهای آسیایی رفتیم. اما الان فقط من ماندهام. یک سالی بود که گفتند بهخاطر شرایط بد اقتصادی هیچ رشتهای نباید مربی خارجی داشته باشد. در آن شرایط و با تصمیمات اشتباه فدراسیون، مربیان رفتند و تیم از هم پاشید. بچهها یا مهاجرت کردند یا بهدنبال زندگیشان رفتند.
و شما چطور ادامه دادید؟
من وام گرفتم و در آلمان و اسپانیا تمرین کردم. در اجلاس جهانی آقای دنیامالی لابی کرد تا من با وایلد کارت به المپیک بروم، اما فدراسیون تعلیق شد و این سهمیه را از دست دادم. با هزار بدبختی قسط وامها را دادم. برادرم ماشینش را فروخت و مادرم طلاهایش را. من اگر اینجا هستم مدیون خانواده و آقای تدین، رئیس هیأت شهرمان هستم. آقای تدین خیلی به من کمک کردند. شاید باورتان نشود ولی من هنوز بدهکارم و دارم قسط میدهم. تلاش کردم تا به اینجا برسم، اما فدراسیون که هر خبری را کار میکند، خبر قهرمانیهای مرا نادیده میگیرد.
چه مشکلی با شما دارند؟
نمیدانم. اتفاقا آنها به من بدهکار هستند، هم حرفهای و هم مالی. بدون مدرک حرف نمیزنم. بماند زمانی که در عمان در مسابقات انتخابی بودم فدراسیون حاضر نشد برای بازگشت به ایران برای من بلیت بگیرد. من ۲۸۰۰پوند حق عضویت ایران در فدراسیون جهانی را با بدبختی و کمک فدراسیون جهانی پرداخت کردم. ولی هنوز این پول را به من ندادهاند. اگر من این کار را نمیکردم بچهها نمیتوانستند در بازیهای آسیایی اندونزی شرکت کنند. اتفاقات زیادی افتاده و گفتن جزئیات زیبا نیست.
چه برنامهای برای آینده دارید؟
میخواهم در مسابقات واندِگلوب شرکت کنم. کار یک روز و 2 روز نیست، پروژه 6 تا 10ساله برای این کار دارم. این مسابقه، سختترین مسابقه قایقرانی است. در این چند دهه که این مسابقه برگزار میشود فقط 300نفر توانستهاند این کار را انجام بدهند. تعداد کسانی که این مسابقه را به پایان بردهاند، از کسانی که اورست را فتح کردهاند، کمتر است. من میخواهم اسم ایران را از این طریق مطرح کنم. مسابقه از فرانسه شروع میشود و در فرانسه هم تمام میشود. دور دنیا را با قایق میرویم. برای یک تیم که نمیخواهم فعلا اسمش را بگویم، ثبتنام کردهام.