
با من به المپیک میرویم
يوسف کاظمي يکي از چهرههاي درخشان تيم ملي واليبال، از انگيزه بالاي خودش براي پيشرفت و رسيدن به آرزوهايش ميگويد

لیلی خرسند
یوسف کاظمی مسیر متفاوتی را تا به امروز طی کرده. او 2سال پیش در تیم جوانان والیبال ایران توپ میزد اما چند روز قبل از شروع مسابقات قهرمانی جهان با بدشانسی آسیب دید و شانس حضور در این رقابتها را از دست داد. سال پیش هم فقط چند روزی در اردوی تیم ملی بود و قبل از اینکه تمرینات جدی شود، کنار گذاشته شد اما اینبار روبرتو پیاتزای ایتالیایی به او اعتماد کرد، فرصت داد و کاظمی هم بهخوبی از آن استفاده کرد. او در لیگ ملتها افتوخیزهایی داشت اما در مسابقات قهرمانی جهان نظرها را به خودش جلب کرد و بین بهترین مدافعان جهان نفر هشتم بود. با کاظمی درباره تیم، سرمربیاش، مسابقات قهرمانی جهان و آخرین بازی تیم و اتفاقات بعدش صحبت کردهایم.
2سال طول کشید تا از تیم جوانان به تیم ملی برسی. سخت نبود بازیکنی که یک تورنمنت خیلی مهم را از دست داده بیاید و در سطح بالاتری بتواند بازی کند؟
من از اول این تفکر را داشتم که باید بتوانم بازیکن بزرگی شوم. کلا آدم ایدهآلگرا و کمالگرایی هستم. مثلا برای یک تومان دو تومان کاری را نمیکنم، ذهنم روی 2-3میلیارد تومان است. حتی منچ هم که بازی میکنم، دوست دارم برنده باشم. فصل پیش که در لیگ برای تیم مهرگان نور بازی میکردم، عزمم را جزم کردم که حتما به تیم ملی برسم. به خودم گفتم من یوسف کاظمی هستم، با 2متر و 10سانتیمتر قد و فیزیک فوقالعاده. من خودم را یک سروگردن بالاتر از بقیه میدیدم؛ بدون اینکه نیاز به تأیید کسی داشته باشم. روی ذهنم کار کرده بودم تا خودم را قوی ببینم، همه جا و همیشه بهترین باشم و برایم مهم نباشد بقیه روی من چه فکر میکنند. بهخودم یاد دادم نه با تعریف بقیه خودم را بالا ببرم و نه با تخریب آنها به هم بریزم. تلاش کردم فقط خودم خودم را باور کنم. همه اینها برای این بود که بتوانم به تیم ملی برسم و آنجا هم خودم را به سرمربی تیم نشان بدهم.
قبل از اینکه پیاتزا به ایران بیاید، اطلاعاتی از او بهدست آوردم؛ اینکه چه سبک و سیاقی دارد و در تیمهای قبلیاش با چه سیستمی کار کرده. متوجه شدم برایش سیستم خیلی مهم است، چطور کار میکند...
روزهای اول نظرش را جلب کردی یا کمکم متوجه تواناییهایت شد؟
من همه سعیام را کردم که خودم را به او ثابت کنم. برای یک سرعتیزن جوان سخت است که بتواند همه توقعات سرمربی را برآورده کند. 6ماه در لیگ بازی کرده بودم و فشار زیادی به بدنم آورده بودم. اینکه بتوانی در کارت ثبات داشته باشی خیلی مهم است. پیاتزا از همان لیگ ملتها کمکم در بازیها به من فرصت داد و تا این چند بازی آخر در مسابقات قهرمانی جهان که از من خیلی راضی بود.
چطور متوجه شدی که ازت راضی است؟
در بازی با فیلیپین و صربستان چند دفاع داشتم که خیلی خوشش آمده بود؛ بهخصوص در بازی با فیلیپین من یک توپ را دفاع کردم که با همان توانستیم بازی را ببریم. بعد از بازی با من صحبت کرد و گفت من در طول کارم چند دفاع در ذهنم مانده بود و دفاعی که تو امروز کردی هم مثل همانها همیشه در یادم میماند.
حتما با این تعریف کلی حس خوب گرفتی.
خیلی ارزشمند است که یک مربی یک حرکت تو را ببیند و ازش تعریف کند. من هم از کمکی که به تیم کردم خوشحالم و هم از اینکه توانستم نظر سرمربی را جلب کنم.
با توجه به بازیهایی که انجام دادی و البته تعریفهایی که پیاتزا کرده، از خودت راضی هستی؟
توقعم از خودم خیلی بیشتر از این بود. با توجه به آن توقعات باید بگویم نه راضی نیستم. من توانایی این را دارم که روی کل تور دفاع کنم و بهخاطر این توقعم از خودم خیلی بالاست. من دفاع را خیلی دوست دارم، با دفاع روحم آرام میشود. اینکه در یک کاری تبحر خاصی داشته باشی خیلی خوب است و از این بابت حس خوبی میگیری. خیلی تلاش کردم تا بتوانم این تواناییام را در سیستم پیاتزا پیاده کنم. موضوع مهم این بود یوسفی که حوصله نداشت غیردفاع کاری کند، توپگیری هم میکرد. در بازی آخر یک توپی هم گرفتم که خودم خوشم آمد. در کل توانستم خوب باشم و توانستم اعتماد پیاتزا را جلب کنم.
رابطهات هم که با پیاتزا خوب است.
مربی خیلی خوبی است، رابطه هم بد نبود. روز آخر مسابقات که از هم جدا شدیم، به او گفتم که خیلی دوست دارم در ایتالیا بازی کنم، او هم قول داد که کمک کند، حالا چه در تیم باشگاهی که خودش هست، یا تیمهای دیگر. البته که اگر در تیم خودش باشد خیلی بهتر است. گفتم که برای من اصلا پول مهم نیست.
باشگاههای ایتالیایی کمتر از ایرانیها پول میدهند؟
در مقایسه با ایران پولی که آنها میدهند کمتر است اما ارزش این را دارد که بخواهی آنجا بازی کنی. من بیشتر دنبال پیشرفت هستم.
این فصل که دیگر نمیتوانی بروی؟
نه، این فصل ایران هستم و با شهداب یزد قرارداد بستهام.
پس این فصل با محمد موسوی در یک تیم هستی.
بله درست است. اتفاقا در تمرینی که داشتیم، به او گفتم سید 6سال پیش تنها دلیلی که من والیبال را برای ورزشم انتخاب کردم تو بودی و حالا دارم با افتخار کنارت تمرین میکنم. این فصل ایران هستم اما تلاش میکنم که حتما فصل بعد از ایران بروم. برنامهام این است که در لیگ ایتالیا و لهستان بازی کنم. اگر هم نشد سال بعد حداقل به ترکیه میروم تا از آنجا بتوانم راهی لیگهای بزرگتر بشوم.
این سقف خواستههایت است؟
نه، هدف اصلی برایم المپیک است. دوست دارم در المپیک لسآنجلس بازی کنم.
مطمئنی تیم سهمیه میگیرد؟
صددرصد. من با اطمینان میگویم تیم به المپیک لسآنجلس میرود و یوسف کاظمی هم در آن تیم بازی میکند مگر اینکه خدا عمری ندهد.
تیم ملی در مسابقات قهرمانی جهان برای دومین بار به جمع 8تیم رسید. تیمی که تا پارسال مایه خجالت بود، در کمتر از 6ماه به افتخار بزرگی رسید ولی باخت به چک دوباره همهچیز را به شرایط قبل برگرداند. هضم این اتفاقات کنار هم سخت یا حتی ناامیدکننده نبود؟
مردم برای همه ما ارزشمند هستند اما نظرهایی که بعد از باخت به چک دادند، خیلی جالب نبود. آنها برای یک لحظه خودشان را به جای ما بگذارند؛ یک بازی سخت مقابل صربستان داشتیم و در بازی با چک نتوانستیم بازی خوبی انجام بدهیم و باختیم. خودمان میدانیم خوب بازی نکردیم. اگر ما چک را شکست میدادیم و بالاتر میباختیم باز هم همین حرفها پیش میآمد. فرانسه، برزیل و ژاپن هم حذف شدند، رسانههای آن کشورها هم تیم ملی و بازیکنانشان را تخریب کردند؟ خوب نبودیم اما چرا تخریب میکنید؟
مرتضی را چطور آرام کردید؟
مرتضی خیلی پسر گلی است و از اینکه 6ماه کنار او کار کردم لذت بردم. حرفهایی که به مرتضی شریفی زدند آخر بیمعرفتی بود. چرا فقط یک پوئن منفی یک بازیکن دیده میشود اما کارهایی که کرده نمیبینند. او بازیکن حرفهای است و زود خودش را جمعوجور میکند. زیدان در جامجهانی داور را زد و یک جام را از یک کشور گرفت، با او چه کار کردند؟ بازیکنی که سرعتیترین سرویس و اسپک را زده، با یک اشتباه تنها مقصر باخت یک تیم میشود؟ این واقعا بیانصافی است. ما با بازیکنان از این ملت هستیم و برای این ملت میجنگیم و ورزش فقط برد نیست. آن روز، روز ما نبود، زورمان به چک نرسید و همه واقعیت این است و مقصری ندارد. همانطور که میگویند پیروزی پسربچهای است که هزار پدر و مادر دارد و شکست تا آخرین لحظه زندگی یتیم است. ما این را در کشورمان زیاد دیدهایم. من خطاب به مرتضی میگویم که خیلی بازیکن بزرگ و آدم خوبی هستی. ما او را دوست داریم و بهش افتخار میکنیم.
لیگ شروع میشود، آمادهای یا هنوز داری خستگی در میکنی؟
استراحتی نداشتم. در یزد هستم و دارم تمرین میکنم. آقای مهدوی(سرمربی شهداب) تا من را دید گفت پسر اینجا چه کار میکنی برو استراحت کن ولی من باید توپ بگیرم تا بهتر شوم. من همه کار میکنم تا اول از همه مادر بیمارم به من افتخار کند و بعد مردم کشورم. ما به لطف و همراهی مردم نیاز داریم؛ چه در تیم ملی و چه در تیم باشگاهی.